رفتن به مطلب

داستان سکسی فامیل دور


migmig

ارسال‌های توصیه شده


الناز و فامیل دور
 

من اسمم النازه و می‌خوام داستانی رو براتون بگم مربوط به چند سال پیش وقتی من هفده سالم بود ،
بخاطر یکم بلند تر بودن و بدتر از اون برآمدگی باسنم که اصلا نفهمیدم از کی بزرگتر شده ، خیلی اذیت میشدم ، از نگاه های بد مردم و مردا و پسرای بزرگ تا حتی چند بار دستمالی شدنم تو اتوبوس ، اونم چند بار توسط یه نفر ، مردی سن بالا با قد خیلی کوتاه ، فکر کنم هم قد من بود .
پدرم هم مدام بهم گیر میداد و مجبورم میکرد لباس هایی بپوشم که کمر و باسنم توش کمتر مشخص باشه ، با اینکه خودمم نمی‌خواستم اینا تو چشم باشن ولی میخواستم لباسهای خوبمو بپوشم .
ما تعطیلات تابستون خونه یکی از فامیل تو مهرشهر کرج جمع می‌شدیم ، خونه ای خیلی بزرگ ، با استخر ، زمین والیبال ، باغ ‌و درختای زیبا و…
واقعا خیلی خوشحال بودم ، با سولماز از آشنایان که اونجا بودن حسابی خوش میگذروندیم .
کلی دختر پسر بودیم با سن های نزدیک به هم ، یکی از پسرای فامیل امیر بود که خیلی شوخ و باحال بود و البته سنش خیلی بزرگتر از ما ها بود ، همه فامیل دوستش داشتن ، منم همینطور ، چون خیلی باهام خوب بود و هوای منو داشت . امبر که بیشتر با بزرگا مشغول بود گاهی با ماها هم همبازی میشد ، من خوشحال میشدم میومد ولی نفهمیدم چرا سولماز یجوری میشد و رفتارش عوض میشد .
یکی از روزا ، بعداز ظهر که بزرگترا خوابیده بودند و ما نه باغ بازی میکردیم ، امیر هم اومد و گفت بیاین بازی جنگی بکنیم و هر تیمی بتونه بدون دیده شدن باغ رو دور بزنه برندس .
تیمها رو مشخص کرد و منو خودش یه تیم شدیم .
هر تیمی رو به سمتی و جایی فرستاد و گفت بیا بریم بهترین جا که برا خودمون گذاشتم ، نمی‌دونستم اصلا بازی چجوریه ولی چون تو تیم من بود و همیشه برنده می شد خیالم راحت بود .
دنبالش رفتم تو ساختمان نیمه ساخت که ته باغ خونه بغلی بود .
گفت برو بالا از پله ها ، تا داشتم می رفتم ، انگار میخواست کمکم کنه یه دستشو گذاشت پشت کمرم و اون یکی رو روی باسنم ، یهو جا خوردم ، میدونستم عمدی اینکار رو کرد و حتی برای چند ثانیه نگهش داشت و مالیدش .
بعد پشتم ایستاد دستشو گذاشت رو شونه هام و گفت مواظب باش بقیه نبین مارو . بعد آروم دستاشو برداشت و پایین آورد جوری که آروم هم دو طرف بدنمو لمس کرد .
من دیگه حالت عادی نداشتم ، هم خجالت کشیده بودم هم نمی‌دونستم چیکار باید بکنم ، از اون طرف هم خیلی ازش خوشم میومد و نمی‌خواستم چیزی بشه ، دیگه فهمیدم احتمال زیاد در این حد هم نمیمونه و حتی کارشو می‌کنه .
شروع کرد به شوخی از نوع الکی برای احتمالا خنده و عوض کردن حال من . من دیگه حتی حرف زدنم هم برام سخت شده بود ، دستمو گرفت گفت بیا بریم ، خوشحال شدم ، گفتم احتمالا دلش سوخته با کسی اومده و میخواد برگردیم ، تا اینکه دیدم رسیدیم به ته اتاق و دیدم راه رفتن این طرف نیست ، نمی‌دونستم چیکار کنم که یهو دیدم منو برگردوند سمت خودش و تند تند منو مالوندن و لمس کردن پست کمر و گردن ، بعد یواش دستشو میآورد نزدیک سینه هام ، که غیر از حساسیت زیادی که داشتن و هنوز کوچیک بودن و برام مایه خجالت بودن ، اصلا نمی‌خواستم اونارو لمس کنه و اصلا ببینه ، همیشه لباس گشاد اپن هارو می پوشوندم ، منو سفت بغل کرد و گرفت تو آغوشش و دستاشو برد پشتم ، از کمر آروم برد روی باسنم و هر دو تا لپ باسنم رو لمس میکرد و می‌مالید ، سینه هام و سینه هاش بهم چسبیده بودن و کم کم با کشیدنم سمت خودش ، سفتی سینه هامو رو سینش که خیلی مو سیاه و بلند داشت حس کرد .
