migmig ارسال شده در 6 آذر اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر دیدن صحنه خیانت مامان سلام این داستان که تعریف میکنم برای سال ۹۸ دوره کرون است کاملا هم دارم واقعیت رو مینویسم براتون چون هیچ جایی مطرح نکردم دوست دارم تو این سایت بنویسم و نظرات شما رو بدونم. ما تو یک آپارتمان ۴طبقه تو یکی از شهرستان های زیبا زندگی میکنیم.یه خانواده سه نفره هستیم پدرم شغل آزاد داره که از صبح میرفت تا شب من هم محصل بودم دوره دبیرستان که مدارس آنلاین شده بود و کلا خونه بودم، ما یه همسایه داشتیم که خانواده ۴نفر بودن رفت و آمد هم داشتیم آدمای خوبی بودن مرده هم نمایشگاه دار بود سنشم نزدیک ۵۰ اینا بود. یه چند وقتی شده که ما دیدیم کپسول های آتشنشانی مارو دزدیدن با ساکنین ساختمان صحبت شد و قرار شد که دوربین ها چک بشه؛ بابام اومد خونه و گفت قراره دوربینارو چک کنن و من دیدم که مادرم خیلی خیلی آشفته شد و عرق میزد اما سعی میکرد خودشو کنترل کنه. من هم خلاصه تو سن نوجوانی بودم و فکرم فقط مسائل سکسی بود تو ذهنم خیالاتی بافتم هزار جووور خیالات. خلاصه دوستمو آوردم و کل فیلم ۲هفته اخیر رو ریخت تو فلش و داد به من. من هم فرداش زدم به کابل او تی جی و با گوشی نگاه کردم. رسید به حدود ۴ روز قبل ساعت ۴ بعدازظهر که مادرم رفته بود گلارو آب بده و همسایه ما هم پایین بود و داشتن صحبت میکردن یه مقدار سرعت زیاد کردم. حدود ۴۰ دقیقه حرف زدن با هم و بعد از حرف صحنه ای دیدم که خشکم زد واقعا… تو پارکینگ بودن که مرده دست کرد لای موهای مادرم و لب گرفت از مادرم حدود ۳۰ثانیه لب گرفتن بعد آقاهه از پشت مادرمو بغل کرد یه چند ثانیه ای که مادرم سریع خودشو چرخوند . رفتن پشت ماشینمون مرده کیرشو در آورد و شروع کرد جق زدن مادرم هر چند ثانیه هم دست میزد به کیرشو تخماش که یهو مادرم چهار زانو نشست رو زمین و کیرشو کرد تو دهنش معلوم بود آب طرف اومد و همشو ریخت تو دهن مادرم. بعد مادرم بدو بدو رفت سمت شیر آب و صورتشو شست و یه ذره آب خورد همسایمون هم چندباری کیرشو مالید به ماشین ما و خنده کرد دوباره صحبت کردن با هم یه یه ربعی و خداحافظی کردن. من هم این تیکه از فیلمو کات کردم. و نگه داشتم برا خودم اما ۵سال از اون موضوع میگذره هنوز به مادرم چیزی نگفتم خیلی تلاش کردم ببینم سر نخی از رابطه با اون مرد پیدا میکنم یا نه اما نشد که نشد.من اینطور حدس میزنم که همسایمون همونجا مخ مادرمو زد تا بخواد خودشو ارضا کنه و دیگه رابطه ای نداشته باشن. با خودم عهد بستم اگه سرنخ دیگه ای پیدا کردم به بابام همه چیزو بگم اما الان که ۵ سال میگذره خبری نیست… نوشته: بی نام لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده