رفتن به مطلب

داستان شاشیدن رو پسر خواهرم


arshad

ارسال‌های توصیه شده


شاش کردن روی پسر خواهرم
 

با ارشیا پسر خواهرم گاهی شیطنت هایی می کردیم ولی فکر نمیکردم کار به جاهایی باریک کشیده شود. در سن بلوغ بود و منو عاشقانه دوست داشت. خونمون توی یک کوچه بود. گاهی وقتها شوهرم که میرفت سرکار میومد پیشم. همش می گفت خاله بیا بازی کنیم. منم میگفتم برو بچه کلی کار دارم. ولی التماسم میکرد و منم بدم نمیومد .هم سرگرم میشیدیم هم کلی لذت داشت. میگفت مثلا تو زن من هستی. بعد از در میومد داخل و من باید به استقبالش میرفتم. بغلم میکرد‌ و بوس بارونم میکرد .توی شهر کوچکی که تفریح و خوشگذرونی نبود اینم از هیچی بهتر بود.
توی آشپزخونه بهم کمک میکرد‌ و دوباره بغلم میکرد. این اواخر قشنگ سفتی کیرش رو روی کونم حس میکردم و منم خیس میشدم.
اصل ماجرا که خلاصه تعریف میکنم خیلی اتفاقی پیش اومد و از قبل قصدی برایش نداشتم.
خانوادگی همگی رفته بودیم گردش باغ فامیل توی روستا.
بعد نهار گفتم من میرم یه چرخی بزنم. در واقع بشدت شاش داشتم چون شلوغ بود خجالت کشیدم از دستشویی باغ استفاده کنم. گفتم میرم گوشه کنارها کارمو میکنم. یه خورده که دور شدم دیدم ارشیا افتاده دنبالم. گفتم بچه چرا افتادی دنبال کونم. گفت میخوام مواظب زنم باشم. گفتم لازم نکرده من یه جا میخوام یه خورده بشاشم. گفت من اینجا رو بلدم یه ساختمون خرابه اون پایینه خودم دم در نگهبانی میدم .دیدم کوتاه نمیاد منم عجله داشتم رضایت دادم. یه ساختمون مخروبه بود که دیوارهاش هنوز سرپا بود و دو تا اتاق داشت. جان میداد برای شاشیدن. خواستم بکشم پایین که حس کردم یکی پشتمه. گفتم برو دیگه نگهبانی تو بده مگه نمیبینی میخوام بشاشم. گفت خاله میشه با هم بشاشیم. باز شروع کرد به قسم دادن .اونجا توی اون ویرونه یهو شهوتی شدم و سست شدم .گفتم بیا شاشتو بکن ولی زودتر کارتو بکن. مثل فنر کیرشو درآورد .یک‌کیر خوشگل و سفت. زیاد بزرگ نبود ولی قلبم مثل گنجشک میزد .نوک سینه هام سیخ شده بود. گفتم زود باش دیگه مگه میخوای موشک هوا کنی .گفت نمیاد بهش دست بزن بیاد. گفتم عجب الاغ پررویی هستی گمشو . حرومزاده فهمیده بود سست شدم دستمو گرفت روی کیر داغش گذاشت.
از طرفی خجالت میکشیدم و از طرفی حالم بد شده بود. کیرشو کمی بالا پایین کردم ولی سفت شده بود و نمیشاشید .به سختی جلوی خودمو گرفتم و دستمو از روی کیرش برداشتم. گفتم حالا دیگه برو بیرون. گفت تو رو خدا بشاش روی شکمم. گفت خجالت بکش حیوون گمشو بیرون. شروع به التماس کردن کرد و خودم هم واقعا میخواستم این هیجان جدید رو تجربه کنم. کسم خیس شده بود و شورتم پر از آب بود. دستهاشو روی لبه شلوارم گرفته بود و قسمم میداد. یهو شلوارمو کشید پایین. پشت سرم بود گفت وای کونت چقدر بزرگ و سفیده. گفتم خاک بر سرم کنند. شلوار و شرتمو کشیدم بالا. وحشی شده بود این بار تا روی کفش هام شلوار و شرتم رو پایین آورد. وقتی شلوار و کفشم رو درآورد هاج و واج نگاه میکردم و خشکم زده بود. گفت دستهاتو به دیوار تکیه کن .گفتم دیگه میخوای چه گوهی بخوری تو رو خدا ولم کن بدبختم کردی من مثل مامانت هستم. گفت میدونم بخدا کار بدی نمی کنم فقط میخوام بشاشم .کیرشو گذاشت بین پاهام. وقتی کلاهک کیرش به سوراخ کس و کونم میمالید از شدت شهوت مثل بید میلرزیدم. با چهل سال زندگی هیچ وقت همچین لذتی رو تجربه نکرده بودم.‌ این پسر شانزده ساله طعم خوشبختی رو به من چشوند .یهو با شدت شروع به شاشیدن کرد .قطرات داغ پس از برخورد با سوراخ کونم پایین اومده و کسم را نوازش میکرد. بعد از ران هایم پایین میرفت .گرمای مطبوعش کارمو ساخت و ارضا شدم. با اینکه کیر داخلم نرفته بود ولی مثل سیل از کسم آب میومد. بدنم بی اختیار می لرزید و ازم آب میرفت. وقتی آروم شدم دیدم روی زمین دراز کشیده است. گفت بیا بشاش روی شکمم. لخت کامل شده بود. نایی برای مخالفت نداشتم. پاهامو باز کردم و چند بار لبه های کسمو روی کیرش کشیدم. بالاخره شاشم راه افتاد. یه شاش طولانی و داغ‌ روی کیرش‌. همه بدنمون خیس شده بود. اینبار من دیوونه شده بودم و دلم میخواست جلوتر برم. نشستم روی کیرش و کلاهکش رفت داخلم. دیگه آب از سرم گذشته بود. هی روی کیرش نشستم و بلند میشدم. هر بار کیرش تا نیمه میرفت توی کسم. خیلی زود به مرحله انفجار رسیدم. کامل روی کیرش نشستم طوری که میخواستم خایه هاش توی کسم بره. چشماشو بسته بود و داشت داخلمو آبیاری میکرد. برای بار دوم به پرواز درآمدم.

نوشته: نسرین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.