رفتن به مطلب

داستان سکسی خیانت زن بیبی فیس من


kale kiri

ارسال‌های توصیه شده


خیانت مبینا

داستان برمیگرده به 2 سال پیش
من سامانم 24 سالم بود و مبینا خانوممه 22 سالش بود اون موقع یه زن سکسی بیبی فیس انگار 15 ساله خوشگل و خوش اندام قدش 170 وزنش 68 پوستش سفید مثل برفه سینه هاش 75 کونشم اوفف نگم براتون انگار دو تا توپ هندبال گذاشتن پشتش ، گرد و خوش فرم کi وقتی راه میره بالا پایین میشن با این کونش دل همه رو برده
دو سال از ازدواجمون گذشته بود کلی سکس داشتیم خیلی خوب بود یه روز من برام یه کاری پیش اومد مجبور شدم یه هفته برم تهران واسه معامله چوب دقیقا زمانی بود کi زنم داشت پریودش تموم میشد و بعد پریودی بد جور حشری میشد همیشه بعد پریودی پیشش بودم اینبار نشد ولی
بعد یک هفته برگشتم یه راست رفتم ارایشگاه زنم ساعت 1 و نیم ظهر بود میدونستم این تایم داره جمع میکنه بره خونه خواستم برم اونجا سورپرایزش کنم
وقتی رسیدم دیدم داره ماشینش اونجاست میخواستم از جلو برم بعد گفتم بزار از در پشتی برم کلید هم داشتم درو باز کردم وارد راهرو شدم دیدم یه جفت کفش اسپرت اونجاست نفهمیدم پسرونس اصلا با خودم گفتم مبینا کi از اینور رفت و آمد نمیکنه کفشا چرا اینوره !!
رفتم اروم از سوراخ در نگاه کردم کi پشمام ریخت
داشتم دیونه میشدم یکی داشت مبینا رو میکرد که پشتش به من بود مغزم دیگه قفل کرده بود که یهو برگشت دیدم رفیقم سعیده نمیدونستم چیکا کنم میخواستم درو باز کنم ولی نمی‌شد اگه میرفتم داخل یا باید میزدمش که نمیشد بی ابرو میشدیم اگرم نمیزدم بازم بی ابرو میشدم سعید احتملن میرفت میگفت زن فلانی رو میکردم اومد چیزی نگفت خلاصه داشتم دیونه میشدم حتی چند قطره اشک از چشام جاری شد تو همین حال سعید داشت تو کص زنم تلمبه میزد چن دیقه بعد ابشو ریخت تو دستمال جمع کرد منم بخاطر اینکه منو نبینن زود رفتم بیرون و رفتم خونه گرفتم خوابیدم تا یکم اروم بشم بیدار که شدم دیدم مبینا اومده دیده خونه ام نشسته برام ناهار اماده کرده همین که دید بیدار شدم بپر بپر اومد بغلم و لبو داد رو لبم نمیخواستم بوسش کنم ولی نخواستم تابلو بشه بوسش کردم که معمولا وقتی بغلش میکردم و لب میگرفتم دستمو میگرفت میزاشت رو کسش ولی اینار نکرد گفت من میرم حموم بیام ناهار بخوریم گفتم باشه رفت منم نشستم جلو تلوزیون که دیدم تلفنش رو مبله برداشتم رمزشو بلد بودم بازش کردم رفتم تو گالریش چیز خاصی نبود رفتم تلگرامش دیدم اره با سعید چت کرده رفتم داخل پیوی دیدم کلی تماس هست رفتم بالا تر دیدم خیلی حرف زدن و کلی برای هم بوس فلان فرستادن که یهو یه فیلم دیدم که مبینا فرستاده بود زدم دان بشه نصفش دانلود شده بود که مبینا اومد بیرون منو که دید گوشی دستمه شوکه شد گفتم بیا بشین پیشم اومد نشست دیگه دید که تو پیوی سعیدم فهمید ریده گفتم این کیه هیچی نگفت گفتم این کیه بازم هیچی نگفت یهو که فیلم دان شد دیدم بدن نمایی میکنه بهش که نگاه کردم به تته پته اوفتاد و اشک هاش سرازیر شد بهش گفتم جنده شدی!!

