رفتن به مطلب

داستان زن شوهردار اقوام


chochol

ارسال‌های توصیه شده


شتر دیدی ندیدی
 

زور نیست
در اون سالها که ویدئو داشتن قاچاق محسوب میشد و کرایه فیلم و ویدئو جرم سنگین به حساب می‌آمد در اون سالها با تعجب باور نکردنی من شغل دوم مسافرکشی می کردم با ماشین پیکان یک پیکان ۴۸ سفید نمره تهران صاد.
که یک خانواده رو سوار کردم برای ترمینال جنوب اون زمان جلوی در ترمینال کمیته ای ها بودند البته خیلی از جاهای دیگه هم اینها بودند ولی من جلوی در ترمینال ایستادم که این خانواده پیاده بشوند از چهارراه تلفن خونه تا ترمینال ۱۰۰۰ریال کرایه میدادند .
که یک اسکناس صد تومنی گرفتم و در صندوق عقب رو زدم که ساک و وسایل رو بردارند چون محل بگیر و به بند بود ترمینال و گاهی چمدان و یا ساک و یا بسته ها رو بازدید می کردند که نکنه قاچاق یا چیزی توسط مسافران حمل بشه یک دستگاه ویدئو داخل صندوق ار ترس گیر افتادن از مسافرهای من جا مانده بود.
منم از همه جا بیخبر و مسافر ها هم که از ترس جا گذاشتن بودند. و رفته بودند داخل ترمینال
منم دیدم که جریمه میشم اگر بخوام مسافر سوار کنم و از طرفی هوا هم گرم بود راه افتادم رفتم سمت جوادیه که لاستیک ماشین پنچر شد بود زدم کنار و یه حا پیدا کردم تا لاستیک رو عوض کنم همینکه صندوق رو دادم بالا دیدم یه بسته عقب ماشینه به اندازه کارتون موز به چشم میخورد
بسته رو برداشتم بردم داخل ماشین و زاپاس رو اوردم انداختم زیرش و سریع برگشتم سمت ترمینال که بدم به صاحبش چون خیلی دور نشده بودم.
قبل از ترمینال زدم کنار نزدیک چیت سازی و امدم نگاه کنم کارتون چیه توش که دیدم بله یک ویدئو با کلی فیلم بسته بندی شده.
سریع با تلفن عمومی زنگ زدم به یک آشنا و گفتم جریان رو .
گفت سریع برگرد و ولش کن صاحبش رو از ترس گیر افتادن انداخته و در رفته اگر درد سر نمیخوای بیخیال شو یا بنداز توی سطل زباله اگر دنبال درد سر نیستی.
این دوستم تو کلانتری شهربانی اون زمان و نیروی انتظامی الانی بود.
تشکر کردم و سریع اومدم خونه و ویدیو رو توی خونه مخفی کردم با فیلمها.
رفتم تو خط خرید تلویزیون رنگی اون زمان تلویزیون سیاه و سفید داشتیم.ظرف دو روز از همکارم
یه تلویزیون سونی بیست یک از دم قسط خریدم آوردم خونه ویدئو رو هم که مخفی کرده بودم زنم گفت این تلوزیون لازم بود الان ماشین لاستیک نداره تو میری این رو میخری که من آس ویدئو رو رو کردم.
با تعجب و ترس از اینکه بفهمند اوضاع مون خراب میشه با هزار بهانه بالاخره قبول کرد که شبها یواشکی ببینیم.
ویدئوی آیوا ضبط و پخش نوار بزرگ تازه آمده بود اون زمان.
اون شب اولین فیلم رو انداختم که ببینیم یه فیلم تمام سوپر سکس از اب درامد.
تا صبح من و زنم با هم هر جور که بگی سکس کردیم و توی اون فیلم هرچی می‌دیدیم می بستیم بکار ولی تمام نمیشد دیگه شق درد گرفتم و اب در کیرم نمونده بود و زنم هم طاق باز افتاده بود جوان و سرحال بودیم و حشری شدیم
روز بعد قرار شد فیلمها رو چک کنیم تا یه وقت فیلم زشت از کار در نیاد وقتی کس امد خونه مون
یک هفته ای کارمون شبها عین فیلم سکس برنامه داشتیم و چهارتا فیلم سکس رو جدا کردیم و بقیه بد نبود ولی صحنه دار هم بود.
زد و مادر خانمم سکته مغزی کرد و برادر زنم از شهرستان اومد و اونم با زنش خونه ما و زنش رو برای کمک به زنم برای همراهی در بیمارستان گذاشت خونه ما بصورت نگهبانی یک شب زنم و یک شب زن برادر خانمم برای همراهی در بیمارستان میماندند زن برادر خانمم چند سالی بود بی بچه بودند ولی من یک پسر هفت ساله کلاس اولی داشتم.
یک شب که خانمم در بیمارستان بود و منم با پسرم و زن برادر خانمم تنها مونده بودیم ویدئو هم داخل کمد جاساز شده بود .
زن برادر خانمم لیلا در کمد دنبال نمیدونم چی بود که ویدیو رو دید.
لیلا از من پرسید که این چیه مبارکه فیلم دارید نگاه کنیم گفتم مال کسیه امانته ولی فیلم داریم بچه الان بیداره شب میزارم به شرطی که به زنم نگی موضوع رو.
قبول کرد .
بعد از شام منو پسرم رفتیم که بخوابیم تا اون رو خواب کنم لیلا بیدار بود تا اینکه من آمدم پذیرایی اونم از اتاق کناری امد بیرون.
گفت ببینیم فیلم چی داری.
یه فیلم نیمه سوپر عالی داشتم گفتم کمی لختی و ماچ و بوسه داره گفت ایرادی نداره ردش کن اونجاشو.
کنترل دست شما .
