رفتن به مطلب

داستان سکس زن شوهردار در مطب دکتر


dozens

ارسال‌های توصیه شده


خفت شدن تو مطب
 

این ماجرا چند ماه پیش برای خانوم من اتفاق افتاده چند وقت پیش تو مستی لو داد منم چند روز بعد بهش گفتم انقدر پیگیر شدم تا کم‌کم برام تعریف کرد چند بار ازش خواستم تعریف کنه قبل سکس اونم هربار یادش نبود چی گفته چی نگفته خلاصه جمع بندیش شد این خاطره که منم برای شما تعریف میکنم سعی میکنه جوری بنویسم که جالب باشه…
خانومم برای دکتر از قدیم درمانگاه بیمه میرفت چند سال پیش یبار اومد گفت رفته بوده دکتر پوست موقع معاینه دکتر سیخ کرده بود خانومم متوجه میشه.میگفت اندازه کیرش تا وسط رون پاش بوده و به نظرش بشدت کلفت میومده.ماهم تو سکس بعضی مواقع درباره نفر سوم حرف میزدیم هر از گاهی خاطره دکتر یادآوری میکردیم و با یاد کیر دکتر لذت میبردیم.بعد چند سال بیمه ما قطع شد تا پارسال وصل کردم…خانمم برای پوست نوبت میگیره وقتی میره داخل سریع دکتر رو میشناسه.از اینجا از زبون خانومم تعریف کنم…رفتم نشستم روبرو دکتر گفتم پوستم چند وقته تیره شده و خارش داره و اذیتم میکنه.دکتر میگه کجاها خانمم گفتم تقریبا بیشتر بدنم مبتلا شده بعضی جاها زیاد بعضی جاها.کمتر دکتر پرسید دست وپا گفتم بله بعد رونها‌و سینه ها هم هست گفتم بله پرسید پشت و باسن چی گفتم بله گفت ببینم اول ساعد دستم نگاه کرد بعد اومد بلند شد گفت کمرتون ببینم کمی پیرهنم دادم بالا از پشت کمرم نگاه کرد و ی دست ارومی تو قوس کمرم کشید بعد اومد از جلو تیشرتم اشاره کرد دادم بالا تا شکم خودش کشید تا وسط سینه هام نگاه کرد و گفت پاهام به همین رنگ دراومده گفتم بله…گفت این بیماری ماکولار هست یک بیماری خودایمنی بدن.درمانی هم نداره.ولی با لیزر میشه شدتش رو کم کرد من تو مطبم دستگاه لیزر آمریکایی آوردم خواستین تشریف بیارید تا درمان کنم.ی لحظه اومد بشینه دیدم بازم سیخ کرده به روی خودم نیاوردم… پرسیدم هزینه اش چقدره گفت جلسه ای یک میلیون شما سه یا چهار بار باید بیاید جلسه اول هم نصف قیمت با شما حساب میکنم منم قبول کردم‌چون قیمتش خوب بود قیمت لیزر درمانی رو داشتم خیلی بیشتر بود.برای همون روز ساعت چهار بعدازظهر گفت بیا منم رفتم خونه خواهرم که نزدیک بود تا نزدیک ساعت چهار راه افتادم سمت مطب.وقتی رسیدم در مطب بسته بود زنگ زدم خود دکتر باز کرد سلام کردم رفتم داخل دیدم هیچکس نیست دکتر که تعجب منو دید گفت منشی کاری براش پیش اومده نیم ساعت دیگه میاد شما بفرمایید من پرونده تشکیل بدم تا بقیه برسن رفتیم داخل اتاق دکتر دو تا برگه برداشت مشخصات کامل و بیمارهای که دارم نوشت بعد وزن دقیق خواست گفتم نمیدونم گفت برین پشت پرده لباسهاتون دربیارید وزنتون بگید رفتم مانتو شال باز کردم گفت مریم خانوم لخت باید باشین وزن دقیق میخوام منم چون پرده بود با خیال راحت لخت شدم که یدفعه دیدم ترازو خاموشه پرسیدم دکتر از کجا روشنش کنم که دیدم صدای پاش اومد خیلی عادی خم شد روشن کرد ترازو رو.