رفتن به مطلب

داستان سکسی همکار خوب


arshad

ارسال‌های توصیه شده


همکاری که ماندگار شد - 1
 

روز اولی که برای معارفه واحد رفتم ،مدیر عامل همه پرسنل واحد رو صدا کرد و در مقابل مدیر قبلی منو به عنوان مدیر جدید معرفی کرد.
از اون روز و از اولین نگاه دلم پیش یکی از زنهای واحد گیر کرد
از مدیر منابع انسانی پرونده پرسنلی پرسنل واحدم رو گرفتم و همشون رو مطالعه کردم،مخصوصا اونی که دلم پیشش گیر کرده بود. فهمیدم متاهله و یه بچه داره.
چالبه نگاههای اونم روی من سنگین بود و خیلی باز رفتار میکرد
پیش خودم گفتم اینجا سوتی ندی . بیشتر پرسنل اینجا خانم هستن شاید به همین خاطره که خیلی باز رفتار میکنند نکنه یه موقع فکر کنی ازت خوشش اومده.
بعد از مطالعه پرونده اش شماره موبایلشو برداشتم و تو گوشیم سیو کردم
تا توی واتساپ سرچش کردم عکسش اومد.تعجب کردم که مگه اون شماره منو داره؟
چون توی واتساپ تا هردو طرف شماره همدیگر رو نداشته باشن و یا چت نکرده باشن نمیتونن عکس و پروفایل همو ببینند . بنابراین مطمئن شدم که شماره منو از جایی پیدا کرده.
شب که خونه بودم یه مرتبه ازش پیام اومد که مهندس شماره منو از کی گرفتید؟
گفتم پرونده پرسنلی همکارها رو داشتم مطالعه میکردم شماره بچه ها رو از توی پرونده شون برداشتم و سیو کردم برای مواقع ضروری.اگر شما ناراحتیت پاک کنم؟
گفت نه باشه ، حتما مواقع ضروری پیش میاد
اینو به عنوان یه تیکه گرفتم و چیزی نگفتم.
همش میگفتم سوتی ندی ها اینا بچه های بالاشهرن و تو رفتارشون خیلی بازن هستن
مخصوصا این یکی که 4 ساله ازدواج کرده و یه بچه 3 ساله داره
بیشتر روزها توی واحد به بهونه های مختلف میومد تو اتاقم
بهش گفتم شما کارشناس هستید ، رییس دارید از کانال رییستون پیام بدید گفت من خودم سعی میکنم مستقیما با مدیرم ارتباط برقرار کنم
این هم چراغ سبز دوم
بسیار زیبا بود
قد بلند ، سبزه ، چشمان کشیده ، سینه ای زیبا، کمر باریک، باسن نیمه بزرگ و تراشیده
هرچی میگذشت بیشتر در مقابلش احساس ضعف میکردم
نگاه هامون خیلی تو هم گره میخورد
تو کارش خیلی استاد بود هم کار فنیش هم کار دلبریش
بعضی وقتا به بهونه سوال فنی منو میکشوند پشت میزش و ناگهانی دستشو میزد به دستم و من سریع دستمو میکشیدم
نزدیک 25 سال بود که دور همه چیزو خط کشیده بودم ولی راجع به این یکی گفته بودم که اگر راه داد حتما تورش میکنم. خیلی قشنگ دلبری میکرد برام
ام بخاطر اختلاف سنی بالامون فکر میکردم شاید روابط و رفتار دخترای این سن و سالی عوض شده و اصلا اهل حال و حول نیست
تا اینکه یه شب توی تلگرام ساعت 2 شب دیدم انلاین شد
تا انلاین شد گفت مهندس چرا انلاینی
گفتم کار دارم ،دارم کارامو انجام میدم
گفت صبح نمیایید سر کار؟ گفتم میام. گفت خواب میمونید. گفتم هر شب بیدارم
گفت امشب یا برید بخوابید یا اینکه نمیزارم کار کنید.
گفتم یعنی چی نمیزاری کار کنم؟
گفت از کار میندازمت؟
گفتم نمیفهمم
گفت الان میارمت تو خونه خودم و از کار میندازمت؟
گفتم نمیفهمم
گفت بهت میفهمونم. وقتی که اینجا روبروم نشستی و باهام تا صبح صحبت کردی میفهمی.
گفتم شما متاهلی؟
گفت یعنی شما نمیدونی ؟ شما که پرونده منو خوندید
گفتم آره خوندم و شما بچه هم داری
گفت خیلی ناخواسته بود. روز پنجم پریودیم بود که همسرم ریخت توش . اصلا فکر نمیکردم باردار بشم ولی شدم و ترسیدیم که سقط کنیم
من چشام از تعجب داشت میزد بیرون که اینقدر راحت داره حرف میزنه
گفتم الان همسرت کجاست؟ جدا شدی؟ تنها زندگی میکنی؟
گفت نه ، خیلی سرده ، ما کنار هم نمیخوابیم . اون رفته تو اتاق خودش ، من هم تو اتاق خودم روی تخت دو نفره تنها خوابیدم
گفتم نیاد ببینه که داری به کسی صحبت میکنی
گفت : فکر کنم خوشحال بشه که من بتونم یکیو پیدا کنم که کارهای اون رو انجام بده
دیگه رسما جفت کرده بودم
گفتم نگو تو رو خدا. نکن این کار رو با من. گفت مهندس از روز اول متوجه شدم که گیر کردی روی من و میترسی
ولی نترس
منم دنبال یکی میگردم که مال خودم باشه.گفتم من زن دارم بچه دارم . گفت کاری به اونا ندارم فقط منو به کمال برسون .گفتم یعنی چی؟
گفت کاری ک همسرم هیچوقت با من نکرده و همیشه من تنها موندم و منو ارضای کامل کن تا من هم حس ارضا شدن رو بفهمم.
گفتم توروخدا این کارو نکن. گفت بخدا قسم دیگه داشتم جندگی رو شروع میکردم. همون روزهایی که شم اومدی تو شرکت اوایل این بود که تصمیم بگیرم که با هرکسی از راه رسید بخوابم تا شما اومدی

نوشته: بی نام باشم بهتره

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.