رفتن به مطلب

داستان سکس با خواهرزن مطلقه


mame85

ارسال‌های توصیه شده


سکس با خواهرزنم فرانک
 

سلام. من امیر هستم ۳۷ سالمه ۵ ساله ازدواج کردم و یک پسر سه ساله دارم. یه خواهر زن دارم به نام فرانک ۴۰ ساله، فرانک ده سال پیش ازدواج کرده بود و بخاطر بچه دار نشدن شوهرش طلاقش داده بود و با پدر و مادرش زندگی میکرد. پدر خانمم کارمند مخابرات بود که متاسفانه اول شروع کرونا مریض شد و دو هفته بعدشم فوت کرد. مادر خانمم هم امسال بعد عید یه بیماری سخت گرفت چند ماهی شیمی درمانی شد تا اینکه سه ماه پیش اونم به رحمت خدا رفت. دیگه کلا همه چی بهم ریخته بود. کل مراسم و رفت و آمدها همش خونه ما بود چون خونه پدر خانمم زیاد بزرگ نبود یه آپارتمان دوخوابه ۸۰ متری. داستان از اینجا شروع شد که فرانک بعد مراسم خواست بره خونشون. حالش اصلا خوب نبود هر چی اصرار کردیم بمونه گفت باید برم چون یک هفته ایی خونه ما بود. منم بردم رسوندمش خونشون. تو راه کمی وسایل خریدم برای خونه چون چند روزی نبود و یخچال خالی بود. باهاش رفتم بالا تو آپارتمانشون هم وضعیت خونه رو چک کنم هم وسایل رو جابجا کنیم. تا رسیدیم داخل خونه جای خالی مادرش رو که دید شروع کرد گریه کردن. حال بدی داشت. زنگ زدم به خانمم که این حالش خوب نیست راضیش کن برگرده. ولی اصلا زیر بار نرفت. یه بند گریه میکرد. خانمم گفت اگر میتونی شب اونجا بمون چون نگرانشم. منم قبول کردم. چون قبلا هم بعضی شبها بخاطر حال مادرش اونجا میموندم. شاید یک ساعت بی تابی میکرد و ناراحت بود. ساعت حدود نه شب بود که اروم شد یه چایی با نبات و دارچین خوردیم. گفت من برم حمام دوش بگیرم لباسهام رو عوض کنم شاید آروم تر بشم. منم روی مبل نشستم تلویزیون نگاه کردن. حدود نیم ساعتی بود که داخل حمام بود. صدای آب میومد ولی ازش صدایی شنیده نمیشد. رفتم پشت در حمام صداش کردم جواب نداد. چند باری صداش کردم اصلا جوابی نمیداد. نگران شدم رفتم با پیچ گوشتی از بیرون در حمام رو باز کردم دیدم لخت افتاده کف حمام زیر دوش و بی حاله. رفتم هر چی تکونش دادم دیدم بیهوشه. با کلی تقلا و ریختن آب سرد رو سرش تکونی خورد. بزور حوله رو تنش کردم از حموم آوردمش بیرون خوابوندمش رو تختش. جلوی حوله باز شده بود بدن لختش زده بود بیرون. یه پتو انداختم روش و کنارش نشستم. یه ده دقیقه ایی طول کشید تا بهوش بیاد. وقتی چشماش رو باز کرد و دید رو تخته پرسید چی شده منم موضوع رو گفتم. خیلی خجالت کشید که من لخت تو حموم دیدمش. منم چیزی نگفتم و از اتاق اومدم بیرون. چند دقیقه بعد براش آب قند بردم. گفت که همونطوری صابونی آمده بیرون و چندشش میشه میخواد بره خودش رو بشوره. گفتم میخواهی برو من همینجا میشینم اگه حالت بد شد صدام کن. قبول کرد رفت دوباره دوش بگیره. همش هیکلش جلوی چشمام بود فکرم بهم ریخته بود برای همین دوباره رفتم جلوی در حمام، نیمه باز بود هیکلش رو که دیدم بدنم داغ شد. هیکل بی نظیری داشت. حالش رو پرسیدم گفت سرم گیج میره. گفتم اگر ناراحت نمیشی بیام کمکت کنم خودت رو بشوری. گفت خجالت میکشم. منم به شوخی گفتم اولش سخت بود حالا که من کامل دیدمت دیگه خجالت نداره بزور قبول کرد که برم کمکش کنم. منم لخت شدم با یه شورت رفتم داخل اون پشتش رو کرد به من و من شروع کردم بدنش رو شامپو بدن زدن. کل بدنش لیز شده بود. از گردنش و گوشش شروع کردم شامپو زدن آمدم رو شونه هاش و دستاش. بعد آروم دستم رو بردم از زیر بغلش رو سینه هاش. سینه های سفتی داشت. شروع کردم سینه هاش رو مالیدن به حساب اینکه دارم شامپو میمالم. اونم دستاش رو از دوش گرفته بود تکون نمیخورد. اروم دستم رو بردم رو شکمش و بعد رفتم سراغ کسش. وقتی دستم رو گذاشتم رو کسش خودش رو کمی عقب کشید که از پشت چسبید به من. منم توجه نکردم شامپو ریختم تو دستم شروع کردم کسش رو شستن از پشت هم دستم رو کردم لای کونش و همینطوری کون و کسش رو میمالیدم. بعد برش گردوندم سمت خودم و شروع کردم سینه هاش رو شستن. دیدم داره حالش یه جوری میشه فهمیدم تحریک شده. بیشتر با سینه هاش و کسش بازی کردم. بعد آب رو کامل باز کردم که شامپوها رو بشورم دوباره مالیدنها شروع شد که دیدم بدنش داره میلرزه فهمیدم داره ارضا میشه که سریع دستم رو کردم لای کسش و شروع کردم به مالیدن و شستن که لرزید و دوتا دستاش رو انداخت دور گردنم تا نیافته زمین. منم بغلش کردم و به شستن و مالیدن ادامه دادم. چون کامل خیس شده بودم شورتم رو درآوردم و همزمان خودم رو هم شستم. دیگه دوتایی لخت بودیم و من راست کرده بودم و اونم همینطوری داشت نگاهم میکرد. اونجا که داشتم صورتش و گوشهاش رو میشستم ناخودآگاه صورتش رو آوردم جلو و ازش لب گرفتم اونم همینطوری داشت لبام رو میخورد. یه کم سینه هاش رو مالیدم و کس و کونش رو شستم و با حوله خشکش کردم فرستادمش بیرون. خودمم سریع دوش گرفتم با حوله اون خودم رو خشک کردم حوله رو پیچیدم دور کمرم اومدم بیرون. دیدم یه لباس خواب پوشیده رفته زیر پتو خودش رو پوشونده سرشم پایینه. منم رفتم کنارش گفتم چیه ناراحتی. گفت از اینکه اینطوری شد ناراحتم. نباید اینطوری میشد. گفتم اتفاقی نیفتاده. یه بوسه بود تموم شد. گفت تو تمام بدنم رو دیدی و لمس کردی گفتم فکر کن خواب دیدی. فراموش کن. فقط میخوام بدونم حس خوبی داشتی یا نه. که گفت تا حالا همچین حسی نداشتم. منم رفتم کنارش زیر پتو و بغلش کردم شروع کردم به بوسیدن صورتش بعد لاله های گوشش رو لیس زدم آمدم رو لباش و شروع کردم لباش رو خوردن. هیچی نمیگفت پتو رو کنار زدم لباسش رو در آوردم رفتم کنارش و شروع کردم سینه هاش رو خوردن بعد اومدم رو شکمش و نافش. زبونم رو کردم تو نافش دیدم بدجوری داغ شده. رفتم پایینتر آمدم پاهاش رو باز کنم اول نزاشت ولی اروم که پاهاش رو باز کردم چیزی نگفت، شورتش رو در آوردم رفتم سراغ کسش. شروع کردم لیس زدن که دستاش رو کرد تو موهام و من رو با فشار چسبوند به کسش منم زبونم رو کردم تو کسش و شروع کردم خوردن و لیسیدن کسش که دیدم دوباره داره میلرزه. منم بیشتر انجامش دادم که یه جیغ کشید و دهنم کمی خیس شد فهمیدم ارضا شده، اروم امدم بالا و خوابیدم روش. شروع کردیم لبای همدیگرو رو خوردن و با دستام سینه هاش رو میمالیدم. آروم پاهاش رو باز کردم رفتم وسط پاش و کیرم رو میمالیدم رو کسش که داشت دیوونه میشد بعد سر کیرم رو گذاشتم رو سوراخ کسش و فشار دادم تو. یه جیغی کشید کیرم رو کشیدم بیرون دوباره کردم توش. شروع کردم تلمبه زدن. کمرش رو آورده بود بالا داشت همزمان با من خودش رو تکون دادن. یه چند دقیقه ایی اینطوری کردمش بعدش چرخیدم آوردمش بالا نشست رو کیرم و خودش رو بالا پایین میکرد. کیرم داشت تو کس تنگش منفجر میشد. که دیدم دوباره لرزید و ارضا شد که دوباره به پشت خوابوندمش و اومدم روش پاهاش را گذاشتم سر شانه هام و با فشار کیرم رو کردم تو کسش که شروع کرد ناله کردن منم با فشار تلمبه میزدم یه چند دقیقه ایی همینطوری میکردم که دیدم آبم داره میاد با فشار همش رو خالی کردم تو کسش و افتادم روش بغلش کردم. بعد چند دقیقه از روش بلند شدم. پا شد با دستمال آب کیرم رو که ریخته بود تو کسش پاک کرد و خوابید کنارم و گفت ممنون که این حس رو بهم دادی. ولی وجدانم ناراحته که به خواهرم خیانت کردیم. منم گفتم بیخیال فکرش رو نکن. بین خودمون میمونه. همونطوری کنار هم خوابیدیم، نصف شب بیدار شدم برم دستشویی چشمم به کونش افتاد دوباره کیرم راست شد. رفتم دستشویی و اومدم شروع کردم باهاش بازی کردن که از خواب بیدار شد و اونم همراهی کرد. دوباره کسش رو خوردم که دوباره خیس شده بود کیر منم خیس شده بود که به رو خوابوندمش و اول از پشت کیرم رو کردم تو کسش حسابی که خیس شده آوردم گذاشتم رو سوراخ کونش که اومدم فشار بدم ترسید گفت نکن درد داره. گفتم آروم میکنم. بعد رو میزش وازلین دست بود رفتم اون رو اوردم زدم رو سوراخ کونش و با انگشتم حسابی توش رو چرب کردم. سوراخش حسابی لیز شده بود یه کمی هم وازلین زدم سر کیرم و گذاشتم رو سوراخ کونش و فشار دادم داخل اینقدر تنگ بود که بزور کردم توش. اون بدبختم داشت بالش رو گاز میگرفت و هی میگفت درد داره، کمی نگه داشتم تا جا باز کرد بعدش کردم توش. شروع کردم تلمبه زدن. دیگه حسابی لیز شده بود. اونم دیگه داشت لذت میبرد. از پشت هم دستام رو کسش بودن با انگشتام داشتم سوراخش رو میمالیدم اونم فقط داشت ناله میکرد که دیدم داره میلرزه و بعدش ارضا شد. منم کیرم رو در آوردم کردم تو کسش و بعد چند دقیقه کردنش آبم اومد ریختم تو کسش. که رفت حموم خودش رو شست اومد گرفت خوابید کنارم. بعد اون هفته یکی دوبار میرم خونشون یه ساعتی هستم با هم سکس میکنیم بعدش میرم خونه. امیدوارم رابطمون همینطوری بمونه. چون خواهر زن واقعا نون زیر کبابه.

نوشته: امیر

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.