رفتن به مطلب

داستان لذت سکس گروهی


migmig

ارسال‌های توصیه شده


لذت در جهنم
 

هووف ساعت ۶ صبح شد دوباره مثل هر روز بلند شدم صبحونه رو مثل همیشه خوردم و آماده شدم برای رفتن به دانشگاه
ترم سوم معماری بودم، یکی از آرزوهام بود بشم یکی از بزرگ ترین معمار های جنوب کشور تو تهران تحصیل می کردم ولی خب خیلی وقتی هم این وسطا کار گیرم میومد ساعت ساعت ۷ شد سوار مترو شدم از ری به ایستگاه دانشگاه بهشتی

وقتی رسیدم مستقیم رفتم سر کلاس حدود ساعتای ۱۰ بود که کلاس تموم شد

تا اینکه حمید اومد سمت و گفت دکتر رحیمی که اون موقع یکی بزرگترین مدرس های معماری بود دنبالم‌میگرده

سریع رفتم پیشش
بعد از سلام احوال پرسی بهم پیشنهاد کار داد
چون واقعا بابت درس کم نمیگذاشتم

واستادهام ازم راضی بودن

پیشنهاد کار تو دفتر معماریش تو تجریش رو بهم داد

با سر قبول کردم

چون بیشتر کلاسام مال صبح بود و عصر ها کار می‌کردم گفت فقط اونجا هست که عصر‌ها میتونی کار کنی

خلاصه تا ساعت ۳ کلاس بودم و وقتی رفتم

فهمیدم که به چه بهشتی دعوت شدم

هم از لحاظ قشنگی دکوراسیون داخلی هم از لحاظ افراد داخل اونجا

دکتر رحیمی منو به همه معرفی کرد

و بعد منو دعوت کرد که برم داخل دفترش

وقتی وارد شدم

یک دختر خیلی خوشگل داخل بود

واقعا دختر زیبایی بود
ولی زیاد هول بازی در نیاوردم و باهاش سلام و احوالپرسی کردم

وقتی دکتر صداش کرد چطوری عزیزم
تازه فهمیدم همسرشه بعدم منو معرفی کرد
و بعد همسرشو
مریم کریمی اگه بخوام درباره خودش صحبت کنم یک خانم با قد ۱۸۰ بدن نسبتا تو پر و شنی
و واقعا میتونست هر کسی رو با بدنش رام خودش کنه

دکتر بهم گفت از این به بعد خانم کریمی کارهاتون بهت میگه لطفا همونجوری که تو دانشگاه از من پیروی میکردی از خانم کریمی هم پیروی کن

شروع به کار کردم

بیشتر باید طرح ها رو چک‌میکردم و بعد اگه اشکالی داشت به بچه های دیگه اعلام میکردم تا ویرایشش کنن

خب تا اینجا چیز خاصی نیست ولی خب اصل داستان اینجا شروع شد
اواسط دی بود سردی هوا تا ته استخوان نفوذ میکرد
که قرار شد بابت یک پروژه بریم به سمت کیش منو خانم کریمی ، مهندس احمدی و خانم شیدایی

قرار بود یک سفر ۶ روزه بریم

منم خیلی وقت بود مسافرت نرفته بودم و اینکه چون زیاد درآمد نداشتم کاری نمیکردم

ساعت ۶ روز شنبه بلیط داشتیم

من با مترو رفتم فرودگاه

وقتی خانم کریمی رو دیدم واقعا کیرم به بلندترین حد خودش رسید

یک کفش پاشنه بلند آلبالویی با یک دامن سفید خز دار تقریبا بلند که تا نزدیک مچش میرسید
و یه سوتین همرنگ کفشش و یکه کت چرم مشکی

واقعا پشمام ریخته بود از این تیپ

تا قبل من فکر جنس بهش نمیکردم

ولی از اون عجیب تر مهندس شیدایی بود

یک تیپ تماما چرم و چسبان با یک پالتو

ولی مهندس احمدی نیومد وقتی پرسیدم گفتن فردا با یک پرواز دیگه میاد

رسیدیم

یک هتل ۵ ستاره

همه چیش عالی بود حتی مریم بهم گفت که اگه مشروب هم دلت خواست میتونی سفارش بدی

من خسته بودم از صبح سر کلاس بودم

ساعت طرفای ۱۰ بود خوابیدم

که ساعت دو دیدم

در میزنن

خانم شیدایی بود

پرسیدم چی شده گفت مریم دوبار زیاده روی میکنه

پاشدم رفتم

چیزی که میدیدم باورم نمیشد

مریم با یه نیم تنه و شرت بود

با یه ویسکی روسی

تو دستش داشت میرقصید

یهو اومد سمتم گفت اومدی محمد

یهو لبمو بوسید

من تو شک بودم

که بغلش کردم خوابوندمش روی تخت
گفت جوننن بکنمم

من نگاه خانم شیدایی کردم
بهش گفت یه آب بیار
بعدم گفتم یه چی‌زنجبیل دار یا لیمو تو یخچال پیدا کن بیار
مریم داشت میگفت چرا لختم نمیکنی بیا منو بکنننن پشمام ریخته بود نمیدونستم در این حد خراب میکنه

حدود ساعت های سه بود که مریم و شیوا خواب رفتن

من فکرای زیادی تو سرم بود ولی خب از ترس‌ دکتر رحیمی گوهی نخوردم

رفتم تو اتاق خودم خوابیدم

صبح ساعت ۶ مثل همیشه

بیدار شدم

رفتم دوش گرفتم

بعدم لخت تو اتاق میگشتم

یادم اومد باید نقشه های پروژه رو چک میکردم

همونجوری داشتم تو لپتاپ نقشه ها رو نگاه میکردم

نگاه به ساعت کردم حدود ۷.۴۰ بود آماده شدم برم برا صبحونه

بعدم رفتم سمت طبقه آخر هتل

خلاصه که تموم شد

برگشتم

سمت اتاق

حدود ساعت ۹ بود که باید میرفتیم پروژه

هرچی در زدم که بیدار بشن جواب ندادن

نگران شدم

صدای مهماندار هتل زدم گفتم که دیشب چه اتفاقی افتاده

میشه در رو باز کنید

در رو با کارت مرکزی باز کرد

هردوشون حالشون بد بود در حدی که شیوا در حال بالا آوردن بود مریم هم زیاد نمیفهمید کجاست

