رفتن به مطلب

داستان بی غیرتی زن محجبه و مذهبی من


behrooz

ارسال‌های توصیه شده


جنده کردن همسر مذهبی

سلام.
من سعید ۳۵ ساله با قد و اندامی متوسط و همسرم ندا ۲۹ ساله با قدی متوسط و اندامی تپل و گوشتی( بازوها و ران های پا با کون و کس تپل و پهنه و برجسته و سینه های ۷۵) با پوستی سفید
ما ساکن یکی از شهرستانهای مرکز با مردمانی قالب مذهبی هستیم به نحوی که خانمم تو شهر مانتو تنگ و کوتاه نمی‌پوشه و حجابشو رعایت میکنه، سال گذشته که داستان زن زندگی آزادی شروع شد و بعضی خانم های ایرانی حجاب کنار گذاشتن ماهم جو گیر شدیم تا آزادی پوشش را تجربه کنیم اما باز تو شهر خودمون امکان نداشت. تصمیم گرفتیم یه مسافرت دوتایی و بدون سر خر به شمال داشته باشیم تا بتونیم آزادی رو تجربه کنیم. روز حرکت خانمم یه تاپ بندی نارنجی پوشیده بود با سوتین ابری و ساپورت مشکی کش که تنگ و کوتاه تا وسطای ساق پاش بود بدون شورت با یه مانتو جلو باز و شال وقتی دیدم خودم کپ کردم چون یقه تاپ خیلی باز بود و چاک سینه اش با کمی کنار رفتن شال پیدا میشد از طرفی چون قالب کسش با کنار رفتن شال قشنگ مشخص بود و ساق پای تپل و سفیدش خیلی جذاب بود. بهش گفتم احسنت خانم جذابِ سکسی من عجب کُسی شدی
خوشحال شدیم راه افتادیم سمت تهران و سپس شمال، تو کل مسیر که شال ندا افتاده بود و بدون شال تو ماشین بود بهش گفتم راحتی گفت خیلی باد خنک میخورد به گوش و گردنش حال میکرد. تو اتوبان قبل تهران رسیدیم مجتمع خدماتی مهتاب، برا دستشویی و صبحانه پیاده شدیم. خیلی از خانما بدون شال با پیراهن شلوار بودن اما هیکل بعضیاشون خیلی جذب کننده بود که یکیشون ندا بود، بعد از دستشویی دنبال جای خوب بودیم تا بشینیم چای و صبحانه بخوریم ندا کمی جلوتر یه کناری چشمش خورد به یه زن و شوهر با یه نوزاد، اونا هم نشسته بودن صبحانه میخوردن زنه بدون روسری با پیراهن و شلوار لی تنگ نشسته بود ندا گفت بریم نزدیک اونا بشینیم تا من بتونم یه کم خوشگلیامو به رخ اونا بکشم رفتیم نشستیم چون کنار بودیم بقیه به ما دید نداشتن ندا روسری‌شو کامل کنار گذاشت و حالا موها و سینه خوشگلش با اون چاک پستوناش حسابی چشمای مرده رو جذب کرده بود خیره خیره نگاه میکرد یه خورده که گذشت مرده به بهانه گرفتن کبریت اومد جلو تا از نزدیک ندا رو دید بزنه وقتی میومد سمت ما کیرش تو شلوار خودنمایی میکرد، بعد خانمش کبریت آورد وقتی میومد سمت ما قشنگ قالب کسش از روی شلوار مشخص بود هم خوش چهره بود هم خوش هیکل هم خوش کُس منم براش راست کردم واقعا.
بعد از دادن کبریت وایساد با ندا حرف زدن خودشون معرفی کردن و مشخص شد اونام میرن شمال و به ندا پیشنهاد داد با هم همسفر بشیم. واضح بود چشم مرده که اسمش حامد بود ندا رو گرفته و زنش منو البته که ما هم چشم‌مون اونا رو گرفته بود. بعد از اوکی ما مریم حامد صدا کرد که بچه به بغل اومد هم با من دست داد هم با ندا، این اولین بار بود که ندا با یه نامحرم دست میداد و سینه خوشگل شو نشونش میداد. نشستیم تو ماشین و راه افتادیم ندا گفت بدن نمایی برای حامد و دیدن سایز کیرش که تو شلوار مشخص بود بزرگه باعث شد تا با دست دادنش خودمو خیس کنم گفتم دروغ گفت خودد ببین دستم از روی ساپورت کشیدم روی کسش دیدم بله خودش خیس کرده
رفتیم و رسیدم به شهر نور تصمیم گرفتیم یه شب نور بمونیم، یه ویلا شهرکی گرفتیم. وقتی رفتیم داخل شهرک با دیدن سر و وضع زنا و مردا انگار به یه کشور دیگه وارد شدیم همه آزاد بودند با تاپ و شلوارک و اصلا یه وضعی ما هم بی جنبه…
وقتی رسیدیم مریم سریع رفت داخل تا بچه رو شیر بده ما هم بعد از اینکه وسایل بردیم از صندوق عقب خالی کردیم رفتیم داخل ویلا که با یه صحنه ای مواجه شدیم که منو ندا هنگ کردیم
مریم دکمه های پیراهنش کامل باز کرده بود یکی از سینه هاشو درآورده بود و دهان بچه گذاشته بود و همین طوری راحت روی مبل وسط پذیرایی نشسته بود ما هم رفتیم روی مبل دقیقا مقابل مریم نشستیم بعد حامد اومد کنار مریم نشست. بعد از یه کم شیر خوردن مریم اون یکی سینه شو درآورد و دهان بچه گذاشت و سینه اولی بیرون بود، واقعا سینه خوشگل و خوش فرمی داشت خیلی از سینه های ندا خوشگل تر بود بعد از سیر شدن بچه که اسمش رها بود رها رو داد به حامد اما باز با دوتا سینه های لختش روبروی من نشسته بود تا تمیزشون کرد و کرد تو سوتینش اما دکمه های پیرهنشو نبست. انگار حالا نوبت ندا بود بلند شد مانتوش درآورد با مریم رفتن وسایل مرتب کنه آخ نگم براتون. برجستگی کسش خیلی ضایع بود قشنگ قالب و چاک کسش مشخص بود، وقتی پشت به خم شد تا از تو ساک شارژر برداره ساپورتش بیشتر کشیده شد و چون شرت پاش نبود کون بزرگش کاملا پیدا شد حامد چشم برنمیداشت با چشم خودم دیدم راست کرد باور کنید همون لحظه میخواست ساپورت ندا رو بکشه پایین و با تمام وجودش کس و کون ندا رو بخوره و بکنه
البته وضع مریم شاید سکسی‌تر بود چون اون قالب کسش معلوم بود حجم کونش هم همینطور دکمه های پیراهنشم باز بود. مریم رونای پاش و کونش کوچیک تر از ندا بود اما خیلی خوش فرم بود. بعد از جابجایی لوازم و استراحت بچه ها گفتن بریم پیاده یه دوری تو شهرک بزنیم مریم رفت یه ساحلی پوشید که آستین نداشت و قدشم تا وسطای ساق پاش بود با یقه نسبتا باز به ندا گفت زیرش فقط سوتین بسته و شورت هم پاش نبود. ندا گفت من با همین لباسا میام ندا بهش گفت کسخل شدی با این سرو وضع سکسی بیایی کس و کون برات نمیذارن حداقل برو یه شلوار بپوش با این ساپورت کس و کونت بیرونه
منو ندا متعجب از اینکه مریم خیلی راحت جلوی حامد از کوس و کون حرف میزد. ندای شهوتی من رفت سر وقت چمدون و یه شلوار لی درآورد همونجا جلوی همه ساپورتش کشید خم شد تا از پاش دربیاره چند ثانیه حامد کون لخت ندا رو با کسش که از وسط پاهاش پیدا شدو دید سریع مریم پرید جلو ساپورت ندا رو کشید بالا گفت کله خر برو تو اتاق عوض کن بیا همه از کار ندا و طرز حرف زدن مریم حسابی خندیدیم ولی من از این کار ندا واقعا شهوتی شدم راست کردم طوری که حامد و مریم فهمیدن و مریم بهم گفت تو دیگه چه خبرته؟ مگه دفعه اولته که دیدی؟ حامد که دفعه اولش هم بود راست نکرد و خندید من نگاه کردم دیدم شلوار حامد برجسته شده همین حین ندا اومد به مریم گفتم چرا دروغ میگی حامد ببین مریم نگاه کرد گفت اینکه راست نیست گفتم پس چیه گفت اگه راست کنه فرار میکنید گفتم الکی گفت اینجور که ما پیش میریم به زودی خواهید دید ندا پرسید چی شده مریم گفتم هیچی با ساپورتی که کشیدی پایین دوتا آنتن بلند کردی دوباره همه خندیدیم و رفتیم بیرون، بیرون خلاصه میکنم که کلی حرف زدیم و خندیدیم و زنامون دلبری کردن ما هم یه کم زیبایی دیدیم و رها کرسنه شد شروع کرد گریه کردن ندا بهش گفت خواب شیرش بده مریم گفت اینجا تو خیابون باید لخت بشم تا بتونم شیرش بدم زشته بریم ویلا تا فقط جلوی شوهر تو لخت