من نمی‌دونستم حالت چی میشه تجربه نداشتم و چیزایی فقط شنیده بودم که داشت تو سرم میچرخیدن که یهو دیدم سریع شلوارشو داد پایین و از توی شرتش کیر بزرگ و خیلی کلفتشو درآورد ، جلوی صورتم ، از حالت کاملا سفت یکم خم تر بود و آروم حرف میزد و یجور خاصی ، مثل لحن مهربونی ، گفت برام بخورش ، نمی‌دونستم چیکار کنم ، چجوریه ، باخودم گفتم یکاری کنم هرچه زودتر تموم بشه و راحت بشم تا کسی نیومده ، با دستم پایینشو گرفتم و بالا بردمش و اوردم جلوی دهنم ، دید بلد نیستم گفت زبون بزن ، لیس بزن ، نوک زبونم رو زدم به سرش که حالت کلاهک بود ، یه طعم و بوی خاصی داشت که هرگز یادم نمیره ، دیدم با هر بار زبون زدنم به سر کیرش صدای آه و اوه در میاد و حسابی لذت می‌بره ، با انگشت راهنمایی کرد ، که برم زیر کیرشو زبون و لیس بزنم و با دستش دست چپم رو برد زیر تخمهاش که براش بگیرم و یواش بمالم براش .
از صدا و حالتش مشخص بود خیلی خیلی لذت میبره ، که بهم فهموند که حالا باید روی زیرانداز کارگرا که اونجا پهن بود بشینم ، داشتم یه مو که به زبونم بود رو برمیداشتم که تیشرتم رو داد بالا و شروع کرد به زبون زدن ، لیس زدن و خودم سینه هام ، یهو لذت خیلی خیلی زیادی رو حس کردم ، نوک سینه هام سفت و راست شده بودن و سینه هام از حالت عادی هم سفت‌تر ، امیر هم انگار خیلی دوستشون داشت و برای مدتی ادامه داد ، می‌بوسیدشون ، همه سینمو ، زبون میزد ، میمکید می‌مالید ، نمیشه گفت کدوم بیشتر حال میداد ، همشون ، خیلی لذت بردم و بدنم داغ شد چشمام یجوری شدن و حس کردم بین پاهام خیسه ، تیشرتمو درآورد منم حالی داشتم که برام مهم نبود ، اومد سراغ شلوار بگی که تنم بود ، گره و بست هاشو باز کرد و آروم کشید پایین ، دستمو بردم بین پاهام و روم نمیشد بایستم ، نشستم رو پتوی کثیف اونجا ، امیر اومد جلوم ، چشماش برق میزدن ، سرشو آورد سمت من و اومد روم ، منم خوابیدم آروم رو کمر ، اونم اومد رو شمم و شروع کرد برام خوردن بدونم ، با دستاش سینه هامو می‌مالید و سرشو برد پایین که با دستم جلوش رو گفتم که نره سراغ جلوم ، اونم بالا و اطرافشو شروع کرد به بوسیدن و زبون زدن ، که خیلی حال خوبی داد و لذت بردم ، فقط گاهی یکم از ریش هاش هم بهم میخورد که اهمیتی نمی‌دادم ،
همه بدنمو خورد و بوسید . یهو نگران شدم نکنه بخواد پرده منو بزنه و از جلو بکنه تو ، که بعد چند لحظه ازم خواست که برگردم به روی شکم بخوابم ، و خودشم لخت لخت اومد خوابید روم ، کاملا منو احاطه کرده بود ، یکم اومد بالاتر که حس کردم کیر بزرگش روی باسنم اوردش لای باسنم و آروم عقب و جلو میبردش ، گاهی هم بهش تف می‌مالید که خیلی خیسی زیادی رو بین پاهام حس میکردم ، چند دقیقه همینجوری ادامه داد تا منو بلند کرد و خودش که نشسته بود منو آورد بین پاهاش و خواست تا بشینم روی پاهاش و رو بهش و پاهامو حلقه کنم پشت کمرش ، با دستش کیرش رو جلوی کس من تنظیم کرد و با تکون خوردن . بالا پایین دادن من باز صدای آه و اوهش در اومد ، من نگران بودم نکنه بهو بکنه تو و پرده منو پاره کنه ، که یهو با مالیدن شدن بالای کسم به کیرش لذت وجودمو گرفت ، از خود بیخود شدم ، دیگه یادم رفت که داشتم خجالت می‌کشیدم و ازم سواستفاده شده ، تو اوج لذت بودم و هیچی برام مهم نبود ، دلم میخواست همینجوری ادامه بده ، که احساس لرزش لذت بخش عجیبی بدنمو گرفت و پاهام لرزیدن و ول شدم و بین منو امیر خیس شد ، انگار مقداری از ابم زده بود بیرون .