زنگ آمبولانس زدم

اومدن بردنشون

بعد زنگ دکتر رحیمی زدم

قضیه رو بهش گفتم

گفت تا عصر خودشو میرسونه

و بعد بهم گفت حالش که خوبه گفتم‌نمیدونم نمیزارن برم دیدنشون

تا عصر به یک مکافات رفتم دیدن شیوا

ولی مریم رو نمیذاشتن

ببینم

چون ccu بود

دکتر رسید

با ماشین رفتم دنبالشون مستقیم رفتم بیمارستان

این ماجرا

تموم شد

ولی منم این وسط مقصر شدم

و اخراج شدم

هرچی مریم اسرار کرد به دکتر

دکتر قبول نکرد میگفت تو که دیدی زنم‌ حالش بده چرا تو اتاقشون نموندی

اخراج شدم

حالم خیلی بد بود

و بی پول شدم

تا اینکه

شیوا زنگم زد

دعوتم کرد به مهمونی

و گفت من پارتنر ندارم

تو میایی

بهش گفتم که اوضاع خوبی ندارم

و گفت تو شبی با من بیا

من تو ساپورت میکنم به اندازه ایی که باورت نشه

منم از خدام بود

رفتم شیوا یه تیپ خیلی سکسی زده بود همونجا میخواستم بخورمش

یه مهمونی مختلط که همه جور کاری میشد کرد

یه چیزی در حد کلاب بود ولی خب

شیوا بهم‌گفت من میخوام مشروب بخورم

ولی حواست بهم باشه زیاده روی نکنم

پنج تا پیک که خورد مست شد

جلو گرفتم

وقتی دستشو گرفتم ازم لب گرفت

من تا اون موقع سکس نداشتم

ولی خیلی حالم بد بود

شیوا دستمو

گرفت برم تو اتاق

شروع کرد به رقصیدن

و شیک زدن

یهو اومد جلوم شلوارمو تا آخر کشید پایین

و شروع کرد به ساک زدن

یکم که خورد گفت نوبت توعه

یهو شورتشو کشید پایین

و به حالت طاق باز خوابید

گفت بخور برام بخوررر

شروع کردم خوردن بلد نبودم بهم گفت تا حالا سکس نداشتی کصخل گفت نه

بهم یاد داد

چکار کنم

که لذت ببره

و شروع کردم تو کصش تلمبه زدن

خیلی هورنی بود باورم نمیشد اومد ازم لب گرفت

بهم‌گفت بکن منو جرم بده فقط بکن

که یهو ارضا شد وقتی ارضا شد

اومد گردنمو لیس زد
منم ارضا شدم تو کصش

وای بهترین ارضا بود

تا حالا سکس نداشته بودم و واقعا چسبید بهم

ولی شیوا شروع کرد تق زدن چرا ریختی توش

اون شب تموم شد

فردا صبح اومدم بهش پیام بدم دیدم بلاکم کرده

تعجب کردم

ولی خب دستم خودم نبود نتونستم کار بکنم

یه دو ماه گذشت

کار پیدا کردم تو یه دفتر معماری دیگه

ولی خب حقوقش خوب نبود ولی چاره ای هم نبود

با یه دخترم دوست شده بودم

یه چند باری هم باهم سکس داشتیم ولی هیچکی مثل شیوا نمیشد برام

برج دو بود

که یه پیامی اومد برام تو ایمیلم

به فارسی

شما دعوت شدید

کد تماس ۶۹
شماره تماس 0912…0912

شرح موضوع

شما دعوتید به مسابقه لذت در جهنم در صورت پیروزی ۱۰ شمش طلا در صورت باخت قرعه کشی دوباره
در صورت موافقت تماس بگیرد
زمان تا سه روز دیگر

زنگ زدم

چهار تا بوق خورد جواب داد

سلام محمد جان

صدای یک خانم بود

گفت برای شرکت حاضری

گفتم سوال دارم

گفت هیچ سوالی نمیتونی بپرسی

قبول کردم

حالم بد بود

امید نداشتم

گفتم بازم میرم تهش سخته

گفت ادرس رو فردا برات میفرستم

شبش خواب نرفتم داشتم به سر گذشت خودم نگاه میکردم به خودم گفتم ای کاش اون شب کرده بودمشون

شاید الان اینجا نبودم

صبح ساعت ۶ بیدار شدم

ساعت ۹ پیام اومد

آدرس رشت روستای سید شرف ساعت ۹ شب وعده رستوران ترنگ طلایی

حدود ۵ ساعت راه بود

مجبور شدم تاکسی بگیرم

رسیدم

پیام دادم رسیدم

گفت لندکروز مشکی

سوار شدم

وقتی سوار شدم پشمام ریخت مریم داخل ماشین بود و خانم دیگه

بهم گفت چطوری محمد

گفتم مرسی

بهم گفت این بازی شاید زمانش طول بکشه فقط سه بار حق تماس با خانواده رو داری

پس الان بهشون اطلاع بده

وقتی صحبتم تموم شد

بیهوش شدم حتی نفهمیدم چطوری

با گردن درد بیدار شدم یکمم بی حال بودم
هیچ کسو نمی‌دیدم

خودم بود تو یک اتاق

یک اتاق سفید قرمز با تخت سیاه

صدا از یک اسپیکر بلند شد

آقایون و خانم ها

سلام

من لیدر شما هستم برای بازی لذت در جهنم اول اینکه این بازی دو صورت هست
و خوب گوش بدید

یا میبری یا برده میشی برای همیشه

ولی برده جنسی در تایم مشخص در صورت رضایت دکمه رضایت دارم و اگرم نه دوباره برمی‌گردید به همون لوکیشن رو نگاه کردم ندید تا اینکه از زمین اومد بیرون فکرش کردم

الانم برده بودم فقط برده پول

هیچ فرقی نمیکرد

رضایت رو زدم

دوباره صدا پخش شد

خب از الان تا زمانی که همه یا برده بشن یا پیروز شما حق سه تماس با بیرون دارید در هیچ صورت نمیتونید با پلیس و ادارات امنیتی تماس بگیرید

خب میریم سراغ اصل داستان بازی

بازی اینجوری هست شما باید با هرکسی که وارد اتاقتون میشه سکس کنید و وارد هر اتاقی شدید باید به خواسته های اون فرد تن بدهید در این صورت چهار قرعه براتون فعال میشه
مرگ ، تمیز کاری ، سکس گروهی ، من برده جنسی جنس مخالف میشم

خب حالا چه جوری می توانید برنده بشید

ما یک امتیاز مرجع داریم یعنی ۹۸۰ که برنده جایزه اصلی و سه برده به انتخاب خودش هست نفر بعد ۸۹۰ که به اون نصف جایزه اصلی و دو برده ۷۸۰ یک سوم جایزه اصلی و یک برده و یک آرم روی التش

اینا رو گفت و گفت الان تلویزیون روشن میشه

و تمام نوع امتیاز ها رو نوشت

سکس معمولی ۱ امتیاز
آنال سکس خانم ها ۳آقایون ۱
آنال سکس مفعول آقا ۶ خانم ۳
سکس همجنس ۸ برای مفعول و فاعل ۳
ساک به همراه آب ۹
کص لیسی ۹
خوردن ادرار ۱۰
فوت فتیش ۴
در سکس گروهی هرچه مفعول بالا تر بره امتیاز فاعل بیشتر و هرچه فاعل بیشتر باشه امتیاز مفعول بیشتر
در سکس برده نداریم و تمام اینها دل بخواهی و توافقی هست

تابلوی امتیاز بعد از روز ۹ مشخص میشود

نوشته: محمد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر


لذت در جهنم - 2

خب قسمت اول هم وایب خوبی داد هم بد
ولی خب داستانه، داستان.
درکش، فکر میکنم برای اونایی که کامنت منفی میزارن سخته
حالا جقی خو همه‌مون هستیم حالا یکی بیشتر یکی کمتر

تا جایی ادامه داشت که هر چی سکس به گروهی و کثیف کشیده میشد،امتیاز زیاد میشد.
آماده این بودم که شروع بشه که یک نوشته رو تابلو یا میشه گفت تلوزیون اومد بالا
سه قرص به انتخاب شما در هر روز داده می‌شود تاثیرات قرص رو خودتون بعدا می‌فهمید ولی قرص ها رو نباید همزمان بخورید

و امروز روز استراحت هست

از فردا ساعت ۵ صبح آغاز میشه

از سه قرصی که داخل دستم بود هر سه شبیه هم بودن ولی نوشته های روشون فرق داشت
A+,A1+,A++
من گفتم A+رو بخورم شاید ضعیف ترینشه
تو فکر اینا بودم که ساعت اعلام کرد ساعت ۹ شب وقت خواب
و چراغ ها خاموش شد یک چراغ بنفش روشن شد ‌و کم کم به آبی تغییر کرد و کم کم خیلی کم نور شد و من تو ذهنم این بود چه خفن
نفهمیدم کی خواب رفتم

صبح سر ساعت ۵ صدای زنگ به صدا در اومد

وقتی بیدار شدم دیدم که کیرم مثل سنگه

نمیدونستم مال قرصه یا مال بدن خودم

روی تلویزیون نوشته شده بود صبحانه خود رو انتخاب کنید

تموم غذا های که فکرش میکردم بود غذارو انتخاب کردم
کشک و بادمجان
خیلی خوب بود غذام که تموم شد تایم خروج نوشته شد

ساعت ۶
ساعت ۵.۴۰ بود،فهمیدم که کیرم دلش نمیخواد بخوابه

شهوتم به حد آخر رسیده بود،در حدی که میخواستم خود ارضایی بکنم
ولی اعلام هشدار اومد ،هر بار خود ارضایی ۶۰ امتیاز منفی
رفتم زیر دوش دوش گرفتم و شرت پوشیدم
روی شرت عدد ۶۹ نوشته بود در باز شد

وقتی وارد سالن شدم حدود ۳۰ نفر بودیم مرد و زن
وضعیت بعضی مردا مثل من چند نفر سیخ بودن چند نفر خیلی قرمز بودن و چند نفرم خیلی نفس نفس میزدن
دخترا هم تقریبا همین وضعیت بودن
از بلندگو اعلام شد شما در کل ۷۰ نفرید که الان ۳۵ نفر بیرون از اتاق و ۳۵ نفر داخل اتاق هستید
درب های که بسته هست رو انتخاب کنید وبا کد خودتون باز کنید
شما میهمان اتاق هستید لطفا به فرمان های میزبان خود گوش دهید
هر گونه نا فرمانی با امتیاز منفی رو به رو میشوید
تا زمانی که تایم استراحت اعلام می‌شود هر کاری داخل اتاق مجاز است جز خون ریزی
اتاق روبه روی من ۷۰ بود
دو دل بودم واردش شدم
اتاقش با اتاق من هیچ فرق نداشت
فقط شانسی که آوردم این بود که دختر بود یه تاپ سبز پوشیده بود با یه لگ جذب سینه هایش ۷۵ بود بدنش هم خیلی رو فرم بود ولی خب یکم سینه هاش تو ذوق میزد نسبت به بدنش
بهش سلام کردم که گفت میدونی که الان هرکاری بگم باید انجام بدی.
در جواب گفتم درسته ولی خب یکم رفتارت عجیبه چکار میخوای بکنی باهام
یه نگاه به کیرم کرد و گفت امروز باید از کون ارضا بشی
یه دیلدو به سایز ۵ آماده کرده بود
تازه فهمیدم،به این سادگی نیست
که یهو تلویزیون روشن شد و گفت میهمان گرامی آیا درخواست میهمان رو تایید میکنی؟
در صورت تایید لخت شوید در غیر این صورت با اعلام کد خود انصراف دهید
همشه پورن که میدیدم فکر میکردم هیچ وقت سمت مفعول شدن نمیرم ولی الان خیلی فرق میکرد
شرتی که پام بود رو در اوردم
دختره خندیدو گفت چه باحاله این کیرت
و زد زیر خنده گفت حالا تا ۱۲ ساعت در دسترس منی
و الان شروع کن برام جق بزن،ولی نه اون جقی که همیشگی ،نگاهش کردم گفت سوالی داری
پرسیدم اسمت چیه گفت زیبا
گفت سوال دیگه ایی داری یا بگم چیکار کنی جوابی ندادم
بغض تو گلوم داشت منفجر میشد،گفت پاشو رو تخت برعکس بخواب
بلند شدم وقتی از جلوش رد شدم یه سیلی با باسنم زد
برگشتم سمتش که یهو رنگ قرمز روشن شد و تو بلندگو گفت هیچ گونه حق برخورد فیزیکی نداریم لطفا به حرف میزبان خود گوش دهید،دیگه داشت گریم میگرفت
خوابیدم رو تخت
زیبا گفت اگه دوست داری درد بکشی مانع شو
ولی اگه مانع نشدی کاری میکنم درد نکشی
اول اومد روی پام نشست و بعد شروع کرد به اسپنک کردنم
هیچی نمیگفتم ولی کم کم داشت سوزشش زیاد میشد
حدود پنج دقیقه اسپنکم کرد و بعد گفت
پاشو برو دستشویی و خودتو بشور جوری که تو سوراخ کونتم مثل کونت تمیز و سفید بشه و از روم پاشد
بلند شدم برم سمت دستشویی که اشک چشمامو دید
یکم نگاهم کرد و گفت چرا وایسادی برو دیگه رفتم تو دستشویی شروع کردم خودم شستن که یهو صدای زیبا اومدگفت این دستگاه برای شستشوی سوراخ کونته و داد داخل گفت اینو باید بشینی روش
و ابو باز کنی تا خودش تو سوراختو بشوره
یکم برام عجیب بود ولی قبول کردم
شلنگ ابو بهش وصل کردم و زدم تو برق
به حالت توالت کم کم واردم شد اندازه ایی نداشت که بخواد درد بگیره وقتی فعال شد
درونم شروع گزگز کردن میکرد و کم کم ازم مدفوع بیرون میومد تا اینکه شروع به لرزش کرد و قطع شد
حس عجیبی بود از تو خودم آوردم بیرون و ایستادم
دست و صورتمو شستم در حالی بود که کیرم هنوز سیخ بود رفتم بیرون
اولش شوکه شد اونم لخت شده بود و واقعا بدن زیبایی داشت سینه های توجهم رفت سمت دستش
که یه بات پلاگ سایز کوچک بود ولی دراز بود
نگاهم کرد و گفت خودتو بسپار به من تا بدونی لذت پروستات چیه اومد جلو موهامو گرفت و خمم کرد و لوبریکانت ریخت روش و کم کم در سوراخ کونم بالا و پایین کرد حس میکردم کونم داره باز میشه که کامل کرد توم حدود ۱۶ سانت بود یه دادی سر دادمو
گفت هیششش الان دردش کم میشه بعد اومد جلوم یکم با کیرم بازی کرد و شروع کرد ساک زدن از این رفتارش تعجب کردم
وقتی فهمید دیگه درد ندارم
کیرمو ول کرد
گفت
به پشت بخواب رو تخت

اومد روم و گفت اول مزه کیرتو بچش
ازم لب گرفت
و بعد
دیلدو رو داد بهم گفت باید اینو بکنی تو کونت
ولی باید به حرف هامم گوش کنی
و صندلی گذاشت روبه‌روم شروع کرد با کصش ور رفتن
اون موقع تا حالا زیاد کصش معلوم نبود ولی وقتی شروع کرد به با کصش ور رفتن کصش رو دیدم
یک کس کرمی رنگ و داخلش هم صورتی خوشم اومد ازش
گفت سریع باششش بکنش تو کونت دیلدو رو تا خودم نیومدم
بات پلاگ رو در اوردم درد اومد در حدی که نزدیک بود داد سر بدم دوباره با درد زیاد سر دیلدو رو کردم توم دادم در اومد ولی چاره ایی هم نبود
گفت نگهششش دار نگاهم کرد، گفت اخخخخ چه کون سفیدی دارییییی اوفففف
اومد سمت یهو دیلدو که سرش تو کونم بود رو یک ضرب کرد تو گفت دردش تا یه ربع دیگه تموم میشه
گفت کیرت چرا نمیخوابه گفتم یه قرصی بهم دادن
فکر کنم تا ارضا نشم نمیخوابه یه سیلی به کیرم زد
دردم دو برابر شد ولی یهو یه تف به کصش زدو کیرمو تا ته کرد تو خودش
گفت درد و لذت باهم خیلی خوبه
اگه میخوای ازم لذت ببری باید روی دیلدو بالا و پایین بشی
هنوز وزنشو کامل نذاشته بود روم‌ وقتی متوجه شد کاری نمیکنم خودش کامل آزاد کرد روم
و دیلدو تا آخر دوباره رفتم تو‌کونم اشکم دراومد
کم که گذشت پاهاشو گذاشت رو صورتم
پاهای سفید و گوشتی داشت گفت لیس بزن بخور
فقط وقتی گفتم باید تلمبه بزنی فهمیدی
گفت بله از یک طرف یه دیلدو بزرگ تو کونم بود از یه طرف کیرم‌تو کص یه دختری بود که تاحالا ندیده بودمش و الان هم ازم خواست که پاهاشو بخورم کلا تو شک بودم
مغزم ارور داد که گفت هوی بخور دارم‌میگم
شروع کردم خوردن پاهاش انصافا پاهای قشنگی داشت
مخصوصا تتو pکنار پاش که تون موقع نمیدونستم منظورش چیه
یه دو دقیقه که خوردم
گفت حالا تو من تلمبه بزن تا تو خودتم تلمبه بخوره ولی حق ارضا شدن نداری درزم اگه تو کصم ارضا بشی باید تا قطره آخرشو از کنم بلیسی شروع کردم به تلمبه زدن
داشت با خودش ور میرفت از طرف درد داشتم
از طرفی داشتم ارضا میشدم که یهو حس عجیبی اومد
آبم میخواست بیاد ولی نه مثل قبل حس میکردم الان که میخوام بشاشم ولی در حدی که ارضا بود
بهش گفت پاشو الان ارضا میشم که خودش و بهم قلاب کرد
و من ارضا شدم
خیلی ازم اب اومد در حدی که از کنار کیرم زد بیرون
بهش گفتم چرا اینکارو کردی گفت دلم میخواد ابکیر خودتو بچشی گفت این یکی دیگه نههه
گفت ببین اینو باید بخوری وگرنه من باید برات انتخاب کنما
گفتم باشه بلند شد با کصش نشست رو دهنم
که گفت پشمام چرا کیرت نمیخوابه
گفت اها به خاطر دارو هست خب حالا آب خودتو از کس من جمع کن تا یه دیلدوی دیگه نکردم توت
شروع کردم مک زدن آب خودم از تو کصش که یهو وحشی شد و شروع کرد به فشار دادن

تا ارضا شد و خودشو از روی من کشید کنار
آب تو دهنمو تف کردم مزه عجیبی میداد لزج بود و تلخ
وقتی ارضا شد خوابش برد
منم دیلدو رو از تو کونم در آوردم حس میکردم کونم بسته نمیشه
عجیبیش این بود کیرم هم نخوابیده بود منم خوابم گرفته بود کنارش خوابیدم
حدود ۳ ساعت داشتیم با هم ور میرفتیم که یهو حس کردم کیرم خیسه اولش فکر کردم داره برام ساک میزنه
ولی کیرم تو کونش بود و داشت بالا و پایین میشد و قربون صدقه کیرم میرفت
گفت به به آقای ۶۹ بیدار شدن دلم سکس وحشی میخواد بلدی
جرم بدیا گفتم مطمئنی که الان میخوای جرت بدم
همین که گفت اره ،گلوشو گرفتم و شروع کردم رگباری تو کونش ضربه زدن صداش داشت گوشم نوازش میکرد
که یهو آژیر آبی روشن شد اتمام تایم اول وقت ناهار
لطفا از هم جدا بشید این بار غذا رو اوردن
بدون اینکه بپرسن استیک مرغ با پاستا
از هر کدوم دو ظرف گفت بخور
باید جون داشته باشی تا ساعت ۶ باید مداوم بکنیم و بعد شروع کرد غذا خوردن گفت بعد از غذا یه سوپرایز دارم برات
وسط غذا خوردن با کیرم داشت بازی می‌کرد
وقتی غذا تموم شد گفت توت فرنگی دوست داری
گفتم برام فرقی نداره گفت میخوام بخوری از کونم و از کسم و زد زیر خنده

یه ظرف توت فرنگی درخواست داد اوردن اول دوتا دونه با پاهاش بهم داد بعدش یکی رو گاز زد خورد
چچهاررمی رو با تفش خیس کرد کرد تو کصش
گفت فعلا باید اینقدر مک بزنی تا بیاد بیرون

اومد روی دهنم نشست و شروع کرد کیرمو ساک زدن
شروع کردم به مک زدن کصش
کصش بوی توت فرنگی میداد به قدری مک زدم که تو فرنگی پرید تو گلوم ولی خب توانستم بخورمش
وقتی توت فرنگی رو خوردم
گفت که تموم شد گفتم آره تموم شد
خب کونمو گفت بخور به ناچار شروع کردم به خوردن
اینقدر خوردم که سوراخ کونش باز شد داشتم نزدیک میشدم که کیرمو از دهنش در آورد و کونشو تنظیم کرد
و شروع کرد رو کیرم شیک زدن

یهو گفت قرار بود جرم بدی وقتی اینو گفت
همونجوری که بودی حالت داگیش کردمو شروع کردم به سرعت کردنش واقعا کونش از نمای بالا قشنگ بود
گفت هر وقت نزديک شدی بهم بگو میخوام آبتو بخورم
اومد رو کمرش و با ممه هاش بازی میکردم یکم که گذشت گفتم نزدیکم که خودش چرخید و کیرم شروع کرد به ته حلقی ساک زدن حدود دو دقیقه که شد
آبم اومد اینقدر بود که نتونست قورتش بده
و ریخت بیرون تعجب کرده بودم از این میزان آب
واقعا تاثیر قرص ها عجیب بود وقتی تموم شد بالاخره کیرم خوابید و وقتی خوابید کیرم شروع به درد گرفتن کرد
۱۲ ساعت بود که نخوابیده بود و علایم خروج شد
و برگشتم تو اتاق خودم
خیلی خسته بودم تقریبا دیگه حال شام خوردن نداشتم
تا اینکه صفحه تلویزیون روشن شد و نوشته بود
شما امروز در مقابل میزبان آرام بودید و یک جایزه برای شما تعلق می‌گیرد و در آینده از آن استفاده خواهید کرد
لطفا قرص ها رو بردارید
ساعت ۶.۱۵ بود قرص رو برداشتم
و خوابیدم ساعت ۸ با صدای آماده برای شام
همه باید لخت برن بیرون توجه کنید همه باید لخت باشن
لخت شدم رفتم بیرون
زمانی که رفتم بیرون کیرم سیخ شد فکر کن۶۹ نفر لخت که نصفشون لخت هستن هر کدوم از اون یکی خوشگل تر سر میز زیبا اومد جلوم نشست همه خجالت می‌کشیدن
ولی خب اکثرا اونایی باهم بودن روبروی هم نشسته بودن همه کم کم داشتن همو دید میزدن که غذا رو آوردن
غذا رو که خوردم اعلام شد میتونید غیر همجنس خود انتخاب کنید و با پذیرش هم به اتاق خودتون برید
من زیبا نگاه هم کردیم و رفتیم داخل اتاق
قرص A1رو خوردم
و نشستم کنار زیبا
روی تلویزیون نوشته سکس دهانی و فتیش مجاز میباشد
منو زیبا نگاه هم کردیم و…

نوشته: محمد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.