داستان سکسی جنده

[gayboys]

جنده سیگما ترین آدم
 

روی تخت دراز کشیده بودم
و اون خونسرد
در حال مالیدن سینه ام بود و من هم ناله هایی مصنوعی میکردم

خواست لباسم و بالا بزنه که اجازه ندادم و به بدنم پیچی دادم که به کارش ادامه بده

_چته پس توله سگ؟ نمیزاری لباس تو در بیارم

با اتمام حرفش نیشگونی از سینم گرفت که از درد آخ بلندی از دهنم خارج شد

بی توجه بهم لباسمو تو تنم جر داد و بدون این که به بدنم نگاه کنه روی تخت برعکسم کرد و شلوارمو با شورتم پایین کشید

که هینی ناخودآگاه از دهنم بیرون اومد

انگشت شو روی ک.صم فشار داد و کمی نوازش کرد
با صدای کمربندش فهمیدم شلوارشو کشیده پایین

واژنم بخاطر لمس دست هاش روی سینه ام کامل خیس بود و خودش و باهام تنظیم کرد و با ضربه محکمی عضو شو داخلم کوبید

ناله بلندی که شبیه جیغ بود از دهنم خارج شد که دست شو روی سرم گذاشت و در حالی که سرم و به تخت فشار می‌داد گفت:
هیس، دوست داری ننه بابات بفهمن داری زیرم جر میخوری؟

سعی کردم جلوی ناله هام و بگیرم
برعکس همیشه که موقع رابطه باهاش اذیت میشدم حسابی هور.نی شده بودم و داشتم لذت می‌بردم
ضربه های محکمش تو سوراخم باعث می‌شد کل بدنم تکون بخوره و صدای جیر جیر تخت بلنده شده بود
هر بار که کیرشو بیرون میکشید و داخلم فرو میکرد تنم غرق لذا میشد
دیواره های کصم به کیرش فشار می‌آورد و تا خایه هر سری فرو میکرد توم
بعد از چند دقیقه با شتاب کیرشو بیرون کشید و خودش و روی کمرم خالی کرد

بی‌حال و سست روی تخت دراز کش شد و منم بعد از برداشتن دستمالی از کنار تخت و تمیز کردن کمرم کنارش دراز کشیدم

من هنوز به اوج نرسیده بودم و به شدت به لمس دستاش روی حساس ترین نقطه های بدنم نیاز داشتم

خودم و بهش نزدیک کردم و سرم و روی دستش گذاشتم

دلم‌ میخواست بعد از ارضای نیازش بغلم‌ کنه و بهم‌ توجه کنه ولی هیچ عکس العملی ازش ندیدم
سعی کردم اهمیتی به این موضوع ندم و چشم هام و روی هم‌ گذاشتم
خودم و بیشتر بهش فشردم و سرم و تو گردنش فرو کردم
بوی خوبی میداد، بوی عطر یا ادکلن نبود
انگاری که بوی تن خودش بود و خیلی لذت بخش بود برام
بس کن توله سگ، دوباره دلت میخواد جرت بدم؟
هومی کشیدم و لیسی به گردنش زدم
و کف پام و به کیر نیم شق شدش زدم
روم خیمه زد و
گاز تقریبا محکمی از گردنم گرفت و دستشو وسط پام برد
آروم چوچولمو به بازی گرفته بود و از شدت لذت تو خودم می‌پچیدم
حرکت دستاش و تند تر کرد
بعد از چند لحظه کوتاه با ناله بلندی ارضا شدم و به اوج رسیدم

متین تک خنده ای کرد و زیر لب گفت:
چه خبرته دختر؛

بعد از چند لحظه پای بسته شدم و باز کرد و دوباره حرکت دستاش و شروع کرد

دوتا از انگشتش رو داخلم فرستاد و با شصتش دورانی و پر سرعت چو.چو.له ام و می‌مالید

سرعت تلمبه زدنشو با انگشت بیشتر کرد که بی طاقت گفتم:
_آیی متین، خودت و میخوام

توجهی به حرفم نکرد و یه انگشت دیگه شو واردم کرد که آخی گفتم

بعد از چند دقیقه احساس کردم هر لحظه ممکنه به اوج برسم و صدای ناله هام بلند تر شد

دست دیگه شو روی دهنم گذاشت و سرعت تلمبه زدنشو بیشتر کرد

لحظه ای که داشتم ارضا میشدم انگشت هاشو بیرون کشید و از جاش بلند شد
با شوک و شهوت رو بهش با ناله گفتم:
کجا میری؟
پوزخندی زد و گفت:
کار دارم خوشگله

_آی متین، نامرد نباش توروخدا
جلوم دست به سینه روی صندلی میز آرایشم نشست و گفت:
اجازه شو داری جق بزنی پیشم
با صدای زاری و لحنی که شهوت توش موج میزد گفتم:
اما من تو رو میخوام
_لیاقت شو نداری خوشگله؛
دست مو از روی شکمم به سمت وسط پام سر دادم و دو تا از انگشت هام و روی چو.چو.له ام گذاشتم و مثل خودش دورانی و سریع تکونش میدادم

_آروم تر بمالش

گوش کردن به حرفش دقیقا نزدیک به نقطه اوج سخت بود

ولی این دستور های گاه و بیگاهش بیشتر هورنیم میکرد و به حرفش گوش دادم

_آفرین دختر خوب، دقیقا همین قدر آروم و خوب بمال، دوست دارم به حدی آروم خودتو بمالی که تا فردا صبح طول بکشه جلق زدنت

حرف هاش خیلی حشر.ی کننده بود
سیگاری روشن کرد و در حالی که شورتشو پاش میکرد گفت:
ادامه بده دختر خوب، کار تو دوست دارم

اونقدر خودمو مالیدم که با لرزشی ارضا شدم و بی‌حال روی تخت افتادم

پوزخندی به حالم زد و سمتم اومد
پتو رو کشید روم و از اتاق بیرون رفت
اونقدر بی‌حال و خسته شده بودم که بی اراده چشم هام روی هم افتاد و خوابم برد

نوشته: ری ری