رفتن به مطلب

داستان سکس بی غیرتی زن شوهردار روسپی


gayboys

ارسال‌های توصیه شده


خاطرات یک روسپی 1
 

هشدار: این قسمت شامل مسائل جنسی نیست
سلام ساغر هستم الان 30 سالمه، متاهلم و سکس ورکر هستم و شوهرم یه جورایی خبر داره ولی به روی هم خیلی نمیاریم. دوست دارم داستان سکس ورکر شدنم رو براتون بگم شاید چون فقط میتونم به شماها بگم. 17 سالم بود که با امیر که اون موقع 21 سالش بود ازدواج کردم. جفتمون از خانواده های فقیری میومدیم و پدر و مادرمون توانایی برای ساپورت مالی ما نداشتن. اون موقع امیر شاگرد یک مغازه تو بالاشهر بود و منم تازه دیپلم گرفته بودم. زندگی به اندازه امروز سخت نبود. ولی خب اوضاع کم کم خراب شد، ما رفتیم حاشیه تهران زندگی کردیم، امیر هم برام یک کاری تو یک آرایشگاه تو منطقه بالاشهر جور کرد که اونجا کار کنم بلکه یکم فشار کم بشه اون موقع من 20 سالم بود. من عاشق آرایش کردن هستم و انصافا خودم رو خوشگل درست میکردم. یادمه اون موقع ها بعد کارم گاهی چیتان پیتان میکردم میرفتم بالاشهر بیشتر دوست داشتم پولدارها برام صف بکشن بوق بزنن و … ولی خب هیچوقت به هیچکس محل نمیدادم.
امیر از همه اینا خبر داشت فقط ازم خواسته بود تو محلمون اینطوری نگردم که خب منم نمیخواستم انگشت نما بشم. تو آرایشگاهی که بودم اکثرا یا دوست پسر داشتن یا متاهل بودن شوهرشون رو میپیچوندن تا یکی رو تیغ بزنن ولی خب من اهل این ماجراها هم نبودم. یه جورایی تنها کسی که سرش تو زندگی خودش بود و پی دوس پسر و تیغ زدن و اینجور چیزا نبود من بودم. شیطنت هایی مثل همین که با یه پسر چت کنم یا با دوستم و دوست پسرش و دوستش برم بیرون رو داشتم ولی اینکه با کسی باشم یا بیشتر از دست دادن به پسرها کاری کرده باشم هرگز. یک مشتری آرایشگاه داشت به نام آوا که سکس ورکر بود و یه جورایی همه باهاش لج بودن یعنی وقتی میومد همه عزیزم عزیزم میکردنش ولی پشتش حرفی نبود نزده باشن و شاید تنها کسی که باهاش خوب بود و واقعا مشکلی نداشت من بودم. راستش چون آوا رو خیلی شریف تر از خیلی بچه های سالن میدونستم، حداقل با طرف طی میکنه چقدر میگیره تا سکس کنه نه اینکه کلی لوندی کنه تا بتونه طرف رو تا دسته تیغ بزنه. آوا هم میدونست که من باهاش مشکلی ندارم میومد پیش من و معمولا ناخن هاش رو من براش درست میکردم و از هر دری حرف میزدیم، اون موقع ها با خودم فکر میکردم اگر آوا سکس ورکر نبود قطعا باهاش دوست خیلی صمیمی میشدم. آوا یک زن حدود 33 ساله(10 سال از من بزرگتره) و مجرد بود که به شدت خوشگل و لوند بود و معلوم بود اگه کسی بخواد باهاش سکس کنه باید حسابی سرکیسه شل کنه. طنز تلخ روزگار اونجایی بود که من ساغر که همه جوره به شوهرم وفادار بودم در آینده سکس ورکر شدم نه هیچ کدوم از بچه های سالن. یک روز آوا بهم پیام داد و ازم خواست که برم خونشون تا آرایشش کنم، منم که لاین ناخون کار میکردم گفتم کار من نیست ولی اون اصرار که پاشو بیا و حدود 9 سال پیش 1 تومن بهم پیشنهاد داد که برم آرایشش کنم شاید به اندازه نصف حقوق یک ماه من بود تازه من پرکار! با امیر درمیون گذاشتم و اونم اکی رو داد. قرارمون پنجشنبه صبح بود منم رفتم خونه ش سمت پارک ساعی تهران بود یک آپارتمان شیک و خوشگل و تا حدودی مشرف به پارک. در زدم و رفتم داخل آوا هم اومد در واحد رو باز کردم. یک تاپ سیاه پوشیده بود با یک شلوارک خونگی تو همین لباس ها هم خوشگل بود سینه های پروتزش و لباش ژل زدش قشنگ تو چشم بود. خودش بدون این عمل ها خوشگل بود ولی عمل ها بدجور روی تنش نشسته بودن. بعد خوش و بش رفتم داخل و وسایلم رو باز کردم و منتظر شدم بیاد. گفت امشب برای یک مشتری پولدار میخواد خودش رو حاضر کنه. یه جورایی جا خوردم چون انتظار نداشتم اینقدر بی پروا بهم بگه. گفت طرف خیلی پولداره واسه همین تمام سعیت رو بکن خوشگل شم. منم هرچی در چنته داشتم رو رو کردم حدود 3 ساعتی روی صورتش و موهاش کار کردم. کارم تموم شد بهم گفتش بدون ناهار نمیگذارم بری، برام پیتزا سفارش داد ولی خودش موهیتو خورد. همینطور که داشتم غذا میخوردم دست کرد تو جیبش و یه 200 دلاری درآورد و گفت اینم هزینه کارت من بهش گفتم این خیلی زیاده ولی بهم گفت این هزینه زحمتی هست که میکشی آمدم بگم نمیخوام ولی زیپ کیفم رو باز کرد و داخل کیفم انداخت بعدش گفت تو از معدود آدم هایی هستی که وقتی فهمید من سکس ورکرم نه بهش برخورد نه ناراحت شد نه هیچی. من از کارت خوشم اومده و همیشه دنبال آدمی مثل تو بودم. بدنم یخ زده بود منظورش چیه؟ آوا ادامه داد گفت من و یکسری دختر دیگه هستیم که سکس ورکریم و معمولا جاهایی میریم که خیلی آدم ها حتی قادر به تصور اونجا نیستن. درآمد یک شب هر کدوم از ماها حداقل روزی 150 دلاره ولی بعضی مواقع این درآمد خیلی خیلی بالاتر میره، مثل امروز که یکسری آدم پولدار ما رو جمع کردن واسه پارتی، یه جورایی سکس پارتی هستش منتها ما تو اینجور مهمونی نیاز به یک آرایشگر داریم که کارش مثل تو خوب باشه و از طرفی دهنش قرص باشه چون ممکنه آدم هایی رو اونجا ببینی که نتونی باور کنی اون آدم ها اونجا هستن. اونجا یه جورایی یک گرداب شهوته که باید بی نقص باشی واقعا بی نقص واسه همین داشتن یک آرایشگر پیش من ضروریه که اگه آرایش خراب شد یا هرچی بتونه درستش کنه. گاهی مشتری ها نحوه آرایش منو نمی پسندن و اگه نتونم عوضش کنم اونوقت پول از دست میدم. حالا ازت میخوام تو اینجور مهمونی ها منو همراهی کنی بابت هردفعه که بیای مهمونی 50 دلار بهت میدم. در ضمن باید دخترای دیگه رو هم که من بهت میگم کیا هستن اونا رو هم آرایش کنی. اینجور مهمونی ها هر هفته هستش، جوابت چیه؟
من که با یک قیافه بهت زده بهش نگاه میکردم نمیدونستم چی بگم. گفتم باید فکر کنم اونم گفت باشه ولی یادت باشه این رو نباید جایی بگی مشتری های من آدم های خیلی پولدار و قدرتمندی هستن که دوست ندارن کسی بفهمه اینجور سکس ها دارن. اینو گفت بعدش بحث رو عوض کرد و از هر دری حرف زدیم واقعا دختر تو دل برویی بود هیچ بدجنسی و یا پدرسوخته بازی تو وجودش نبود. کم کم ساعت 4 شد و خداحافظی کردم و اومدم بیرون کلی فکر تو ذهنم بود هر آخر هفته 50 دلار یعنی 200 دلار ماهی این میتونه زندگی من و امیر رو واسه همیشه عوض کنه. با همین فکرا رسیدم خونه. امیر از تمام زندگی من خبر داشت و الانم میدونست رفتم پیش آوا که سکس ورکره. گفت چطور بود؟ 200 دلار رو گذاشتم روی میز و گفتم عجیبترین پیشنهاد دنیا بهم داده شد که شاید قبولش کنم…
پایان قسمت اول

نوشته: آسمان سرخ

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18