نوشته: ,hani

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • kale kiri
      مخفی از ابجی خوشگلش عجب کون ردیفی داره . تایم: 00:20 - حجم: 4 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • kale kiri
      نشسته روکیر مرده حال میکنه سواری میره . تایم: 00:40 - حجم: 5 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • kale kiri
      سکس زوج بیغیرت زنه رو کیر نفر سوم داره سواری میکنه شوهرش میگه حالشو ببر زنه هم میگه از کونم بگیر . تایم: 01:10 - حجم: 7 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • kale kiri
      سکس با میلف جاافتاده و حشری اول ساک میزنه و تو پوزیشن داگی تا خایه تو کصش تلمبه میزنه و بعد رو کیرش سواری میکنه و نالش در میاد و آبش و خالی میکنه تو دهنش . تایم: 07:10 - حجم: 46 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • kale kiri
      زنم معصومه - 1   اولش همچی در حد فانتزی بود شب که می‌شد میرفتم توی گروه های کاکولد و یکم چت میکردم و شاید یکی دوتا عکس از معصومه بهشون میدادم و آخرشم یه جق میزدم و تموم. معصومه زنمه و ۱۷۲ قدش و ۷۰ کیلو وزنشه قبل بچه دار شدن سینه هاش ۷۵ بود اما بعد بدنیا اومدن دخترم و شیر خوردنش پستونای اونم تا ۹۰ بزرگ شد، پوستش سفیده و اصالتا کورده رون و کون پهنی داده که چون قدش بلنده خیلی توی چشمه. یه شب که داشتم چت میکردم با ی نفر آشنا شدم که ادعا داشت مخ زنمو هر جوری هست میزنه ، من قبلا معصومه رو امتحان کرده بودم و میدونستم هیچ جوره به غریبه ها اعتماد نمیکنه ، ولی به اصرار فرزاد بالاخره شماره معصومه رو بهش دادم. فرزاد ۲۴ سالش بود و توی املاک کار می‌کرد با یه تیپ‌ امروزی و نسبتا خوش سرزبون چند روز گذشت و من مطمئن بودم هیچ اتفاقی نیفتاده و نهایتا اگرم فرزاد پیام داده باشه معصومه بلاکش کرده و تموم. حدودا ۳روز بعد روی تلگرام پسره پیام داد و اسکرین شات چت فرستاد، خودشو یکی از دوستای قدیمی معرفی کرده بود و با چرب زبونی باهاش حرف زده بود، کیرم شروع به بزرگ تر شدن کرد با اینکه هیچ صحبت سکسی در کار نبود و فقط حس اینکه معصومه با پسری داره چت میکنه که فقط به فکر کردنشه منو حشری میکرد. کم کم متوجه شدم که معصومه خیلی میره توی گوشی و همش داره چت میکنه و میخنده و این حس عالیه ، هم زنم خوشحاله هم من دارم لذت میبرم از رابطه پنهانی زنم با یه مرد دیگه، اسکرین شاتها به جاهای خوبش رسید و سلفی که معصومه واسه فرزاد فرستاده بود نشون میداد که مسیر درستی دارن میرن بعد از نزدیک دو ماه فرزاد پیام داد که قراره توی کافه همو ببینن . باورم نمیشد زن من با اون همه ادعای تعهد و علاقه قبول کرده بود با یکی بره کافه. صبح روز شنبه معصومه: امیر من امروز یه دو ساعت میرم با یکی از دوستای قدیمیم بیرون ، کافه ای چیزی _کدوم دوستت ؟ چه فکر خوبی ، بزن بیرون تو خونه نمونه. _آره از بچه های دانشگاهه ، دختر خوبیه خیلی وقته ندیدمش _برو خوش بگذره بهت عزیزم … اون روز سر کار کلا کیرم نیمه بیدار بود ، حس خوب اینکه معصومه الان داره حاضر میشه بره بیرون تا با یه پسر دیگه قرار بزاره نمیذاشت کیرم خواب بمونه، دور و بر ساعت ۱۱ بود که فرزاد پیام داد و یه عکس از زیر میز کافه فرستاد ، رونهای گوشتی و پر معصومه توی شلوار جین جذب با مانتوی کوتاهش که الان تا ته خشتکش معلوم بود. بهش گفتم یه کاری بکن مثلا دستتو ببر سمتش یا هرچی ولی فرزاد قبول نکرد و نظرش این بود که هنوز کامل معصومه توی تورش نیفتاده. _زن جندت حلقشو درآورده _پس لایق این هست که شوهر جدید داشته باشه _دیوث من زن جنده نمیگیرم ، زنتو فقط میخام واسه گاییدن _خوب یعنی نمیخوای کاری کنی الان که اونجاست _من صبرم زیاده ، فقط اینو بدون که دیگه زنت مال منه ، از الان راه برگشت نداری،چشمم زن جندتو گرفته ، برای بزنی زیرش همه چیو بهش میگم حس ترس و شهوت و خشم باهم بهم هجوم آورد ، یعنی دیگه نمیتونستم بیخیال بشم و فرزاد همچین تو کنترلش داشت _یعنی چی ؟ من خودم خواستم دیگه تهدید نداره که _تهدید نیست ، فقط گفتم بعد از جق زدنت داستان تموم نمیشه ، من این زنو خیلی کار دارم عصر اومدم خونه و دیدم معصومه مشغول درست کردن شامه و حالش هم خوبه، روی میز یه جعبه کادو بود _این چیه خانوم؟ _هیچی دوستم خریده بود ، نیست خیلی وقت بود منو ندیده ، لطف کرد این اودکلنو کادو داد بهم _چه خوب حتما یادت باشه ی چیزی براش بخری تو هم _آره اتفاقا قراره چند روز دیگه ببینمش ، یه چیزی میگیرم براش ، فقط یکم پول واسم بزن لطفا یعنی زن جنده من داشت ازم پول می‌گرفت که واسه دوست پسرش کادو بخره و این دیوونه کننده بود ، همچی داشت خیلی سریع پیش می‌رفت و من حتی وقت نمی کردم بهش فکر کنم. خیلی زود سه شنبه رسید و معصومه مثل دفعه قبل قرار بیرون رفتن با فرزاد رو گذاشت. فرزاد بهم گفته بود که میخواد ببرتش پارک چیتگر و میدونستم این یعنی قراره یه کاری بکنه باهاش اون روز هیچ خبری ازشون نشد ، تا توی مسیر برگشت پیام فرزاد رو دیدم. یه ویدیو بود و انقدر هیجان انگیز بود که پارک کردم و شروع کردم به دانلودش بدنم واقعا می‌لرزید از شدت استرس و شهوت. فیلم سکسی نبود و یواشکی تو ماشین از صورتش گرفته بود ، _میگم دوست داری یکم راحت تر باشیم؟ _مثلا چجوری راحت تر _ببین من واقعا ازت خوشم اومده قصد بدی هم ندارم و دنبال رابطه بلند مدتم ، همون لحظه دستشو برد گذاشت لای پای معصومه، اونم یکم پاهاشو بست و یه خنده کوچیک کرد _آها پس اینجوری میخوای راحت تر باشی ، اینو گفت و یکمی خودشو داد جلوتر تا دست فرهاد به کوسش نزدیک تر بشه. کلیپ همینجا قطع شد فرزاد بعدش پیام داد _ فردا شب حجلس ، قراره بیاد تو مکانی که اجاره کردم ، امشب بهش دست نزنی که بخواد سرد بشه واسه فردا. رسیدم خونه و دیدم معصومه داره خیلی عادی با تلفن با خواهرش صحبت میکنه ، شام رو که خوردیم معصومه گفت باید بره دوش بگیره _خانوم نمیخوای یه حالی به ما بدی بعد بری حموم _وای امیر اصن حسشو ندارم بخدا از حموم که در اومد منتظرش توی اتاق بودم ، همین که در رو باز کرد دیدم کوسش رو مثل دمبه برق انداخته. _اوه اوه چیکار کردی معصومه که دید خیلی ضایس گفت _ بیا سریع اگه میخای یاد حرف فرزاد افتادم و حالا که تا اینجاش اومدم نمیتونستم بیخیال بشم. _نه عشقم شوخی میکنم خودمم حالشو ندارم، پایان قسمت اول نوشته: روشنفکر
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.