رفتن به مطلب

داستان سکسی زن شوهردار


dozens

ارسال‌های توصیه شده


سیاوش و زن شوهردار
 


اولین بارمه تجربه سکسمو مینویسم
اگه بد نوشتم به بزرگی خودتون ببخشید
(اسم ها مستعارة رفقا)
اسمم سیاوشه و در حال حاضر ۲۷ سال سنمه
قد ۱۷۸ و لاغر اندامم و اینکه سایز کیرم ۱۶ ولی خوش فرمه
حدودا دو ماهی میشد با یه خانوم کرجی تو گروه های تلگرامی آشنا شده بودم
اسمش اعظم بود
قیافه زیبا و بی نقصی داشت
مدت ها با هم در ارتباط بودیم و از مشکلاتمون به هم میگفتیم
من متاهلم و اعظم خانوم هم‌متاهل بودن حدودا چهار سال از من بزرگتر بود
بعد از مدتی که از دوستی ما میگذشت هر روز به هم وابسته تر می شدیم من بخاطر شغلم بندرعباس بودم
و رابطه ما بیشتر تلفنی و چتی بود
چند باری تلفنی و چتی و تصویری با هم سکس چت و ویدیو کال داشتیم روز ب روز بیشتر وابسته و عاشق تر میشدم
در حدی که کل وجودم از بودن اعظم پر شده بود
ب حدی که کار و همه چیز رو رها کردم و سمت کرج راه افتادم
چند روز از برگشتم به خونه می گذشت و با اعظم از طریق تلگرام در ارتباط بودم جفتمون منتظر موقعیت‌مناسب بودیم که همو ملاقات کنیم
خلاصه روز موعود فرا رسید هماهنگ کردیم فردا نزدیک ساعتای ۵ بعدازظهر همو ببینیم یه لوکیشن واسم فرستاد رفتم به مقصد ک رسیدم باهاش تماس گرفتم دیدم از بالکن داره واسم دست تکون میده همو دیدیم و در ورودی رو باز کرد خونشون طبقه چهارم بود
دل تو دلم نبود هم استرس داشتم هم شوق داشتم
از اینکه کسی که منو شیفته خودش کرده بود قرار بود تو بغلم بگیرم
رفتم بالا رسیدم دم در خونه
زنگو زدم
دیدم یه فرشته ناز درو باز کرد
سلام کردم و رفتم تو خونه به محض وارد شدن بدونه مقدمه و هیچ حرف دیگه ای لبمو رو لبش گذاشتم
(چون چند ماه با هم در ارتباط بودیم و رابطمون از راه دور بود واقعا هلاکش بودم البته از طریق تلفنی و تصویری چند بار ارضاش کرده بودم)
باورم نمیشد قلبم روز هزار تا میزد
چسبیده بودم بهش و چشمامو بسته بودم و فقط لباشو میخوردم
یکم ک گذشت نشستیم رو مبل دیدیم داره وسایل قلیونو براه میکنه خلاصه یه قلیون‌اورد و مشغول کشیدن قلیون‌شدیم باورم نمیشد اینکه اعظمو لمس کرده بودم و طعم لباشو چی شده بودم و اینکه احتمالا باهاش سکس کنم
حس گنگی داشتم اصلا گذر زمانو حس نمیکردم و کل فکر و ذکرم درگیر اعظم بود
هر حرفی ک میزد یه بوس ازش می گرفتم بلندش کردم نشوندمش رو پام یکم لباشو خوردم و شروع کردم ور رفتن باهاش چشماش خمار شده بود کیرم مثل سنگ شده بود لبو گردن و لاله گوششو میخوردم جفتمون از خود بیخود شده بودیم
پاشد دستمو‌گرفت رفتیم تو اتاق خوابشون
دراز کشید رو تخت شروع کردم لباساشو در اوردن
باور کنین نمیدونم چیشد و چ اتفاقی افتاد تو کمترین زمان ممکن لخت شدیم و چسبیدیم بهم دیگه
گرمای بدنش کل بدنمو گرفته بود تن لختش ک به تنم میخورد انگار دنیا مال من بود بدن سفید و بی نقصی داشت قرص محکم بود بدنش شروع کردیم لب گرفتن
تشنه بودیم واقعا تشنه همدیگه بودیم لباشو میخوردم و با ممه هاش ور میرفتم انگار تویه یه دنیای دیگه بودم اومدم پایین تر دو تا ممه هاشو چسبوندم ب همدیگه و نوک جفت ممه هاشو کردم تو دهنم میک میزدم و با لبام نوکشونو فشار میدادم
میخواستم برم پایین و کصشو بخورم ک اجازه نداد
واقعا خیلی دلم‌میخواست براش بخورم ولی خب نشد
به پهلو شدیم و خودمو چسبوندم بهش و کیرمو گذاشتم لای پاهاش شاید ۱۰ بار عقب و جلو کردم که با دستش محکم بازومو چنگ زد اعظم جون ارضا شده بود
(بعد سکسمون که ازش پرسیدم بهم گفت حدودا ۹ ماه با شوهرش رابطه نداشته و بعد ۹ ماه کیر رسیده ب کصش)
حس خوبی داشتم چون اعظم به این زودی ارضا شده بود احساس سبکی میکردم کیرمو میمالیدم رو کصش و اروم اروم کله کیرمو فشار میدادم داخلش چون مدت زیادی بود که رابطه نداشته بود حسابی تنگ شده بود
اروم اروم کیرمو تو کصش جا کردم و خیلی ریلکس و اروم عقب جلو میکردم تنگی و خیس بودن کصش داشت دیوونم میکرد چن تا تلمبه زدم و پوزیشن رو عوض کردم اومدم روش و پاهاشو گذاشتم روی شونه هام و خم شدم با دستش کیرمو رو کصش تنظیم کرد شروع کردم تلمبه زدن اروم اه میکشید و منم تو کصش تلمبه میزدم بعد چن تا تلمبه شدت و سرعت کردنو بیشتر کردم صداش در اومده بود و همش میگفت جون سیا من مال تو ام عاشقتم و متقابلا منم از دوست داشتنش و کردنش میگفتم یکم ک‌گذشت گفت از روم بلند شو دراز بکش
دراز کشیدم اومد روم دراز کشید و کیرمو گذاشت تو کصش و خودش عقب جلو میشد ممه های خوشگل و خوردنیش جلو دهنم بود و میخوردمشون و اعظم رو کیرم عقب و جلو میکرد که بازم با ناخوناش بازومو محکم گرفت و فشار داد هم زمان که اون ارضا شد انگار کصش تنگ تر شد و بالا چند تا تلمبه ای که خودم تو کصش زدم منم ارضا شدم و کصشو با اب کیرم پر کردم
خیلی لذت بخش بود انگار رها شده بودم میبوسیدمش و نوازشش میکردم این اولین و اخرین سکس منو اعظم بود بخاطر یه سری دلایل رابطمون کمرنگ شد ولی من هنوز عاشقشم و گهگاه بهش پیام میدم و جویای حالشم

واقعا علاقه ای نداشتم چیزی اضافه کنم یا کم کنم تموم چیزی ک اتفاق افتاده بود رو شرح دادم
بابت ضعیف بودن قلمم عذر میخوام امیدوارم لذت برده باشید

نوشته: viper

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.