من پشت سرش نشستم و فیلم رو پلی کردم هی میزدم جلو که صحنه ها رد بشه.
یه دفعه گفت ولش کن نفهمیدم چی میبینم.
نمیخوای من برم خودت ببین
نه بابا گفتم تو ناراحت نشی
بزار پخش کنه از اول بزار پخش بشه مگه چیه.
بعد نیم ساعت دیدم که حالش داره دگرگون میشه سرخ شد و خجالت کشید یه کمی من نزدیک شدم.
میخوای عوض کنم فیلم رو
نه همین خیلی حال میده حالبه داستان زشته ولی بد نیست.
پس نگاه کنیم
یواش یواش به سمت هم کشیده شدیم انگشت دستش داشت منو لمس میکرد و کیرر منم داشت یواش یواش یالا میامد.
دل زدم به دریا و دست لیلا رو گرفتم که هیچ اعتراضی نکرد نوازش دستش رو با فیلم که داشت نوازش میکرد همگام کردم و بیشتر و بیشتر فیلم تا سینه ها و لب رفته بودند و منم دست لیلا رو بوس میکردم که لیلا دست منو برد سمت سینه هاش و منم با مالیدن نرم و مثل فیلم رفتم جلو دستم تو شورت لیلا بود و نفسهای داغ لیلا توی صورت من و منم دست لیلا رو کشیدم سمت کیر راست شده خودم که از روی شلوار داشت میمالید و منم کس لیلا در دستم و خیسی کس لیلا حس کردم و بیرون کشیدن کیرم توی دست لیلا.
لیلا در اتش شهوت می سوخت و حشرش زده بود بالا.
که من لیلا رو خوابوندم وکص لیلا رو شروع کردم به خوردن و صدای لیلا در اتاق پیچیده بود که مثل فیلم کیرم رو دادم دهنش و شدیم 69 اون میخورد و من میخوردم بعد از کلی خوردن فیلم طرف رو بلند کرد و ایستاده شروع به کردن کرد و منم لیلا رو بلند کردم و خیلی آروم کیر رو دادم دستش که بکنه توی کصش متوجه نشدم کی لباس لیلا رو در اورده بودم یا خودش درآورده بود این حرکت فیلم بود که اونم انجام داد کیر من تو کص لیلا و من چسبونده بودمش به دیوار و بعد هم اوردمش کنار مبل و یک پا دادم رو میل و ایستاده کس رو میکردم.
هنوز ارضا نشده بود که دادم برام ساک بین کار زد.
و بعد از اون قیلم تموم شد و‌من لیلا رو خوابوندم روی کاناپه و حسابی از کس کردم و اب رو خالی کردم توی کصش که دادش درامد و اب سرریز از کس رو متوجه نشد که نشست روی کاناپه و منم گفتم لیلا خراب کردی خراب.
کاناپه کثیف شده و جاش خواهد ماند زنم بیاد مکافات داریم که بلند شد و دید که آب ریخته روی کاناپه .
لخت که بود لباسها رو برداشت و رفت حمام منم موندم و اون کثیف کاری.
با هزار زحمت تمیزش کردم داشت از حمام در میامد که من کارم تموم شده بود پشت در حمام بودم که در باز شد و منم هل دادم توی حمام و دوباره یک دست این بار از کون کردمش که خیلی راغب نبود ولی کون بزرگ و سوراخ تنگ اندازه ای داشت بدون اخ و اوخ کردم که گفت جعفر هم توی حمام منو از کون میکنه ولی کیر تو کوتاه تره ولی کلفتیش حالم رو جا میاره.
کون خیلی عالی کردم زنم کون نمیده که به لیلا گفتم هر کاری میکنم زنم نمیده ازکون کفت اخه از کیرت می‌ترسه من با اون در موردش حرف زدم گفت از کلفتش ترس دارم کس رو پاره میکنه چه برسه به کون…
بعد از این ماجرا من رفتم پیش پسرم خوابیدم که صبح کنار من پاشه و اونم رفت اتاق کناری خوابید.
بعد صبحانه و بردم مدرسه پسرم رو که برگشتم خونه دیدم لیلا گفت جعفر زنگ زده شب میاد و برمیگرده منم همون شب اوضاع رو مرتب کرده بودم و ویدئو رو جمع کرده بودم منتظر زنم نشدم که مثلا من رفتم پسرم رو برسونم و مسافرکشی کنم.
لیلا یکبار دیگه یه کس داد و بین اون دادن گفت که این کص وداع است که دیگه حرفی در موردش نه من بزنم و نه تو.
شتر دیدی ندیدی و من نمیخوام ماجرای دیشب دوباره تکرار بشه.
و من از اب ریخته شده در کص سوال کردم گفت که ممکنه امشب جعفر رو نگه دارم و بگم که ابش رو بریزه توش چون درحال مداوا هستیم کسی چیزی نمی‌فهمه.
گفتی که بر میگرده جعفر چکار کنیم
لیلا گفت اون برمیگرده اگر من اجازه ندم که نه باید بمونه تا من بیام و منم کص رو همینجا باید بدم به جعفر چون اگر شد یادش بمونه کی کس منو کرده.
اون شب جعفر امد لیلا نبود و موند تا لیلا بیاد فردا شبش جعفر چنان کسی کرد که صداش کل کوچه رو برداشت .این شوخی بود ولی صدای کردنش رو میشه شنید
و من صبح روز بعد یا جعفر خداحافظی کردم و چند هفته لیلا پیش ما موند و دیگه حرکتی نشد و مادر زنم در بیمارستان مرد
قضیه رو به فراموشی سپردیم نه اون حرفی زد و نه من پیگیرش شدم

نوشته: داماد جعفر اینا

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.