موقع رفتن به پاهام نگاه کرد درواقع لای کوسم که شورت رفته بود لاش وزنم بهش گفتم صد و پنج گفت اصلا بهتون نمیاد اندامتون اصلا نشون نمیده…توپول بودم و شکم داشتم ولی بدنم رو فرم بود…گفت بیاین رو تخت همونجوری تا دقیق معاینه کنم با خجالت اومدم بیرون رفتم رو تخت دراز کشیدم کمی بدنمو معاینه کرد با چهره خیلی جدی رو سینه هام دست کشید ولی بیشتر مالیدن بود گفت قسمت بین پاهاتون چطوریه باز کنید با خجالت پامو باز کردم یکدفعه گوشه شورتم بلند کرد و گفت اینجا تیره تره ازهمین جا شروع کنیم منتظر جواب من نموند شورتم کشید پایین که اومدم سرم بچرخونم اتفاقی چشمم به کیرش افتاد بدجوری باد کرده بود زیر شلوار پارچه ای بلند شده بود پرسیدم منشیتون نیومد گفت نه هنوز دستشو گذاشت رو کوسم مثلا معاینه کنه ولی انگشت وسطش گذاشت رو چوچولم همون لحظه تنم لرزید و احساس خوبی بهم داد چوچولم نقطه ضعفم بود در بدترین حال روحی چوچولم تحریک میشد شل میشدم…منم هم هرموقع حس کوس دادن نداشت خانومم چوچولش میمالیدم به ده ثانیه نمیکشید که حشری میشد…انگشتش رو چوچولم بازی میکرد گفتم دکتر لطفاً ادامه ندید ولی آب کوسم راه افتاده بود گفت چیکار نکنم گفتم دستتون بردارید گفت از کجا فهمیدم میخواد من اسم کوس بگم دیگه چیزی نگفتم اومد کنارم با دست چپ که تو کوسم بود با دست راست سوتینم داد کنار سینه ام گرفت دهنش خوب مک میزد بلد بود چجوری یک زن رو تحریک کنه همیشه دوست داشتم چوچولم رو شوهرم بصورت چرخشی بماله و دکتر دقیقا همونجوری میمالید منم چشمامو بسته بودم تا چشم تو چشم نشم باهاش البته چاره ای هم نداشتم باید راه میومدم تو یک مطب تنها با دکتر چیکار میتونستم بکنم منشی هم که قطعا قرار نبود بیاد…که یکدفعه دست من که کنار بدنم بود رو گرفت و بسمت کیرش برد گذاشت رو کیرش نفهمیدم کی از تو شلوار درآورده بود با دستش دستمو دور کیرش سفت کرد که بگیرم اولش درواقع ناز کردم نمیخواستم بفهمه که خودمم دلم غش کرده برای کیرش یه خورده بزور دستمو بالا پایین کرد تو همین موقع مالش چوچولمو تندتر کرده بود که بی اختیار ی اه کشیدم و سرش از سینم بلند کرد و گفت بمالش و دستم رو ول کرد منم اولش خیلی آروم مالیدم براش ولی کم کم سرعت دستمو زیاد کردم که اومد تو صورتم اما دستش رو از چوچولم برنمیداشت خم شد تو صورتم لبم رو بوسید سعی کردم سرم برگردونم ولی با دست چونه ام نگه داشت لبمو کامل کرده بود تو دهنش میخورد اروم اروم منم در حد ریز بوسیدن همراهی کردم که دیگه با دو دست سرمو گرفت و لبهام رو کامل مک میزد و نفس نفس میزد. سرش رو بلند کرد تو چشام نگاه کرد شهوت از نگاهم و نگاهش داد میزد.گفت آماده ای؟میخوام کیرم رو تو کوست بکنم.گفتم اره اومد بالای تخت رفت بین پاهام کوسم خیس اب بود سر کیرش رو مالید از بالا تا پایین کوسم سر کیرش واقعا داغ و بزرگ بود بی اراده گفتم بکن توش.‌اونم که منتظر همین بود با فشار اروم کیرش فشار داد تو کوسم باز شدن لبه های کوسم کامل حس میکردم هم درد داشت هم لذت تا حالا همچین حسی رو تجربه نکرده بودم دستمو گذاشتم رو شکمش گفتم آرومتر…فهمید کوسم برای کیرش تنگه اروم فشار میداد نصف کیرش داخل بود دردش هم لذت داشت گفتم بقیه رو بکن توش…فشار داد تو که حس کردم سر کیرش خورد به ته کوسم وبه دریچه رحم داره فشار میده گفتم بسه جا ندارم دیگه.آروم کشید عقب و دوباره فرو کرد دوباره و دوباره عقب جلو کرد که یک دفعه با فشار بیشتر کرد تو کوسم بازهم بی اختیار اه بلندی کشیدم با گفتن جووون جواب داد دیگه داشت محکم تر تلمبه میزد دستامو گذاشتم رو موهای سینه اش… موهای پرپشت و مردونه داشت خوشم میومد.سر کیرش که میخورد ته کوسم اذیت میشدم بهش گفتم تا ته نکن دردم میاد از تخت اومد پایین دست منو گرفت کشید برد اتاق کناری اتاق استراحت بود با یک تخت و میز‌.