تو مرحله لذت و خوشی زیاد بهمراه آرامش بودم که بالشتکی گذاشت منو هدایت کرد که روی شکم بخوابم جوری که بالشتک زیر شکمم باشه ، فهمیدم میخواد باسنم رو بده بالا ، اینو شنیده بودم ، میدونستم درد داره و حتی نمیشه ، باسنم رو داد بالاتر و با انگشت آب دهنش رو می‌مالید دم سوراخ کونم ، بعد آب دهن بیشتری رو با انگشت اون جا می‌مالید و گاهی انگشتش رو یکم وارد سوراخ کونم هم میکرد ، حس کردم ، داره با دوتا انگشتش ، مایه آب دهان و احتمالا روغنی رو به داخل کونم وارد می‌کنه ، جوری که حسشون میکردم و خوشم نمیومد از حالتی که داشتم . یهو دیدم اومد جلوی من و خواست سرمو بالا ببرم و کیر خیلی بزرگ و کلفتشو براش بخورم ، منم همون کارا رو کردم ، فقط گاهی میگفتم دهنم رو کاملا باز نگه دارم تا کیرش رو بکنه تو دهنم ، که نمیشد اصلا تمومش وارد بشه ، ولی با این حال خیلی لذت میبرد . حتی گاهی سرم رو سمت خودش فشار میداد تا بیشتر وارد بشه و تا ته بره تو .
کیرش دقیقا مثل چوب شده بود ، منو برگردوند سر جای خودم به شکم بخوابم روی بالشت زیر شکمم جوری که کونم کاملا بالا بیاد ، اومد نشست پشتم بین پاهام و خواست بازترشون کنم که نمی‌دونم چرا ترسیدم نکردم ، یکم خوابید روم و کیرشو مالید لای کونم ، و یکم هم سرش رو مالوند به سوراخم ، خواست بکنه تو که نشد ، دوباره رفت سراغ سوراخ باسنم و با انگشت مدام میکرد تو و دایره وار می‌چرخوند تو سوراخ ، دوتا انگشتشو اینبار کرد تو سوراخم ، درد داشت و حس خوبی هم نداشتم ، ولی چیزی نگفتم ، بعد درآوردشون و دوباره کلی با آهٔب دهان سوراخ کونم و سر کیرشو خیس کرد و با دست چپش لای باسنم رو باز کرد و با دست دیگه کیرشو که سفت گرفته بود ، گذاشت دم سوراخم و فشار داد یهو حس کردم که یه چیز گنده و کلفت با درد میخواد وارد کونم بشه ، پاهامو جمع کردم و با دستام پتو رو چنگ زدم و ناخواسته گفتم ایییبیییی … نکن درد داره
گفت یکم تحمل کنی تمومه فقط اولشه ، نشد و درد داشتی نمیکنم ، اینبار منو داگی نشوند و کمرمو داد پایین و سر کیرش رو گذاشت و فشار داد ، بازم درد داشت البته بیشتر از چیزی که بود وانمود کردم چون میترسیدم
نهایتا منو به پشت رو پتو خوابوند و پاهامو داد بالا و بالشتک رو گذاشت زیر کمر و باسنم تا بالاتر برن .
اومد باز نشست جلوم و پاهامو داد بالا ، اول پاهامو دو طرف بالا گرفتم فکر کردم میخواد بیاد بین پاهام بشینه و بمالونه کیرشو به کسم ولی یهو پاهامو بهم چسبوند و داد بالا و سمت سینم ، باسنم بالاتر رفته بود و سوراخ باسنم کاملا مقابلش
کیرش رو کاملا محکم تو دستش گرفت و آورد وسط کون من و گذاشت روی سوراخ کونم و آروم ولی محکم فشار داد تو ، بخاطر ایزی زیاد یا هرچی ، سرش وارد شد ، دردی وجودمو گرفت ، جا خوردم و چیزی نگفتم تا تموم بشه ، بعد بقیه کیرش رو تو کونم حس کردم که داره می‌ره تو ، کلفتی کیرش تو کونم رو واضح حس میکردم ، دردش تمومی نداشت انگار ، یکم درد کمتر شد و اونم آروم کیرش رو کشید عقب ، هنوز درد داشتم ، ولی کمتر که دوباره داشت تا ته میکرد تو ، بعد از دو سه بار دیگه دردی نداشتم و کیرش تا ته می‌رفت تو باسنم و برمیگشت و آه و اوه میکرد ، دوباره حس کردم داره بزرگ میشه ،گفتم بهش ، به کیرش و دم سوراخ من دوباره آب زد و خیسش کرد و سرعتشو یهو زیاد کرد ، هر لحظه سریعتر ، و لذتی که میبرد بیشتر ، کمرمو میدادم بالا درد کمتر بشه ولی امیر ، میدادش پایین ، تا بالاخره داشتم لذت می‌بردم که آه و اوه و حس کردن آب داغی تو کونم و البته بقیش رو کون و کمرم نشون داد خیلی خیلی لذت برده و کلی آب ازش اومد .
تو تمیز کردن و لباس پوشیدن کمکم کرد و جدا جدا رفتیم سمت ساختمان

نوشته: الناز

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.