poria ارسال شده در 6 ساعت قبل اشتراک گذاری ارسال شده در 6 ساعت قبل ضربدری با هماهنگی خانومهامون من پرستو 29 ساله هستم 6سال هست كه ازدواج كردم شوهرم علی 32 ساله و مهندس كامپیوتره. شوهرم مرد خوبیه ،دست و دلباز و شاید بشه گفت نسبت به درآمدش ولخرج، تیپش بالاتر از متوسط ، همیشه به احساسات زنانه جواب میده و سكس قوی. من واقعاً دوستش دارم . ما زندگی خوبی داریم امیدوارم كه هر روز بهتر هم بشه. میخوام خاطره ای رو كه باعث شد زندگی زناشوئی ما رنگ بوئی تازه بگیره رو براتون بگم. به نظر من بهتره فقط خانومها بخونن ولی اگر آقایون هم دوست دارن بخونن من كاریش نمیتونم بكنم. من با علی با عشق و عاشقی ازدواج كردم(قبل از ازدواج با هم دوست بودیم) چند سالی از ازدواجمون گذشته بود و كم كم احساس میكردم سكسمون خیلی یكنواخت شده و خیلی از هم لذت نمی بریم. این موضوع مدتی فكرم رو مشغول كرده بود و می ترسیدم كه این موضوع ناخواسته روی شوهرم و زندگیم اثر بگذاره. من همیشه سعی میکردم از تمام جذابیت و زنانگیم برای جلوگیری از این مسئله كمك بگیرم. لباسهای زیر فانتزی و لباس خوابهای جورواجور میخریدم و شبها می پوشیدم و از عطرهای محرك استفاده میکردم، آرایشم رو مرتب عوض میکردم و با بعضی از دوستهام مشورت میکردم و روشهای اونها رو توی حال دادن به شوهرهاشون اجراء میکردم و وقتی شوهرم نبود فیلم سكسی نگاه میكردم تا توش چیزی یاد بگیرم، ناگفته نماند كه من از فیلم سكسی خیلی بدم میاد. به نظر من تمام فیلم سكسیها برای لذت بردن مردها ساخته میشه و در این فیلمها به روحیات زنانه در سكس توجه نمیشه به همین علت هیچ وقت من خودم رو نمیتونم نقش اول زن یك فیلم سكسی تجسم كنم. یك شب موقع سكس به روشی كه یكی از دوستهام پریسا گفته بود، برعكس روی كیر شوهرم نشستم، به این صورت كه اون خوابیده بود و من جوری روی اون نشستم كه روم به پاهاش بود و با دست مچ دوتا پاهاش رو گرفتم و شروع كردم به بالا و پایین شدن و آه و ناله حشری كردن. شوهرم كه از این روش خوشش اومده بود نفس نفس زنان به من گفت كه می بینم مبتكر شدی!!!. من هم تو همون حالت وسط ناله هام گفتم كه پریسا یادم داده. چشمتون روز بد نبینه یا شاید هم روز خوب، با گفتن این حرف شوهرم انگار كه قرص اكس خورده باشه آنچنان ترتیب منو داد كه اگر چه اون شب خیلی حال داد ولی فرداش حسابی جاش سوزش داشت. روز بعد خیلی به سكس شب قبلمون و اینکه چی شد كه علی انقدر حشری شد فكر كردم و به این نتیجه رسیدم كه علی از تجسم پریسا موقع سكس با من اینقدر حشری شده بود به خصوص كه چند بار وسط عرق ریختن هاش گفت كه دیگه پریسا چی یادت داده، به پریسا گفتی كه كیر من اینقدر كلفته و … حی اسم پریسا رو می آورد. لازم به گفتنه كه پریسا یكی از خوشگلترین و عشوه ای ترین دوستهای منه با موهای بلوند و بلند. از فهمیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم ولی بعد كه یادم اومد كه من هم بعضی شبها تو رختخواب به جای علی بعضی از دوستهای اون و یا شوهرهای دوستهای خودم رو تصور میکردم، آروم شدم. چند شب بعد دوباره با علی تو رختخواب مشغول بوديم كه من برای اینکه هم مطمئن بشم كه چند شب قبل درست فكر كردم و هم اینکه علی درست و حسابی مثل اون شب حالم رو جا بیاره گفتم امشب میخوام به روش مریم بهت حال بدم و اون هم با شنیدن این حرف 2 ساعت تموم پدرم رو در آورد كه البته