از کمد کنار اتاق ی چیز اورد زد تو کوسم فکر کردم ژل روان کننده است گفت دیگه دردت نمیاد‌.حالم گرفته شد فکر کردم بی حس کننده است…با خودم گفتم کوس رو دادم ولی لذتی هم نمیبرم. گفت این باز میکنه عضلات رو… افتاد روم دوباره کیرش رو تو کوسم کرد ژله روان کرده بود محکم میزد تو کوسم بلند شد گفت برگرد برگشتم قمبل کردم براش جوووون کشدار گفت عجب کونی چه کمر باریکی داری بهت نمیاد باید کونت هم امتحان کنم گفت فکرشم نکن نمیتونم بکن تو کوسم. کیرش کرد تو کوسم تا ته میکرد حس کردم تو رحمم رفته پرسیدم تا کجا کردی تو گفت فقط خایه هام بیرونه. اره عزیزم کیرم داخل رحمته… نمیتونم لذتش رو بگم تا حالا تجربه نکرده بودم این حس رو…چند دقیقه تو همون حالت داشت من رو میکرد که زانوهام خسته شده بود فهمید گفت برگرد رفت کیرش اب کشید اومد کنارم نشست چند بار لب گرفت و سینه هامو مالید دستم گذاشتم رو کیرش میمالیدم… دستش رو گذاشت پشت سرم به سمت کیرش فشار داد تا براش ساک بزنم منم از خدا خواسته کیرش کردم تو دهنم. کیرش تو دهنم جا نمیشد تا نصف بیشتر نمیتونستم بخورم دو دستی از پایین کیرش گرفتم میخواستم اندازه کیرش بفهمم سر کیرش و دو سه سانت هم بیشتر بیرون بود از قد دستام رفتم تخمهاشو لیس زدم اومدم بالا چند دقیقه ای ساک زدم و بازی کردم بعد گفت پاشو بخواب.من خوابوند به پشت تا جایی که تونستم پاهامو داد بالا با دست نگه داشت کوسم قلمبه جلوش بود خودمم خوشم اومد از مدل کردنش کیرش گذاشت دم کوسم منم خودم کیرش میزون کردم با سوراخم وقتی یه دفعه کیرش کرد تو کوسم بدون اراده بلند گفتم جون فشار بده.کوسم تنگ تنگ شده بود اروم اروم تلمبه میزد چند دقیقه تو کوسم پاهامو نگه داشته بود ول نمی‌کرد کمرم درد گرفت گفتم بسه…پاهامو با فشار کامل داد بالا ی مقدار هم اونجوری منو کرد و بعد پاهامو ول کرد اومد روم. بغلم کرد محکم تلمبه میزد تو کوسم تو اسمون بودم سینه هام چسبوند به خودش منم دستم انداختم دورش به خودم فشارش میدادم صداش بلندتر شده بود منم داشتم ارضا میشدم سینه هام از بغل جمع کرد نگاه میکرد و لیس میزد محکم تلمبه میزد پستونهام بشدت تکون میخوره پشت هم بلند بلند میگفت جون جون که من دیگه نتونستم نگه دارم و ارضا شدم از اون ارضاهایی که از اعماقم میاد بعضی مواقع چشام رفت اونم با دیدن من چند اوه اوه بلند گفت یه دفعه کیرش تا ته فشار داد تو کوسم حس کردم تخمهاش رفت تو…آه های بلند کشید خوابید کامل روم قسم میخورم موقع اومدن ابش حس کردم کیرش دو برابر باید کرد وقتی کامل تخلیه شد گفتم پاشو له شدم به بغل قل خورد حال بلند شدن نداشت.پاشدم رفتم دستمال گذاشتم رفتم دستشویی گوشه اتاق اومدم بیرون لباسمو برداشتم پوشیدم اونو نشسته بود گوشه تخت وقتی لباس هام پوشیدم گفت پس فردا بیا برای لیزر کل جلساتت هم رایگانه. منم گفتم باشه اومدم بیرون دیدم منشی نشسته پشت میزش ولی هیچ مریضی نبود خجالت کشیدم فهمید پرسید جلسه درمانت کی شد گفتم پس فردا اروم گفت ساعت شش بیا والا بازم همینه ماجرا … که خانمم بقیه جلسات با باباش میره که دکتر خفتش نکنه دکتر بار دوم میگه دفعه بعد تنها بیا خانومم بهش میگه اگر بازم حرفش بزنی همه چیز به پدرم میگم تا پنج جلسه تموم میشه و دیگه نمیره منم دیدم راست میگه پیگیر نشدم چون یادم اومد باباش میومد میبرتش لیزر درمانی

نوشته: حسین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.