بشم که برگشتیم ویلا. تو راه دل تو دلم نبود وقتی رسیدیم رها خیلی بی تابی میکرد مریم سریع نشست رو مبل و دستاشو از تو لباسش درآورد سوتینش حامد باز کرد گذاشت کنار و شروع کرد شیر دادن بالاتنه‌اش لخت واقعا زیبا و سکسی بود ندا بهش گفت اِه چرا لخت نشدی تو گفتی لخت میشی مریم گفت لخت تر از این و کلی کل کل الکی کردن تا رها سیر شد و خوابش برد، حامد جاشو آماده کرد و همین که مریم بلند شد رها رو تو جاش بخوابونه لباسش افتاد زمین لخت لخت شد داشتم سکته میکردم از بس بدن خوشگلی داشت کسش کونش پاهاش
مریم روبه ندا گفت بیا لخت شدم خیالت راحت شد اگه خایه داری تو هم لخت شو مریم رفت سمت اتاق منم محو تماشای کونش که چه لرزشی داشت حین راه رفتن. ندا همون جور نشسته بود مریم که برگشت بهش گفت پاشو لخت شو اگر خایه داری و باز کلی باهم کل کل کردن تا دست آخر ندا در عرض چند ثانیه لخت لخت شد. خداییش بدن مریم زیباتر از بدن ندا بود ولی ندا کس و کون بزرگتری داشت. بعد خانما به ما گفتن ما زنا خایه داشتیم لخت شدیم شما ندارید انگار مریم دنبال لخت کردن همه بود اینطوری میخواست برتری خودشون به رخ ما بکشه من مخالفت کردم ولی حامد لخت شد همین که کیرش افتاد بیرون شق کرد وای حداقل ۲ برابر کیر من بود
بزرگ کلفت سفید خوشگل
واقعا کیر خیلی خوشگلی نداشت ندا با دیدن کیر حامد لکنت زبون گرفت به تته پته افتاد مریم مسخره اش کرد که هول نکن اجازه میدم تو هم یه کوچولو استفاده کنی گیر دادن به من که تو هم باید لخت بشی من نمیخواستم کیر کوچیک و سیاهم کسی ببینه از کیرم خجالت می کشیدم خلاصه به من حمله کردن و به زور لختم کردن ولی در عین ناباوری مریم با دیدم کیرم شروع کرد به تعریف کردن که چه کیر باحالی داری سعید ندای بیشعور به شوخی به مریم گفت شوخی میکنی کیر سعید در مقابل کیر حامد یه سوسک سیاه من بهش اخم کردم و حامد ولی مسخره میکرد بی تربیت به ندا گفت اصلا سوسک سیاه سعید به در واژنت میرسه؟ مطمئنم وقتایی که از پشت روت میخوابه اصلا لای کونت حسش نمیکنی چه برسه به اینکه بخواد بکنت
ندا و حامد با این شوخی هاشون فقط منو تحقیر میکردن برای اولین بود که از ندا بدم اومد. مریم به اون دوتا عوضی گفت خفه شید برید تو اتاق کم زر بزنید، به حامد گفت جوری ندا رو جر بده تا دیگه کیر شوهرشو مسخره نکنه حامد دست ندا رو گرفت برد تو اتاق منو مریم تو پذیرایی شروع کردیم. مریم خیلی باشعور بود بمن گفت اینا شوخی میکنن اتفاقا کیر جذابی داری گفتم دروغ نگو میخوای دل منو خوشحال کنی اینجوری میگی گفت نه بخدا ندا فکر میکنه کیر حامد خوبه دیگه نمیدونه حامد مثل وحشی ها میخواد همه کیرش بکنه تو کسش ولی کسش جا نداره و این باعث فقط درد بکشه من دو سال تجربه شو دارم اما کیر تو به آدم حال میده و شروع کرد به خوردن یه کم که خورد یه دفعه ۶۹ شدیم من کس سفید و بی موی مریم با تمام لذت میخوردم و اونم کیر سیاه منو حسابی مشغول بودیم که دیدم ندا از اتاق اومد بیرون و به مریم گفت حامد اصلا شعور نداره گفتم چرا گفت این کیر خرس‌شو میخواد تا ته بکنه تو حلق من خب منم هی اُق میزنم ول کنم هم نیست همین جور که غر میزد حامد اومد دستشو گرفت برد بکندش. منم چون از ندا عصبانی بود مانع حامد نشدم، از روی مریم بلند شدم و اومدم سمت سینه هاش حسابی خوردمشون و حسابی اون لب های خوشگل و صورت و گردنش خوردم مریم گفت حامد اصلا اهل خوردن و لب و اینا نیست فقط میخواد وحشی بکنه که یهو صدای جیغ ندا آمد ندا پشت سر هم جیغ میزد رها کوچولو با صدای ندا بیدار شد و زد زیر گریه منم دویدم سمت اتاق، ندا به پشت خوابیده بود پاهاش هوا و حامد روش، وحشی تا ته کیرشو تو کس ندا تلمبه میزد ندا از شدت درد فقط جیغ میزد به حامد گفت داداش یواش تر زن منو پاره کردی با این کردنت حامد تلمبه زنان گفت تو هم برو زن منو پاره کن رفتم دستاشو گرفتم بلندش کنم گفت صبر کن الان جا باز میکنه مریم اومد گفت این تا آبش نیاد ول کن نیست بذار بکنه منو زیاد اینجوری کرده نترس ندا طوریش نمیشه منم به حرف مریم گوش دادم و به جیغ های ندا بی توجه
مریم مشغول آروم کردن رها بود منم تو اتاق محو تماشای گاییده شدن زنم توسط یه مرد وحشی، نمیدونم یه ربع بیست دقیقه ای از کردن حامد گذشته بود که صدای جیغ ندا تموم شد و یواش یواش شروع کرد به ناله کردن حامد انگار آب نداشت انگار اصلا ارضا شدن تو کارش نبود انقدر کرد که ندا از حال رفت و منم آبم اومد ولی اون هنوز تو همون پوزیشن میکرد. با از حال رفتن ندا پاهاش شل شد حامد از روش بلند شد برش‌گردوند از پشت گذاشت تو کسش حول و هوش ۵ دقیقه ای اینجوری کردش تا با نعره آبشو ریخت تو کس ندا و از حال رفت، از روندا بلند نمیشد کیرشم بیرون نمی‌آورد تو همون حالت روی ندا یه ساعتی خوابید، منو مریم هم با خوابیدن رها یه سکس توپ داشتیم که هر دومون ارضا شدیم مریم از سکس من لذت برده بود. بعد از حدود یک ساعت ندا و حامد اومدن بیرون ندا نمیتونست درست راه بره کسش بخاطر کیر کلفت حامد و بدنش بخاطر تحمل وزن حامد حسابی درد میکرد. بعد شام از بیرون سفارش دادیم آوردن خوردیم و خوابیدیم، از بس خسته بودیم فقط خوابیدیم تا صبح حوالی ساعت ۱۱
کس درد و بدن درد ندا خوب نشده بود اصلا نمی تونست راه بره بهش گفتم لباس بپوش بریم دکتر حامد گفت تو این چند روز که با همیم ندا مال منه مریم مال تو، خودم کردمش خودمم میبرمش دکتر. پا شدن لباس پوشیدن رفتن منو مریم تنها شدیم بعد از شیر دادن به رها بهم گفت میتونی منو از کون بکنی منم از خدا خواسته گفتم چرا که نه مریم گفت چون کیرت کلفت نیست خیلی حال میده گفت تا حالا به حامد ندادم چون اگه میدادم پاره میشدم ولی تو دوران دانشجویی به دوست پسرش داده چون هم کیرش اندازه من بوده هم نمیخواستم پرده‌شو بزنه میگفت کون دادن خیلی بهش حال میداده خلاصه دوباره مشغول لب و خوردن شدیم و بعدش قمبل کرد برام تا کونش بذارم منم با تف کیرم خوب خیس کردم و گذاشتم درش و هل دادم راحت رفت تو چون دیشب دو بار آبم اومده بود یه ربع بیست دقیقه ای کردمش کون نرم داغ ژله ای. شاید باورتون نشه ولی با کون دادن دوبار ارضا شد منم ارضا شدم و آبم ریختم تو کونش
مریم گفت سکس از کون بیشتر از کس بهش حال میده ازم خواست تو این مدتی که با هم هستیم فقط از کون بکنمش منم قبول کردم، گفت از زمان ازدواجش فقط یه بار کون داده اونم به همون همکلاسیش که بعد از فارغ التحصیلی یه بار رفته شهر مریم تا مدرک لیسانس‌شو از دانشگاه بگیره با مریم قرار گذاشته و تو ماشین اول از کس بعدش از کون حسابی مریم کرده، ندا و حامد نزدیکای ظهر اومدن ندا کامل خوب شده بود شاد و شنگول میگفت و میخندید از سکس دیشبش با حامد تعریف میکرد. ادامه اتفاقات این سفر و تغییرات زندگی منو ندا را در آینده در صورت استقبال شما می نویسم.

نوشته: سعید

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.