خیلی حال داد. فردای اون شب از بس كه به نوك سینه هام ور رفته بود و فشارشون داده بود به لباس كه كه میگرفت میسوخت. ناگفته نماند كه سینه های من نسبتاً بزرگ هستن و به خاطر همین همه جا نمیتونم لباسهای باز بپوشم چون یك جورهایی ضایع است. خلاصه اینکه به مرور متوجه شدم كه علی در رفت و آمد با اون دوستهایی كه زنهای خوشگل دارن و به خصوص اونهائی كه زنهاشون راحت لباس می پوشند مشتاق تره. و تمام اینها باعث شد كه بفهمم علی مثل من دوست داره با یكی دیگه سكس داشته باشه و از این موضوع كه علی ممكنه به من خیانت كنه ناراحت بودم تا اینكه موضوع رو با پریسا در میون گذاشتم و پریسا هم راه حل رو به من نشون داد. و اما راه حل یك شب جمعه بود و من و پریسا با قرار مدارهامون رو با هم گذاشتیم كه شب پریسا با شوهرش شهرام بیان خونمون و طبق قرارمون با پریسا بهانه آوردیم كه امشب حوصله بقیه بر و بچه ها رو نداریم و میخواهیم امشب یك مهمونی كوچك و خودمونی داشته باشیم. من قبل از اینکه مهمونا بیان رفتم حموم و تا آمدن مهمانها از حمام بیرون نیامدم. زنگ در خونه رو كه زدن علی درب رو باز كرد. و پریسا و شهرام آمدن بالا. قرارمون این بود كه پریسا قبل از آمدن به خونه ما شهرام رو به یك بهانه ای از خونه بفرسته بیرون تا وقتی كه بر میگرده دنبال پریسا كه بیان خونه ما پریسا مانتوش رو بپوشه كه شهرام لباس پریسا رو نبینه كه بهش ایراد بگیره. پریسا ماموریتش رو خوب انجام داده بود و تازه وقتی میرسن خونه ما شهرام میفهمه كه پریسا چی پوشیده. یك تاپ قرمز رنگ نازك چسبون با بندهای خیلی نازك بدون كرست و یك دامن تنگ كوتاه و آرایش بسیار هنرمندانه. خلاصه وقتی من پریسا رو دیدم دلم آب افتاد دیگه خدا به داد علی برسه. توی این فاصله كه علی مشغول پذیرایی اولیه از مهمان ها بود من هم رفتم تو اتاق و یك لباس چسبون لختی كه ازش داشت سینه های درشتم بیرون میزد با یك دامن پوشیدم و تمام گردن و سینمو عطر هوس انگیزی زدم و یك مرتبه قبل از اینکه علی منو تنها ببینه رفتم تو حال. با دیدن من علی بدجوری چشم غره رفت كه من رو خودم نگذاشتم و رفتم طبق معمول با مهمونها روبوسی كردم و خوشامد گفتم. من و پریسا گفتیم كه امشب می خواهیم بیشتر از هر شب مشروب بخوریم و برقصیم. شوهرهامون هم كه همیشه وقتی خودمون چهارتائی بودیم تخته نرد بازی می کردن با دیدن ما دوتا با اون وضعیت ،تخته نرد رو فراموش كرده بودند و داشتن یواشکی زن همدیگر رو دید میزدن. اونشب شوهر هامون بیشتر از شبهای دیگه مشروب خوردن و مست شدن. آخه من و پریسا یواشکی پیكهاشون رو پر میكردیم و میگفتیم كه كمتر از ما خوردید و اونها هم رگ غیرتشون میگرفت و بیشتر میخوردن. ماهواره روی PMC بود و صداش هم بلند بود و ما هم با بعضی از آهنگهاش میرقصیدیم و در طول رقص من و پریسا دائم جامون رو باهم عوض میکردیم در طول رقص من حواسم به چشمهای شهرام كه از هر فرصتی برای دیدن سینه های بزرگ من استفاده ميكرد و لبخند های معنی دارش بود تا اینکه من یك CD گذاشتم كه توش یك آهنگ ملایم بعد از آهنگ Sexy Lady بود و نور حال رو حسابی كم كردم طبق قرار قبلی من و پریسا آهنگ Sexy Lady رو با شوهرهای همدیگه رقصیدیم و وقتی آهنگ ملایم بعدی شروع شد جامون رو عوض نكردیم و در اولین حركت پریسا یك دست انداخت گردن علی و با دست دیگه اش دست اونو گرفت و با اون عشوه های خاص خودش چشم تو چشمش دوخت و شروع كرد تانگو رقصیدن.من با دیدن این صحنه حسابی شهوتی شده بودم و شهرام داشت این صحنه رو میدید و گیج شده بود كه من برای این که توجهش رو به خودم متوجه كنم دو دستم رو انداختم گردنش و شروع كردم رقصیدن. حس كردم شهرام توی فضای نسبتاً تاریک و با اون وضعیت لباس من خیلی دوست داره سینه هامو دید بزنه و نگاه چشم تو چشم من نمیذاره كه این كار رو بكنه،گفتم كه یك كاری كنم كه راحت بشه. در طول رقص یواش یواش از پریسا و شوهرم كه داشتن اونها هم چیزی به هم میگفتن چند قدمی فاصله گرفتیم در این موقع من یواش یواش به بیشتر به شهرام چسبیدم و در گوشش و با عشوه و ملایم گفتم :امشب هرچی بخوای میتونی چشم چرونی كنی. راحت باش. این رو گفتم و دیگه خودم طاقت نیاوردم و دستهام رو محكم كردم و حسابی سینه هام رو بهش فشار دادم. اون هم كه شهوت از نفس هاش میریخت یك مرتبه دستهای پشت كمر منو سفت كرد و در همون حالت زیر گردن منو یك بوس خیس كرد. با این حركت شهرام كاملاً بی حس شدم و نا خواسته یك آه از همون آه هایی كه برای علی موقع سكس میکشیدم كشیدم كه باعث تحریك شهرام شد و شهرام من رو یك فشار دیگه داد. توی این احوال بودیم كه برگشتم یك نگاه به پریسا و علی كردم دیدم كه علی هم سرش تو گردن هوس انگیز پریسا است. با دیدن این صحنه شهرام رفت پشت سر من و شروع كرد به خوردن گردنم و دستهاش هم از زیر لباسم داشتن سینه هامو میمالیدن حسابی شهوتی شده بودم یك آه بلندتر كشیدم بلافاصله ناله شهوت انگیز پریسا هم كه دیگه اون موقع علی داشت سینه هاشو می مکید بلند شد برگشتم و خودم رو محكم تو بغل شهرام فشار دادم و یك لب اساسی با زبون بهش دادم و گفتم: تا حالا شده زن دوستت رو بكنی؟ گفت نه. و بلند طوری كه علی بشنوه گفتم امشب من زن تو هستم زنت هم زن شوهرم و همون موقع پریسا كه دیگه از شدت شهوت چشمهاش نیم بند شده بود با صدای بلند به علی گفت امشب میخوام به روش خودم زنت بشم. و همین موقع علی گفت خوب بیاین بریم تو اتاق خواب كه همه استقبال كردن. هر چهارتائی ریختیم تو رخت خواب ما و من در اولین حركت زیپ شهرام رو باز كردم و شروع كردم ساك زدن و همون موقع هم علی داشت برای پریسا ساك میزد و پریسا با نفس نفس میگفت آآآآه ه ه بیا بالا، بیا بكن دیگه طاقت ندارم كه علی هم همین كار رو كرد و جلو چشم شهرام كیرش رو در آورد و زنش رو كرد. من از دیدن این صحنه ها داشتم دیوونه میشدم شروع كردم خوردن تخمهای شهرام در ضمن دست شهرام رو گرفتم گذاشتم روی نوك سینه هام اون هم من رو بلند كرد و سرم رو گذاشت كنار سر پریسا و تمام قد روی من افتاد و شروع كرد به مكیدن گردن و لب و سینه هام چیزی نگذشت كه من هم مثل پریسا به التماس افتادم و گفتم:شهرام دیگه طاقت ندارم منو بكن ببین اون داره زنت رو میكنه. و اون هم پاهامو باز كرد و ضمن اینکه منو میبوسید منو جلو شوهرم كرد. ما هر چهارتائی تا صبح تو اون تخت خواب پدر همدیگر رو در آوردیم و فرداش تا ظهر خوابیدیم و ظهر در موردش صحبت كردیم. همه راضی بودیم و از اون موقع تا حالا هر وقت كه لازم باشه این كار رو میکنیم. در ضمن من و پریسا به شوهرهامون نگفتیم كه ما از قبل برای سكس ضربدری برنامه ریزی كرده بودیم تا گناهش گردن اونا باشه. اگر چه فكر كنم اگر بدونن از ما تشكر میكنن. نوشته: عاشق سکس واکنش ها : lcapo 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده