رفتن به مطلب

داستان سکس با زن میانسال جذاب


mohsen

ارسال‌های توصیه شده


سکس با خانوم کهنه شراب
 

سلام . من رستم هستم اسم استعاره . این داستان مال چند سال پیش هست من شغلم طوری هست که با مردم زیاد برخورد دارم مخصوصا کسانی که سن بالا هستند در فضای سبز کار می کردم. در آن زمان در یک ناحیه بودم که آدم متشخص زندگی می کردند و تقریبا کسانی که پایه ثابت پارک بودن همه من را می شناختند. یکی از موارد یه خانومی بود حدود پنجاه ساله که خیلی بدن و ظاهر جا افتاده ای داشت و زیبایی و تناسب اندام قشنگش بسیار عالی بود و جذابیت خاصی بهش میداد من همیشه تو برخورد با این خانوم که اسمش را باران می گذارم رفتارم خوب بود . معمولا تو احوال پرسی روزانه صمیمیت بینمون بود و با توجه به ویژگی های که داشت دوستش داشتم ولی میترسیدم ابراز کنم میترسیدم فاصله ازم بگیره و این دیدن کم و صمیمیت که بود ازبین بره . حدود سه ماه از این موضوع گذشته بود که با شماره ای که برای رفع مشکلات محدوده کاری پشت لباس کار ها بود که با من تماس بگیرن دیدم تماسی برقرار شد و متوجه شدم باران هست و بعد احوال پرسی یه مورد برای رفع مشکل گفتن . بعد این تماس پیام بازی های شروع شد و به جایی رسید که بیشتر مواقع پیام ردوبدل میشد دیگه پیام ها شخصی بود ایشون مطلقه بود و از درد هاش می گفت و من گوش می دادم نظر خودم را می گفتم .همیشه می گفت دوست دارم و خیلی خوب هست که هستی و از این حرفها یک روز گفت گلهای خونه مشکل دارن می تونی نگاه بندازی ببینی چون گفتم عکساش را بفرست فرستاد و چیزی مشخص نبود گفتم واضح نیست گفت بیا خودت ببین ظهر قرار شد برم منزلش رفتم گلها را دیدم مشکلشون را گفتم بهشون نشستم پذیرایی کردن و نشست و از تنهای و سختی هاش گفت .و گفت خوبه هستی . گفت تو چطور چرا با من صمیمی هستی من شروع کردم ازش تعریف کردن . گفت نه اینجوری نیستم که میگی . مگه من چطوری با این لذت میگی . منم گفتم هم ظاهرتون زیبا هست و خوشگل هستید . گفت پیر شدم کی به من نگاه می کنه . گفتم نگید اصلا ظاهرتون به سنتون نمی خوره .منکه خیلی دوست دارم ویژگی هاتون را. یکم مکث کرد گفت جدی میگی اگه من بخوام میتونیم نزدیکتر و صمیمیت بیشتری داشته باشیم گفتم از خدامه.اومد کنارم نشست و گفت منم از اول ازت خوشم اومده بود و فکر می کردم اگه بگم پسم میزنی گفتم منم اینطور فکر می کردم . گفتم میخوام بوست کنم گفت بفرمایید بعد بوس . لب ش را شروع به خوردن کردم و همراهی می کرد و روی کاناپه شروع به خوردن گوش و لب و کل صورت کردم و کم کم لباس در آوردیم و کل بدنش را از صورت شروع به خوردن کردم و بعد گردن از زمان خوردن صورت ناله هاش شروع شد و بیشتر می‌شد و گردن را که خوردم رسیدم به سینه هاش . سینه هاش در حد ۸۵ بود شروع به خوردن کردم یکیش را می خوردم با اون دست اون یکی را می مالیدم و بعد برعکس انجام می‌دادم دیگه و بعضی مواقع هم روی کوس را که شورت پاش بود می مالیدم شرتش خیس خیس بود بعد همینجور روی شکم و را لیس میزدم و نافش را خوردم رسیدم به بهشتش شورتش را درآورد وای چه کسی داشت اینکه بگم صورتی بود نه ولی یه کوس بزرگ و نرم . شروع کردم خوردن و میک زدن چوچوله دیگه تو آسمون بود می گفت بسمه و با پاهاش سر من را میخواست محکم نگه داره . بعد گفتم میتونی بخوری برام گفت تا حالا انجام ندادم . ولی شروع به خوردن کرد ولی دندون میزد گفتم بسه . باز یه مقدار شروع کردم خوردن که توحس بره و کیرم که حدود ۱۸ سانت هست و فرم خوبی داره را آروم میمالیدم به کسش و آروم فشار دادم داخل کوس و واقعا تنگ بود یکم اولش درد داشت منم با مکث دادم داخل کوس تا جا وا کنه کوس داغ وتنگ بود و مشخص بود سکس نداشته و کم کم شروع کردم به تلمبه زدن و هی تندتر تلمبه زدم و چندین پوزیشن انجام دادم و جیغش دیگه بلند شده بوده ومن باجیغ زدش وحشی تر تلمبه میزدم حدود ده دقیقه طول کشید گفتم من دارم میشم گفت بریز داخلش همه اب را ریختم تو کوسش و شروع کردم بوسیدن و لب خوردن و بغل و نوازش پشت کمرش باران گفت من چهار دفعه ارضا شدم و این بهترین سکس من شد و علاقه مند شدم واسه سکس خانوم های سن بالا .و اینکه میگن زن سن بالا مثل شراب کهنه هست واقعا راسته . رابطه ما تا دو سال ادامه داشت تا باران به خاطر کرونا فوت شد.

نوشته: رستم

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.