mame85 ارسال شده در 27 دی اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی چرخهی تاریکی - 1 در خونه رو باز کردم باهاش چشم تو چشم شدم موهای بورش دورش ریخته بود سیخ قرمز رنگ رو به تریاک روی سنجاق نزدیک کرد و دود غلیظ بلند شد عصبی پنجره رو باز کردم :صدبار گفتم میکشی این صاحب مرده رو باز کن دود رو داد بیرون:سرده هوا بارون میاد سمت دستشویی رفتم:صبح تا شب مثل سگ بدو دنبال پول بعدم بیام فرت فرت کشیدنه اکرم خانومو تحمل کنم از جا بلند شد: شامو بیارم ؟ جواب ندادم که نعره زد:افروز ؟ –هوووی چه خبرته معرکه گرفتی برا یه لقمه نون بیار جیغ و داد راه ننداز از درد کمر لبمو گزیدم لعنت به شیطونی گفتم و نشستم پای سفره با دیدن سفره گفتم:گوجه نداریم ؟ سسی چیزی اخم کرد:نکه هر روز کیسه کیسه پول میاری الان بساط جوجه برات راه میندازم -الان یعنی نون و کوکو سق بزنیم ؟ از گلمون پایین نمیره بینیشو خاروند:پول بیشتر بده واست غذا خوب بپزم نفس عمیقی کشیدم: من دوساله مثه سگ دارم کار میکنم از صبح تا شب میرم بیرون تو که از دو سال پیش فقط نشستی سر تریاک من اوردم ریختم تو دلو معدت الان دو قورت و نیمتم باقیه که کمه ؟ منتظر همین حرف بود که باز شیون و گریه راه بندازه: من تو و اون داداشه خیره سرت رو دندون کشیدم بزرگ کردم ننه بابای درست و حسابی نداشتید شما رو من بزرگ کردم با کلفتی خونه ی مردم تو میدونی من چقدر جوون بودم خوشگلی داشتم ؟ میدونی چه خواستگاری داشتم؟ سر اینکه شما رو گردن گرفته بودم طرف رو از دست دادم حالا که من ناتوان شدم افتادی به جونه من هر روز سرم منت که داری خرجمو میدی ؟ بی توجه به سوزش معده ام بلند شدم و سرشو بوسیدم: باشه اکرم گریه نکن اصلا راجع به این چیزا حرف نمیزنم اشکاشو با کف دست پاک کرد:از دار دنیا یه انگشتر و سه تا النگو داشتم رفتی فروختی بدون اینکه بگی به من ؛من یه کلمه حرف زدم ؟ لقمه رو قورت دادم: برا عیش و نوش که نفروختم سر قضیه میلاد بود -بره بدرک مثلا تا الان با ما بود چه گوهی خورد که الانکه نیست براش خودتو پاره کردی ؟ جز اینکه هر روز فحش و دعوا و کتک کاری داشتیم باهاش ؟ نفس عمیق کشیدم: اکرم ٫ من تو و میلاد فقط همدیگه رو داریم میفهمی ؟ تو کله کره زمین ما سه نفر فقط همو داریم تو رو که شوهرت سه سال بعد از ازدواج ول کرد رفت منو میلادم که وضعیتمون مشخصه ننه ام که مرد بابامم ما رو ول کرد رفت تو ما رو دندون کشیدی بزرگ کردی تو دختر خاله ننه ام بودی اصلا بهت ربطی نداشت اما گردن گرفتی میلاد بد بود بد کرد ولی داداشه منه حکم پسرتو داره لااقل دوبار نون برا این خونه گرفته دوبار منو تا مدرسه برده الان بحث جونه میلاد وسطه هم من هم تو میدونیم محمود شوخی نداره -خب تو الان میتونی صد میلیون جمع کنی ؟ بی حوصله گفتم:پنج روز دیگه وقت دارم بقیه رو جور میکنم هر دو سکوت کردیم اون از غم من از درد … نگاهی به کاسه توالت کردم و شلوارمو کشیدم بالا اسهال مکرر عصبیم کرده بود تو این دو هفته شش کیلو وزن کم کرده بودم از استرس زیاد برا میلاد به این روز افتاده بودم بی صدا در خونه رو باز کردم و اروم بستم تا اکرم داد و بیداد راه نندازه که از خواب انداختمش با دیدن پراید زهره سمتش رفتم منو که دید جا خورد: چه خبره افروز ؟ داغون شدی دختر چرا لاغر شدی اینقدر -والا مثل گاو دارم میخورم چرا وزن نمیگیرم نمیدونم ماشینو روشن کرد:افروز تنها برد برندت ریخت و قیافته اینو از دست بدی باید بری کلفتی در خونه ملت حواست به خودت باشه ـ قضیه میلاد تموم شه بیشتر به خودم میرسم شونه بالا انداخت:از ما گفتن منو جلو در خونه ویلایی پیاده کرد سمت در رفتم که صدام زد : افروز یارو خیلی آدم حسابیه سنگ تموم بذاریا سر تکون دادم و مسیر خونه طرف رو پیش گرفتم لب بالا و پایینمو همزمان تو دهنش کشید مکید سینمو تو مشتش گرفت و محکم فشرد آخ ارومی گفتم که سرشو عقب کشید خودم خودکار از حالتش حدس زدم وقته ساک زدنه نشستم جلو پاش و شورتش رو کشیدم پایین سر کیرشو وارد دهنم کردم و شروع کردم به مکیدن از نفس عمیقش فهمیدم کارم درسته تخماشو با دست مالیدم و تقریبا کل کیرش رو وارد دهنم کردم چنگ محکمی به موهام زد و سرمو فشار داد چند دقیقه ای که ساک زدم منو بلند کرد و حالت داگی استایل نشوند بعد چند لحظه با ورود کیرش تو کونم لبمو محکم گاز گرفتم کمرمو فشار داد و سمت خودش کشید و همزمان شروع به تلمبه زدن کرد سریع و با فشار از پشت به کمر و شکمم چنگ میزد چند تا تلمبه محکم زد و ابشو تو دستمال خالی کرد رو تخت ولو شدم سیگارشو روشن کرد :دختر خوشگلی هستی ؛زهره تا الان کجا قایمت کرده بود؟ صداش داد میزد کلاس بالاعه! اینکه چرا زهره باید براش دختر جور میکرد عجیب بود خودش ادامه داد:چند وقته تو این کاری ؟ جوابشو فقط برا اینکه زهره سفارش کرده بود دادم: دو ساله ابرو بالا انداخت:پاشو بریم دوش بگیریم بعد بخوابیم دنبالش راه افتادم و وارد حموم شدم دوش آب گرم رو تنظیم کرد و منو کشید زیر دوش موهای خیسمو از صورتم کنار زد :خیلی کوچولویی فکر کنم چند سالته ؟ نیشخند زدم:۲۸سال جاخورد:کمتر میخوری فکر کردم نهایتا ۲۰-۲۱باشی ـ آره ریزه میزه ام! خندید:اسمت چیه داشت زیادی از حد فضولی میکرد کمرش خالی شده بود زبونش باز شده بود خودمو کشیدم بالا و لبمو گذاشتم رو لبش خودکار چشاش بسته شد چه بی جنبه! اینبار سرشو اورد پایین و نوک سینمو کشید تو دهنش گرمای آب و مکیدن نوک سینم نفسمو تند کرد همزمان دستشو لایه پام برد و چوچولمو مالید دستمو لایه موهاش کردم و پامو بازتر کردم به دیوار حموم چسبوندم و یه پامو گرفت بالا و همزمان کیرشو مالید به کوسم چندتا ضربه اروم به کوسم زد و کیرشو یهو فرو کرد اون تو اخ بلندی گفتم و همزمان موج لذت تو بدنم پیچید شروع کرد به تلمبه زدن و سرشو چسبوند به شونم پامو کشید بالاتر و با فشار بیشتری تلمبه زد به دو دقیقه نکشید که ارضا شدم چندتا تلمبه دیگه زد و کیرشو کشید بیرون سرمو خم کرد سمت کیرش نشستم کف حموم کیرشو سریع کردم تو دهنم و با سرعت ساک زدم چند دقیقه بعد ارضا شد و سرمو رها کرد … موهای خیسمو با کش بستم و شال رو کشیدم رو سرم صداش اومد:چرا عجله داری بری؟ بمون تا شب بی حوصله گفتم: دفعه بعد خواستی باید با زهره هماهنگ کنی نشست رو تخت: خب اسمتو نگفتی ؟ بگم به زهره کدومو میخوام ؟ بند کتونیمو بستم: بگو همونی که از همه بددهن تره میفهمه منم خندید: خب تو نگو من میگم اسممو بهت اسم من بهرامه سر تکون دادم و به سرعت از خونه خارج شدم به زهره پیام دادم: کارم اینجا تموم شد نفر بعدی کیه ؟ در جا جواب داد: پس فردا عصر سمت تهرانپارس باید بری؛ برو استراحت رامو کج کردم و سمت مترو رفتم… چند قدمی خونه بودم که باهاش چشم تو چشم شدم دلم هری ریخت پایین تکیه داد به موتورش و سرش تو گوشی بود نیشش باز بود و به صفحه گوشیش نگاه میکرد صدای پامو که شنید سرشو اورد بالا نگاه جفتمون بهم خشک شد در خونه رو باز کردم و خودمو انداختم تو خونه در رو بستم و نشستم کف زمین بغض گلومو فشرد زمزمه کردم:دلم برات خیلی تنگه الاغ صدای اکرم باعث شد سیخ وایسم -محمود زنگ زد دوباره با استرس گفتم:خب؟ -گفتم پنجشنبه پولو نبری جنازه میلادم نمیده بهمون -پول تقریباً آمادس ابرو بالا انداخت: از کجا اونوقت ؟ بی توجه به حرفش کیسه دارو رو گذاشتم کنارش: انسولین رو خریدم یکی رو باید صبح بزنی یکی بعد ناهار اون یکیم عقب شام میزنی یه قرص برا فشار داده اونم باید هر شب یه دونه بخوری امروز قندت رو اندازه گرفتی ؟ چشمش به داروها افتاد: خدا خیرت بده آتیش پاره همه رو هم خارجی خریدی ابرو بالا انداختم: گوجه بادمجون و گوشت چرخ کرده هم گرفتم سمت دستشویی رفتم : سر کوچه این پسره رو دیدم سرش گرمه پلاستیک خوراکی ها بود:پسره خره کیه ؟ -همین پسره یوسف خشک شد :هان پس بگو چرا خانوم رنگ و رخش پریدس عشق سابق رو دیده اخمامو کشیدم توهم: زر اضافی نزن باز دلت جر و بحث میخواد ؟ یه کلمه بگو نمیدونم و دهنتو ببند -سر ظهری اومده بود سراغتو میگرفت دلم هری ریخت:کی؟ نیشش باز شد: یوسف دیگه از تو دستشویی اومدم بیرون: برای چی؟ شونه بالا انداخت: چمیدونم من گفتم سرکاری عصر میای یعنی بعد دو سال برگشته افروز ؟ نیشخندی به سادگی اکرم زدم و سمت دستشویی رفتم: دیگه خیلی دیره برا همه چیز موهامو از پشت چنگ زد و سرمو عقب کشید در حین تلمبه زدن محکم لبمو بوسید سینه هامو میمالید بعد چند دقیقه منو رو به کمر خوابوند و پاهامو روی شونه اش گذاشت و کیرشو فرو کرد تو کوسم در حین تلمبه زدن سیلی های محکمی به سینه هام میزد قرمز شده بودن و نوک سینه ام از گاز های محکمش زخمی شده بود از درد ناله میکردم که همین موجب وحشی تر شدنش میشد چندتا تلمبه دیگه زد و کیرشو بیرون کشید تا کاندوم رو بخواد بکشه بیرون دویدم سمت دستشویی و تموم محتویات معدمو بالا آوردم حس میکردم دل و رودم داره میاد بالا از پشت در دستشویی صداش اومد:چته جنده ؟ نمیری بیفتی رو دستمون ؟ دوباره به در ضربه زد که از ته دل جیغ زدم: گورتو گم کن -تو تن لش ات تو خونه منه اونوقت من گورمو گم کنم ؟ آب سرد رو روی صورتم پاشیدم و به شدت سرفه کردم رنگ زرد شده بود و زیر چشمام کبود بود بدنم به شدت لاغر شده بود در حدی که دنده هام زده بود بیرون یه مرگیم شده بود و باید میرفتم آزمایش میدادم از بچگی سابقه استفراغ عصبی داشتم اما تو این چند ماهه به اوجش رسیده بود در دستشویی رو که باز کردم یقمو گرفت و منو کشید بیرون همزمان که دستمو میپیچوند تو گوشم گفت: دیگه نبینم گوه بخوریا تو جنده واسه من ادم شدی ؟ من تو رو واسه دو ساعت از صاحبت خریدم که کس و کونتو یکی کنم تو واسه من زبون درازی میکنی ؟ هولم داد رو زمین کمرم درد گرفت ولی هیچی نگفتم کفشامو پام کردم و رفتم سمت در در خونه رو باز کردم و همزمان چرخیدم سمتش: مادرجنده کیر دوسانتی با سرعت دویدم که بهم نرسه و بخوام کتک بخورم تموم کوچه رو دویدم و وقتی مطمئن شدم دنبالم نیست ایستادم شماره زهره رو گرفتم: زهره تهران پارس رو رفتم کارم تموم شد -زنگ زد اتفاقا شاکیم بود شونه بالا انداختم:من یه مدت نمیام -چرا؟ زمزمه کردم: حالم بده باید یکم استراحت کنم پول میلادم جور شده شاید کلا دیگه نیام میگردم دنبال یه کار در حدی که خرج خورد و خوراک و داروی اکرمو بده کافیه ـ در اینجا همیشه به روت بازه خودت میدونی -میخوام در اینجا به روی هیچکی باز نباشه خندید: ما کسیو به زور نمیاریم همه ی شما با خواسته خودتون اومدین هر وقتم بخوایین با خواسته ی خودتون میرین…جاهای دیگه اینجوری نیست از زنا چک و سفته میگیرن و بعدم با تهدید نگهشون میدارن ولی من هیچوقت اینکارو نکردم فقط بهتون مشتری دادم و پورسانت گرفتم -میدونم تو آدم بدی نیستی هیچکدوممون آدم بدی نیستیم خط سرنوشت ما رو کشیده اینجا ـ پول امروز رو میزنم به حسابت اینقدر تو شکم اکرم و داداشت نریز یه دکتر برو ببین چته قطع کردم و مسیر خونه رو رفتم فردا باید میرفتم پیشه نوچه محمود … پایان قسمت اول ( یه سری ابهامات وجود داره تو قسمت بعدی همش مشخص میشه) داستان های قبلی من : تاوان ۱ـ۲ـ۳ نوشته ماه شب نوشته: ماه شب آموزش تماشای فیلم ها - آموزش دانلود فیلم ها - آموزش تماشای تصاویر لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده