رفتن به مطلب

داستان سکس گروهی با زن زیبا و خوشگل


chochol

ارسال‌های توصیه شده


زن زیبا بود در این زمانه بلا
 

بعد از پایان ترم لیلی و دوستانش، دسته جمعی رفتیم شمال. ۵ تا پسر بودیم و ۷ تا دختر. یه ویلای استخردار نزدیک جنگل گرفتیم که شیک و بزرگ بود. بچه ها لباس عوض کردن و واسه اولین بار لیلی و دوستاش رو با تاپ و شلوارک و لباسهای باز و سکسی دیدم. همه شون یه طرف، لیلی من یه طرف. بعد از یه کم استراحت و جابجایی وسایل و خوردن چای و قهوه، صدای موزیک بلند شد و بساط مشروب و قلیون اومد وسط. خوردیم و کشیدیم و گفتیم و خندیدیم تا دخترا شروع کردن به رقصیدن و ما هم باهاشون همراه شدیم. خیلی خوش گذشت و این اولین بار بود توی یه همچین فضایی بودم. دخترها مست و با لباسهای سکسی، ما هم مست. لیلی توی بغلم می رقصید و می چرخید و همدیگه رو میبوسیدیم تا اینکه واسه اولین بار لب تو لب شدیم. وای که چه لب خوشمزه ای داره و چه لذتی تمام وجودم رو گرفت. از اولم معلوم بود اون لبهای قلوه ای و خوشگل و خوش فرم باید خیلی خوشمزه و خوردنی باشه. دو تا از پسرها هم با دوست دختر خودشون مشغول بودن و مثل ما لب میگرفتن. بعدش لیلی در گوشم گفت سهیل حالم داره بد میشه، ادامه بدیم کار به جاهای باریک میکشه. گفتم دوست نداری بکشه؟
-با تو دوست دارم ولی میترسم.
-از چی؟
-از اینکه ولم کنی بری و دوباره دیوونه بشم.
-خدا نکنه، من تا آخرش باهاتم. تا وقتی که خودت نخوای ولت نمیکنم. خودتم بخوای من نمیخوام.
توی چشمام نگاه کرد و لبخند زیباش دلمو لرزوند و چشمهای مست و خوشکلش دیوونم کرد. دوباره لبهامون چسبید به هم و محکم همدیگه رو فشار میدادیم. دخترها گفتن بریم استخر. دیگه همه جدا شدیم و دخترا رفتن داخل اتاق. ما هم نشستیم روی مبل و داشتیم حرف میزدیم و آب میخوردیم تا اینکه دخترا از اتاق اومدن بیرون. وای چی میدیدم. انگار حوری های بهشتی از بهشت اومده بودن. ۷ تا دختر خوشگل و سکسی که گل سرسبدشون لیلی من بود، با مایوهای یه تیکه و دوتیکه جلوی چشمام ظاهر شدن. لیلی مایوی یه تیکه پوشیده بود و اون بدن نازش رو کامل به نمایش گذاشته بود. چشمام خیره شده بود به اون بدن زیبا و سکسی که اومد لپمو گرفت و گفت پس چرا نرفتید مایو بپوشید؟ بقیه ی دخترا هم گفتن بلند شید دیگه. بعد همگی رفتن سمت استخر و ما هم رفتیم مایو پوشیدیم و رفتیم پیششون. درسته قبلا دوست دختر داشتم و چند باری سکس کرده بودم ولی تا حالا ۷ تا دختر با مایو از نزدیک و زنده ندیده بودم. فقط توی فیلمها دیده بودم. ولی انگار اونا براشون عادی بود چون قبلا هم با هم اومده بودن. توی استخر، بازی و شوخی بچه ها با همدیگه شروع شد و دختر و پسر باهم شوخی میکردن. با منم مثل بقیه بودن و دخترها از سر و کول منم بالا میرفتن و منم دیدم اینجوریه با همشون شوخی میکردم و بغلشون میکردم. از دنبال بازی دور استخر و پرت کردن همدیگه توی آب، تا بغل کردن دخترها و پریدن توی آب، یا بغل کردن و بردن زیر آب. لیلی هم با من و بقیه‌ی پسرها مثل دخترهای دیگه بازی و شوخی میکرد.‌ میومدن روی کول ما یا به حالت کشتی گرفتن همدیگه رو میکردیم زیر آب. اولش وقتی میدیدم پسرها بدن لخت لیلی منو که فقط یه مایوی یه تیکه‌ی سکسی تنش بود رو بغل میکنن یا روی کولشون میشونن برام سخت بود ولی هر چی گذشت و دخترهای دیگه هم با من و بقیه‌ی پسرها همونطور بودن، دیگه برام عادی شد. ولی خب بیشتر پیش خودم بود و با خودم بازی میکرد. کیرم شق میشد و جلوی بچه ها خجالت میکشیدم. لیلی و دخترها هم بهم میخندیدن و لیلی میگفت ناراحت نباش عشقم. بچه ها نخندید عشقم خیلی هاته. منم دیگه بیخیال شدم و زدم به پررویی و باهاشون میخندیدم. فکر کنم دو سه ساعتی توی آب و دور استخر بازی می کردیم و خیلی بهمون خوش گذشت. من که اولین بارم بود توی همچین فضایی بودم، حسابی خر ذوق شده بودم و کیف میکردم. وقتی اومدیم بیرون دیگه همه خسته بودیم و سرم داشت گیج میرفت. نشستم روی مبل و لیلی نشست روی پام و ولو شده بود روی من. دو تا از بچه ها که با دوتا از دخترها دوست دختر دوست پسر بودن، یعنی محسن با لیندا و سروش با مهناز چهارتایی بلند شدن رفتن توی یکی از اتاقها و در رو بستن. گفتن ما بریم استراحت کنیم. لیلی هم دست منو گرفت و گفت بیا بریم سهیل، الان خواب خیلی میچسبه. رفتیم طبقه بالا که دو تا اتاق داشت. توی یکی از اتاقها افتادیم روی تخت و شروع کردیم لب گرفتن. گفتم برم چمدونت رو بیارم. با لباس خیس نخواب.
رفتم پایین که دیدم اون دوتا پسر دیگه یعنی اشکان و مهرداد، هر کدوم دوتا از دخترها رو نشوندن روی پاهاشون و مشغول لب گرفتن بودن. چمدون لیلی توی اتاق بود و رفتم برش دارم. تا در اتاق رو باز کردم دیدم چهار نفری کاملا لخت کنار هم خوابیدن و اونا هم مشغولن. گفتم بچه ها شرمنده من چمدون لیلی رو ببرم براش.
خلاصه وقتی رفتم بالا دیدم لیلی رفته زیر پتو. گفتم بلند شو لباست رو عوض کن.
-درش آوردم، بیا زیر پتو.
-یعنی الان لختی؟
-آره.
-بیام زیر پتو اوضاع خطری میشه ها.
-دوست نداری؟
-از خدامه…
-مایو رو از پام درآوردم و بدون معطلی رفتم زیر پتو. چسبیدیم به هم و کاملا لخت همدیگه رو بغل کردیم. وااااایییییی باورم نمیشد الان من و لیلی کاملا لخت بودیم و اون بدن فوق سکسی و زیباش توی بغلمه و لب میگرفتیم. کیرم سریع شق شد و رفت لای پاش. با رونهاش کیرمو فشار میداد و گفت سهیل کاندوم داری.
-نه، کاندومم کجا بود؟
-میتونی خودتو کنترل کنی و به موقع بکشی بیرون؟ نریزی توش.
-یعنی میذاری بکنمت؟
-اگه نمیخواستم که الان اینجوری توی بغلت نبودم.
-وای لیلی باورم نمیشه. الان از ذوق سکته میکنم.‌
خندیدیم و گفت خدا نکنه. دوباره لب تو لب شدیم و این بار یه جور دیگه لبشو میخوردم. دستمو گذاشتم روی سینه‌ش و رفتم سراغ گردنش. آه میکشید و با مالیدن سینه و خوردن گردنش مشغول بودم. همینجوری اون بدن تراشیده و زیبا و خوشمزه ش رو میخوردم و میرفتم پایین. سینه هاش رو یکی یکی میخوردم و میمکیدم و آروم میمالیدم. سینه هاش سایز ۷۵ خوش دست و خوش فرمه. کیرم داشت میترکید و خیلی وقت بود سکس نکرده بودم. از وقتی با لیلی دوست شده بودم با هیچ دختری سکس نکرده بودم و فقط چند بار به یادش جلق زده بودم. انقدر حشری بودم که میترسیدم تا بکنم توش آبم بیاد. پنج شیش دقیقه که سینه هاشو خوردم نم نم رفتم پایین و شکم و نافش رو لیس میزدم. چشمم افتاد به کُسش که دیگه دیوونم کرد. ‌سفید و کاملا شیو شده. کمی تپل و قلمبه. از روی مایو هم برجستگی و چاکش کاملا مشخص بود وای به حال الان که لخت بود و داشتم مستقیم میدیدمش. پاهاشو باز کردم و دادم بالا که دیگه کامل دیدمش. وای که چقدر این کُس خوشگل و زیباست. بدون زبونه ی اضافی. وسطش صورتی و چوچولش کوچیک. گفتم لیلی کُست خیلی خوشگله، میخوام بخورمش. لبشو گاز گرفت و خودش پاهاشو داد بالاتر. لبمو گذاشتم روش و چند تا بوسش کردم و شروع کردم به لیس زدن و مکیدنش. ‌لیلی آه میکشید و کُسشو بالا پایین میکرد. دستشو کرد لای موهامو و صدای ناله هاش بلندتر شد. بدنش موج میخورد و کُسش مثل چشمه آب میداد. خوش عطر و خوشمزه بود و مستم کرده بود. شاید دو سه دقیقه نشد که ارضا شد و مثل مار به خودش میپیچید.
گفت سهیل بکن توش دارم میمیرم.
-عشقم خیلی حشری ام و میترسم زود آبم بیاد. میشه اول از کون بکنم و سبک بشم؟ بعدش از کُس میکنم.
-باشه ولی خیلی وقته کون ندادم، باید آمادم کنی.
-تو برگرد، اون با من.
وقتی چرخید و دمر خوابید، با دیدن اون کون لخت دیوونه شدم. گرد و قلمبه و سفید. برق میزد و مثل دوتا توپ بود. دو دستی لپهای کونش رو گرفتم و آروم فشار دادم و لرزوندمش. مثل ژله بود و حالت فنری داشت. باورم نمیشد الان دارم کون لخت لیلی که کل محل از کوچیک و بزرگ توی کفش بودن و با چشم میخوردنش رو میدیدم و میمالیدم. دختر آرزوهام لخت خوابیده بود جلوی من و قرار بود بکنمش. اونم از کون، همون کونی که دیوونم کرده بود. همون کونی که چشم یه محل دنبالش بود. محل خودمون که هیچ، هر کی میدید بازم نگاهش میکرد و من حرص میخوردم. بعدشم قرار بود کُسش رو بکنم، یه کُس تازه و خوشگل که فقط چند بار گاییده شده و الانم چند ماهی بود کیر نخورده بود و تنگ و حشری بود. دیگه طاقت نیاوردم و با صورت رفتم روی کونش. تمام کونش رو بوسیدم و خوردم و لیس زدم و مکیدم. انگار داشتم میپرستیدمش. اونقدر خوردمش و صورتمو مالیدم بهش تا خودش گفت سهیل زود باش لامصب، دارم میمیرم. سرمو کردم لای اون دوتا لپ گرد و برجسته و شروع کردم بوییدن و بوسیدن سوراخ کونش. لیسش میزدم و بوسش میکردم. سوراخش شل کرد و زبونم رو فشار میدادم توش. توف میریختم روش و زبونم رو فرو میکردم توش. سرمو لای کونش تکون میدادم و لپهای کونش رو میمالیدم. باورتون نمیشه اون لحظه چه حالی داشتم. توی آسمونها و روی ابرها سیر میکردم. از کیرم پیشاب شهوتم مثل سیل راه افتاده بود. بعد از اینکه حسابی زبونمو توی کونش عقب جلو کردم، گفتم لیلی کرمی چیزی توی چمدونت نداری؟
-دارم عشقم، خودت بیارش، زود باش سهیل دیوونم کردی.
کرم آوردم و سوراخش رو چرب کردم. به کیر خودمم زدم و توفم مالیدم روش و سرشو گذاشتم لای کونش. خودش کونش رو داد بالا و با دستاش لاشو باز کرد. آروم آروم فشار دادم و سرش رفت توش. حلقه ی تنگ کونش افتاد دور کلاهک کیرم و خیالم راحت شد که کون بی نظیر لیلی رو فتح کردم. نگاهش کردم دیدم لبشو گاز میگیره و داره زور میزنه. گفتم درد داری؟ با حالت زور زدن گفت آره ولی تو بکن.
بیشتر فشار دادم و آروم آروم تا ته کیرم رو جا کردم توی کونش. وقتی خوابیدم روش انگار خوابیدم روی یه تپه ی نرم و گرم. دستامو بردم زیرش و کُس و سینه‌ش رو گرفتم توی دستم. بوسش کردم و گفتم لیلی هنوز باورم نمیشه، واقعا کیرم توی کونته؟
قربون کیرت برم، سهیل خیلی حالم بده، امشب خیلی حشری ام. تا سیرم نکردی نمیذارم بخوابی.
-خواب چیه؟ امشب تا صبح میکنمت.
-جووووون، واقعا بهش نیاز دارم.
-منم به تو نیاز دارم. امشب شب ماست.
چشماشو بست و منم شروع کردم به مالیدن کُسش و سینه ش رو توی دستم فشار میدادم. از گوشه ی لب تا صورت و گوش و گردنش رو میبوسیدم و لیس میزدم و میخوردم. یه دقیقه نشده بود و آروم آروم روی کونش کمر میزدم و کیرمو توی اون سوراخ تنگ و داغش حرکت میدادم که خودش شروع کرد به بالا پایین کردن کونش و فشار دادنش به کیرم. ناله میکرد و منم چوچولش رو بین انگشتهام میمالیدم. همون لحظه بود که یکی از دخترها به اسم نازیلا درو باز کرد و گفت بچه ها گشنتون نیست؟
من نگاهش کردم و خجالت کشیدم ولی لیلی گفت یه چی بیار همینجا میخوریم.
نازیلا: منم بیام پیشتون با هم بخوریم؟
لیلی: بیا ولی بعدش باید بری ها. میخوایم امشب تنها باشیم.
نازیلا: باشه بابا، تنها خور.😄
خندید و درو بست رفت. گفتم لیلی بد نشد؟
-عیب نداره، فقط شانس آوردیم وقتی اومد از کون میکردی.
-واقعا نمیدونن اوپنی؟
-نه عشقم، نمیدونن.‌ فقط تو میدونی و تراپیستم. گفته بودم که.
دوباره شروع کردم به کمر زدن روی کونش و مالیدن کُسش و خوردن گوش و گردنش. لیلی هم که آه و ناله میکرد و توی حال خودش بود. هر دو با هم ارضا شدیم و داشتم قطره های آخر آبکیرم رو توی کونش خالی میکردم که نازیلا با آبمیوه و کیک اومد توی اتاق و درو پشت سرش بست.
نازیلا یکی از همون دوتا دختری بود که همیشه با لیلی بود و اولین بار چهارتایی رفتیم بیرون. اون یکی هم سوگله که اونم مثل نازیلا فعلا دوست پسر فابریک نداره.
نازیلا نشست روی تخت کنارمون و گفت به موقع اومدم، انگار کارتون تموم شده.
لیلی با ناله گفت آره عزیزم، جات خالی خیلی حال داد. سهیل عالیه. نازیلا دست کشید پشت کمرم و گفت بلند شو دیگه پهلوون. بیا تجدید قوا کن. شاید یه حالی هم به ما دادی.
لیلی: نخیر امشب سهیل مال خودمه. فردا شب بیا پیشمون.
من که از حرفهای اینا تعجب کرده بودم و از طرفی هم روم نمیشد جلوی نازیلا از روی لیلی بلند بشم و کیرمو ببینه، صدام در نمیومد.
لیلی گفت نمیخوای بلند بشی؟
به خودم اومدم و گفتم دلم نمیاد. بعد سه تایی خندیدیم و توی دلم گفتم کون لقش، بذار ببینه. بلند شدم و کیر نیمه شقم از کون لیلی اومد بیرون. نازیلا گفت برو توی حموم بشورش بیا. اوف چه خوشگلم هست. لیلی کوفتت بشه داش سهیلو مال خودت کردی.
درحالی که میرفتم سمت حموم گفتم از اول مال خودش بودم، لیلی هم مال منه، عشقمه.
وقتی از حموم اومدم بیرون و از توی ساکم شورت برمیداشتم که بپوشم، لیلی گفت نمیخواد عزیزم، نازیلا از خودمونه. بیا راحت باش. فردا شب میاد پیشمون و یه حالی بهش بده.
-تو ناراحت نمیشی باهاش بخوابم؟
-نه، چرا ناراحت بشم؟
-ولی من نمیخوام بهت خیانت کنم.
نازیلا: چیه، از من خوشت نمیاد؟
-نه دیوونه، بحث این حرفها نیست. ما دوستیم و باید پایبند باشیم.
نازیلا خندید و لیلی هم با لبخند گفت الهیییییی، قربونت برم عشقم ولی تو نگران نباش، من راضی ام و اینجوری دوست دارم. پس فردا شبم جای نازیلا، سوگل میاد. ولی امشب مال خودم تنهایی.
-جون لیلی داری منو امتحان میکنی یا جدی میگی؟
-نه والا، جدی میگم، ما باهم راحتیم، از وقتی اون دیوث رفت و تنهام گذاشت، تصمیم گرفتم منم مثل اینا خوش بگذرونم. اینا با هم حال میکردن و من پایبند عشقم بودم. حالا فهمیدم که اشتباه کردم.
-ولی من دوست دارم به من پایبند باشی، به عشقمون. خودمم همینطور.
-باشه ولی وقتی دسته جمعی هستیم، اینجوری خوش بگذرونیم. من راضی، اینام راضی. اوکی؟
-چی بگم والا، من تا حالا این مدلی ندیده بودم. ولی هر چی تو بگی میگم چشم.
-قربونت چشمت. فقط اینجور وقتها، نه همیشه. وقتی دور هم جمع میشیم.
-باشه فهمیدم.
نشستم کنارشون و نازیلا هم که فقط شورت و سوتین داشت، سوتینش رو باز کرد و گفت سینه هام چطوره سهیل؟
-خیلی خوبه، خوش فرمه.
-خوشت میاد؟
-چی بگم والا، گفتم خوبه دیگه.
کیک و آبمیوه رو خوردیم و دراز کشیدیم روی تخت. من وسط بودم و دوتایی از دو طرف منو بغل کرده بودن. نازیلا داشت با موهای سینم بازی میکرد و گفت روز اولی که دیدمت ازت خوشم اومد ولی فهمیدم چشمت لیلی رو گرفته و دوسش داری. معلوم بود لیلی هم ازت خوشش اومده و من دیگه حرفی نزدم.
-تو دختر خوبی هستی، ماشالله خوشگل و خوش اندامی، چرا دوست پسر نداری؟
-داشتم، ولی خودشو خراب کرد، دله بازی درمیاورد. هول بود.
-آها، پس به درد نمیخورده.
-آره، از تو خوشم اومد که با معرفتی و این مدت اصلا هول بازی در نیاوردی. اخلاقت مردونه ست.
-قربونت. تو هم دختر خوب و با معرفتی هستی.
همون لحظه اومد روی من و لبش رو گذاشت روی لبم. شروع کرد بوسیدن و خوردن که منم همراهیش کردم و با دستم پشت کمرش رو دست میکشیدم. به دستمم زیر سر لیلی بود. بعد از یکی دو دقیقه لب گرفتن خودشو کشید پایین و گردن و سینم رو میخورد و میرفت پایین، به لیلی نگاه کردم که با لبخند منو نگاه میکرد. بعد خودش اومد با من لب تو لب شد و نازیلا اون پایین داشت واسم ساک میزد. کیرم دوباره شق شده بود و نازیلا با لذت داشت ساک میزد و کیرمو میمالید به صورتش. در گوش لیلی گفتم بگو بره، میخوام کُستو بکنم. لبخند زد و خودشم رفت کنار نازیلا و دوتایی برام ساک میزدن. بعد به نازیلا گفت برو دیگه، واسه امشب بسه.
از همدیگه لب گرفتن و نازیلا اومد بالا از منم لب گرفت و گفت شب بخیر سهیل جون، فردا شب میخوابم زیرت.
-باشه عزیزم، تو که داشتی اون پایین حال میکردی.
-آره ولی چشمم دنبال تو بود. لیلی توی استخر گفت اول خودم بعد نوبتی شما دوتا.
-خیلی نامردین، نباید اول به خودم میگفتید و نظرمو می پرسیدید؟
-حالا که گفتیم.
دوباره لبمو بوسید و بلند شد گفت شب بخیر و رفت. تا در اتاق رو بست، لیلی نشست روی کیرم و آروم تا ته جا داد توی کُسش. واقعا تنگ بود و داغ، لیز بود و حسابی آب انداخته بود. گفت کیرت از کیر اون عوضی کلفت تر و خوشگلتره. همه چیزت از اون بهتره. سهیل خیلی دوسِت دارم.
-الان حشری هستی اینجوری میگی.
-نه عشقم، باور کن جدی میگم. این مدت خودتو ثابت کردی. حالا ببینم بعد از اینکه حالتو کردی و منو بدست آوردی، بازم اینجوری میمونی یا نه.
-آره عشقم، منم دوسِت دارم، واقعا عاشقتم لیلی. اما تو گفتی اهل عشق و عاشقی نیستی و میخوای داداشی باشم، منم دیگه حرفی نزدم.
خم شد لب گرفتیم و شروع کرد روی کیرم بالا پایین کردن. توی عمرم فقط چند بار کُس کرده بودم، اونم کُس جنده پولی بود و با کاندوم کرده بودم. اما این کُس تنگ و دخترونه، یه چیز دیگه بود. دیدن صورت مست شهوت لیلی و سینه هاش و بدن واقعا زیبا و روی فرمش، دیوونم میکرد و از شدت خوشحالی و لذت توی ابرها سیر میکردم. لیلی خیلی حشری بود و حتی یه لحظه هم مکث نمیکرد و آه و ناله‌ش اتاق رو پر کرده بود. سینه هاش رو گرفتم و آروم میمالیدم و نوکشون رو با انگشتهام فشار میدادم و میمالیدم. آه و ناله هاش بلند تر شد و چند بار کُسشو روی کیرم عقب جلو کرد و با لرزش پاهاش و موج دادن به بدنش ارضا شد. خم شد لب گذاشت روی لبم و گفت خیلی دوست دارم سهیل، خیلی حال میدی. از وقتی یاشار رفت دیگه کُس ندادم. داشتم از شهوت میمردم. کونش رو دو دستی گرفتم و در حالی که روی من خم شده بود، از زیر میزدم توی کُسش و کیرمو تا ته فشار میدادم. کون گرد و قلمبه ش رو فشار میدادم و روی کیرم بالا پایینش میکردم و کیرم توی اون کُس تنگ بهترین لذت عمرش رو میبرد. لیلی توی صورتم آه میکشید و چند لحظه یه بار لب میگرفتیم. چرخیدم و بردمش زیرم. یه دستمو گذاشتم زیر گردنش و یه دستمو ستون کردم و شالاپ شالاپ توی کُسش تلمبه میزدم. لباشو میخوردم و گردنش رو لیس میزدم. تمام اون لحظه ها واسم غیر قابل باور بود و توی اوج لذت بودم. هنوزم که یاد اولین سکسمون می افتم قلبم به طپش میوفته و حشری میشم. هیچ کدوم از دخترها و زنهایی که باهاشون بودم، همچین حالی به من نداده بودن و چنین لذتی رو با هیچ کسی تجربه نکرده بودم. دختری که میدونی زیباترین و خوش اندام ترین دختریه که توی عمرت دیدی و آرزوت بوده، دختری که چشم تموم محله از نوجوان تا پیرمرد دنبالش بود و همه با حسرت نگاهش میکردن، الان زیر من بود و داشتم کُس تنگ و عالیش رو میگاییدم. کونی که همه چشمشون دنبالش بوده و هست و رو گاییدم و آبمو تا آخرین قطره ریخته بودم توش. برام مثل یه خواب و رویا بود. تمام ذره ذره ی بدنم توی اون لحظه ها از خوشحالی و شهوت داشت لذت میبرد. تمام دوستام و

بچه محلها و تمام کسانی که دیده بودم با چه لذت و حسرتی به صورت و بدن و کون لیلی نگاه میکردن، میومدن جلوی چشمم و توی دلم میگفتم کونتون بسوزه، دارم میکنمش و دستتون به گوشه ی لباسشم نمیرسه. لیلی پشت کمرمو چنگ گرفت و همون لحظه دوباره ارضا شد. بدنش زیرم می لرزید و مثل یه بچه گربه صدا می داد تا آروم گرفت. لبامو گذاشتم روی لبش و کمی که خوردم گفتم منم دارم میام. گفت نریزی توش سهیل، بکنش توی کونم و اونجا خالی کن. کشدم بیرون و با همون خیسی کُسش و چربی کرمی که هنوز توی کونش بود، کیرمو فرو کردم توی کونش و دوباره خوابیدم روش. گفت سهیل واقعا دوسم داری؟
-به جون مادرم عاشقتم.
-قول میدی تنهام نذاری؟
-دیوونه ام مگه، با اینکه دختر نیستی و میدونم چیکار کردی حاضرم باهات ازدواج کنم و تا آخر عمر نوکریتو کنم.
-خالی نبند.
-جدی میگم دختر، تو مال من باش، من دیگه هیچ آرزویی ندارم.
-با اینکه یکی دیگه پردمو زده؟ تو که غیرتی بودی.
-هنوزم هستم، چه ربطی داره.
-با اینکه با این پسرا شوخی میکنم و میرم توی بغلشون؟
-خب اینو دوست ندارم ولی جمع خودمونی و دوستانه ست دیگه. نمیخوام محدودیت کنم و نزارم شوخی کنی و شاد باشی. اونام بچه های خوب و با جنبه ای هستن.
-کارتو بکن بعدش حرف میزنیم.
شروع کردم توی کونش تلمبه زدن و به صورتش نگاه میکردم. لبشو خوردم و دوباره سرمو بلند کردم و لحظه ای که داشتم آبمو توی کونش خالی میکردم، به صورت و چشمهاش نگاه میکردم و اونم دو دستی صورت منو گرفته بود. کامل خالی کردم و با لبخند شیرینش گفت لامصب چه آب داغی داری. همشو توی خودم حس میکنم.
-لیلی خیلی خوبی دختر، واقعا سکسی و فوق العاده ای.
-تو هم خیلی خوبی، خیلی بیشتر از اون عوضی بهم حال میدی. پیشت احساس آرامش و امنیت دارم. همه ی غم و غصه هام کنارت فراموش میشن.
محکم بغلش کردم و گفتم مال منی، عشق منی. تا آخر عمر با من باش. خانم خونم باش.
دوباره لب گذاشتم روی لبش و حسابی لب خوردیم. از لباش سیر نمیشدم و واسم لذتش بینهایت بود. گفت بیا بخواب کنارم میخوام باهات حرف بزنم. چرخیدم کنارش و کیرم از کونش اومد بیرون. دستشو گذاشت روی صورتم و گفت من جز یاشار به هیچ کسی کُس نداده بودم و بعد از اون تو اولین نفری، غیر از اون عاشق هیچکس نشدم و بعد از اون تو اولین نفری. اگه واقعا خودت میخوای باهام بمونی میشی آخرین نفر و تا آخر عمر تنها عشقم میشی. تنها کسی که اجازه داره کُسمو بکنه و صاحبش باشه.
-باور کن واقعا میخوام، میخوام باهات ازدواج کنم و تا آخر عمر باهم باشیم.‌ برای اینکه ثابت کنم دروغ نمیگم، همین که برگشتیم میایم خواستگاریت.
-ممنون، باورت میکنم ولی قبلش باید یه چیزایی رو بهت بگم و بدونی.
-بگو عشقم، هرچی هست بگو.
-قول بده ناراحت نشی و تا آخر حرفم ساکت باشی و فقط گوش بدی.‌ بعدش هرچی دوست داشتی بگو.
-چشم، صدام در نمیاد و فقط گوش میدم.
-ما تعطیلات پایان ترم قبلی، با همین بچه ها اومدیم شمال، اون موقع هم چند روز اینجا بودیم و اینا مثل همیشه باهم خوش بودن و راحت سکس کردن و خوش گذروندن.
-آره، رفتم پایین دیدم.
-قرار بود ساکت باشی ها.
-ببخشید، در تایید حرفت گفتم. دیگه هیچی نمیگم.
-راستش منم اون موقع به خاطر شرایط روحی خرابی که داشتم، رفتم قاطیشون و باهاشون همراه شدم. مثل بقیه ی دخترها منم باهاشون سکس کردم. دهنی و مقعدی.
اومدم بگم یعنی به همشون کون دادی و واسشون ساک زدی که دست گذاشت روی لبمو و گفت هیسسسسس. هیچی نگفتم و ادامه داد همشون توی اون چند روز منو کردن. ولی نگفتم جلوم بازه و فقط از کون کردن، مثل بقیه. ولی چون من واسشون تازه بودم و همشون میگفتن آرزوی منو داشتن، حسابی تلافی کردن و هر کدوم توی اون چهار روزی که اینجا بودیم حداقل چهار پنج بار منو کردن. هر شبم یکیشون با من تنها خوابید و دو سه بار فقط توی اون شب کردن. ولی بازم حتی توی تنهایی هم بهشون نگفتم جلو بازه و فقط از کون کردن و واسشون ساک زدم. عید هم یه شب همگی رفتیم کردان ویلا اجاره کردیم و اونشبم منو کردن. از عید تا الانم دیگه سکسی نداشتم.‌ الانم به خاطر تو گفتم کسی کاری نکنه و من میخوام فقط با تو باشم. از این به بعدم میخوام فقط با تو باشم، مال تو باشم. ولی اگه دوست داشته باشی، وقت هایی که مثل الان دسته جمعی میام همچین جایی و دور هم هستیم، آزاد باشیم و تو با هر کدوم از دخترها که دلت خواست سکس کن، باهاشون بخواب، هر کار دلت خواست بکن. منم با پسرها. ولی فقط از عقب بهشون میدم، کُسم فقط و فقط مال توئه، مال عشقم. قلبم و روحم مال تویه. فقط واسه تفریح و تنوع و خوش گذرونی توی این جور وقتها با اونها باشم. مثل تو که با بقیه ی دخترهایی. اگه میخوای الان جوابی نده و بیشتر فکر کن بعد جواب بده.
-من،… آخه… راستش الان مخم هنگه. توی مرام و شخصیت من این چیزی که تو میگی نیست. نمیتونم ببینم عشقم، خانومم، زیر یکی دیگه بخوابه. کیر یکی دیگه رو ساک بزنه، حالا چه کُس بده یا فقط کون بده. کلا برام قابل باور نیست.
-یعنی نمیخوای این اجازه رو بهم بدی؟ نمیخوای خودتم ۶ تا دختر خوشگل و سکسی رو داشته باشی و با هر کدوم که دلت خواست حال کنی؟
-من دلم میخواد فقط تو رو داشته باشم، تو هم فقط منو داشته باشی و فقط با خودم باشی.
-من مال خودت میشم، هر روز که قرار نیست اینجوری باشه، شاید سالی دو سه بار یا نهایت چهار پنج بار پیش بیاد که دسته جمعی دور هم توی یه همچین جایی جمع بشیم.
-منظورتو فهمیدم، میدونم چی میگی ولی واسه من خیلی سخته، اگه فقط دوست دخترم بودی و قصد ازدواج نداشتم میشد یه کاریش کرد ولی اگه ازدواج کنیم و زنم بشی نمیتونم باهاش کنار بیام که زنم با این و اون باشه. حتی واسه یه بار.
-حالا که فعلا فقط دوستیم، فعلا قبول کن، تا بعدش اگه ازدواج کریم و نخواستی دیگه ادامه نمیدیم. حالا چی میگی؟
-اگه اون موقع من دیگه نتونستم قبول کنم با کسی که جلوی چشمم با چهار تا پسر دیگه سکس کرده ازدواج کنم چی؟
-نمیدونم، تصمیم با خودته، اگه راضی نیستی که هیچی.
-یعنی چی هیچی؟ با من کات میکنی؟
-نه، ولی ناراحت میشم که به خواسته ی من احترام نذاشتی‌. من که جنده و هرزه نیستم و نمیخوام برم هر روز با یکی باشم یا بهت خیانت کنم. گفتم با اجازه ی خودت فقط چند بار در سال با اینا دور هم جمع بشیم و مثل اینا آزاد باشیم و خوش بگذرونیم. باور کن خیلی توی شادی و روحیه ی من تاًثیر مثبت گذاشت و حرصم خالی شد.
-درسته ولی وقتی منو داری و کنارتم، دیگه لازم نیست کس دیگه ای بخواد بهت روحیه بده. لازم نیست حرصت رو خالی کنی. خودم بهت میرسم.
-درست میگی، حرفتو قبول دارم و منطقیه ولی من این دو باری که با اینا اومدم و اینکارو کردم، بهم خیلی لذت داده و دلم میخواد بازم انجامش بدم و مثل اینا ازش لذت ببرم و خوش بگذرونم. یه چیز دیگه ام بگم که خیالت راحت بشه. کیر هیچ کدومشون به کلفتی کیر تو نیست و کونمو گشاد نمیکنن. نترس. فقط تنوعش جالبه. وگرنه نه عشقی در میون هست، نه چیز خاصی دارن که تو نداشته باشی. نگران نباش‌.
-چی بگم والا، انگار تو تصمیمت رو گرفتی و واقعا میخوای که انجامش بدی. دیگه من چی میتونم بگم.
-خوشحال میشم بله رو بدی و با رضایت خودت باشه. کنار هم لذت ببریم. وقتی هم که تنهاییم، فقط مال خودتم، کُسمم که کلا همیشه مال خودته.
-هر چی تو بگی، باشه ولی اینو بدون من دلم میخواد زیبا ترین دختر دنیا که عشق منه، فقط مال من باشه و هیچ کسی حق نداشته باشه ازش لذت ببره. منم تمام و کمال مال خودت باشم.
-تو مال منی، عشق منی، منم مال تو ام، قلباً، روحاً، جسماً، همه چیم مال تویه. اینا فقط یه تنوع و خوشگذرونی زودگذره که گاهی دور هم انجامش میدیم. قول میدم به خودتم خیلی خوش میگذره. بچه ها خیلی دوست دارن و خوب بهت حال میدن. مطمئن باش. فردا شب و پس فردا شب با نازیلا و سوگل بخواب و امتحانشون کن. با اونای دیگه هم خواستی حال کن، حتی با لیندا و مهناز جلوی دوست پسرهاشون حال کن. کسی مزاحمت نمیشه و راحت باش. تازه منم از دیدن خوشحالی و لذت بردنت خوشحال میشم و لذت میبرم.
-واقعا از سکس من با یه دختر دیگه لذت میبری؟
-آره عزیزم، هم از دیدن سکس تو با اونا، هم از دیدن سکس خودشون باهم دیگه. دیدن سکس زنده خیلی تحریک کننده ست. خییییلی بیشتر از دیدن فیلمهای پورن تحریک کننده و لذت بخشه. من اینو با اینها تجربه کردم و واقعا لذتش غیر قابل توصیفه. تازه ما دخترا هم باهم لز میکنیم، مطمئن باش دیدن لز ما هم برات لذت بخش و تحریک کننده ست.
از شنیدن حرفهایش و تصورشون، داشتم تحریک میشدم. دیدن سکس بچه ها باهم، دیدن لز کردن دخترها برام جالب و هیجان انگیز بود ولی تصور اینکه لیلی داره واسه پسرها ساک میزنه یا جلوی من دارن کونش میذارن و این کون افسانه ای رو که مال من شده، قراره اونا هم بکنن هنوز واسم سخت بود.‌ با اینکه گفت بهشون خیلی کون داده و حتی باهاشون شب تا صبح تنها خوابیده. ولی نمیدونم چرا نتونستم باهاش به صورت جدی مخالفت کنم و قبول کردم.
گفت حالا برو کیرتو بشور یه حال دیگه کنیم و بخوابیم. امروز خیلی خسته شدم، هم خیلی رقصیدیم هم توی استخر خیلی بازی کردیم و خسته شدم.
رفتم حموم کیرمو شستم و برگشتم. اونم رفت کُسشو شست و اومد همدیگه رو بغل کردیم و با لب گرفتن کارمون شروع شد. بازم حسابی لب و گردن و سینه ها و کُسش رو خوردم و گفت بچرخ ۶۹ بشیم. همونجوی چرخیدم و روی بدنش بودم. کُسشو میخوردم و از بالا توی دهنش تلمبه میزدم. بعد گفت تو برو زیر. اومد روی من و دودستی کونش رو گرفتم و کُسش رو میخوردم. اونم کیرمو ساک میزد و حال میکردم. بالاخره ارضاش کردم و وقتی حالش جا اومد خودش رفت جلو و پشت به من نشست روی کیرم. کونش رو نگاه میکردم که پهن شد دور کیرم و با بالا پایین شدنش میلرزید. یه کم که اینجوری بود و بالا پایین میکرد. بلند شدم و به حالت داگی کُسش رو میگاییدم. داشتم محکم میکوبیدم و به موج و لرزش اون کون گرد و قلمبه نگاه میکردم. یکی از زیباترین صحنه های عمرم بود. باورتون نمیشه این کون چقدر خوشکل و خوشفرمه. با وجود اون کمر باریک کونش از بالا شکل یه قلب به خودش گرفته بود و نرم و لرزان و زیبا بود. قوص بالای کونش رو از دو طرف گرفته بودم و شالاپ شالاپ میکوبیدم توی کُسش تا ارضا شد. دمر خوابوندمش و به کمر زدن روی اون کون نرم و سکسی ادامه دادم و کیرمو از پشت فشار میدادم توی کُسش. دوبار آبم اومده بود و مطمئن بودم اینبار کارم خیلی بیشتر طول میکشه. راحت روی بدنش خوابیده بودم و با آرامش و حوصله کُسشو میکردم. گوش و گردنش رو میخوردم و صورت و گوشه ی لبش رو میبوسیدم. لیلی هم زیر آه و ناله میکرد و با قوس دادن به کمرش، کونش رو میداد بالا.‌ تا اینکه گفت سهیل تندش کن دارم میام. بلند شدم روی دستام و میکوبیدم پشت کونش و کیرمو فرو میکردم توی کسش. کونش میلرزید و بالا پایین میشد، لیلی هم صدای آه و ناله هاش بلند شده بود و متکا رو چنگ میزد تا اینکه یه بار دیگه ارضا شد. دیگه خوابیدم روش و تلمبه نمیزدم. فقط آروم بوسش میکردم و قربون صدقه‌ش میرفتم. بعدش گفتم میتونم یه بار دیگه هم ارضات کنم، ولی اگه سیر شدی دلم میخواد از کون بکنمت.
-هر وقت بخوای بهت کون میدم، دخترا هم همه از کون بهت میدن، ولی اگه میشه امشب بازم از کُس بکن. فقط آخرش بکن توی کونم و اونجا خالی کن. کسی جز تو که حق نداره کُسمو بکنه، پس تو باید سیرش کنی.
-باشه عشقم، کُست خیلی عالیه و من که ازش، سیر نمیشم.‌ بلند شدم و چرخید پاهاشو داد بالا، کیرمو کردم توی کسش و شروع کردم به گاییدنش و لب میگرفتم. با یه دست سینه ش رو میمالیدم و لب و گردنش رو میخوردم. قد بلندش باعث میشد زیرم راحت باشه و منم راحت به بدنش مسلط باشم.‌ خلاصه اون شب واسه بار آخر توی اون حالت ارضاش کردم و کشیدم بیرون و کردم توی کونش. یکی دو دقیقه هم کونشو گاییدم و بازم در حالی که چشم تو چشم بودیم آبمو توی عمق کونش خالی کردم و خوابیدم روش. بغلم کرد و نوازشم میکرد و قربون صدقه ی همدیگه میرفتیم. ازم تشکر کرد که بعد از چند ماه امشب حسابی به کُسش حال دادم و چندین بار از کُس ارضاش کردم. میگفت واقعا سبک شدم و خیلی حال کردم. بعد باهم رفتیم یه دوش گرفتیم و توی بغل هم خوابمون برد. ‌صبح سوگل و نازیلا در حالی که دو طرف ما خوابیده بودن و سوگل سمت من بود و بغلم کرده بود، با نوازش و بوسه هاش بیدار شدم. چرخیدم بغلش کردم و گفتم شیطون مرض داری بیدارم کردی؟
خندید و گفت بسه دیگه، چقدر میخوابی؟ ظهر شده. بیا بریم صبحونه بخوریم.
بوسش کردم و گفتم برو لباس بپوشم میام.
لباس نمیخواد، یه شورت پات کن بریم. لیلی منو کشید توی بغلش و چرخیدم سمتش. لب گرفتیم و گفت قرار شد اینجا راحت باشیم. شورت بپوش برو. ما حتی شورتم نمیپوشیدیم.‌
خندیدم و گفتم شما خیلی بی حیایید. من روم نمیشه.
-یه بار که دسته جمعی سکس کنیم، تو هم خجالتت میریزه.
-باشه، حالا فعلا با شورت میام.
کیرمو گرفت و گفت بذار ببینن دوست پسرم چه کیری داره.
چهارتایی خندیدیم و گفتم خب حالا، به وقتش نشونشون میدم.
خلاصه رفتیم صبحونه خوردیم و قرار شد بریم بیرون یه چرخی بزنیم و توی جنگل کباب بازی کنیم. همگی راه افتادیم و غروب برگشتیم خونه. خیلی خوش گذشت و گردش و کمپ دسته جمعی با هفت تا دختر توی جنگل خیلی عالی و باحال بود. نیم ساعتی ولو شدیم و استراحت کردیم، بعد بساط مشروب و قلیون و رقص شروع شد و حسابی خوش گذشت.‌ دیگه من انحصارا فقط با لیلی نمیرقصیدم و با بقیه‌ی دخترها هم رقصیدم. لیلی هم مثل من میچرخید و با دخترها و پسرها میرقصید. لب گرفتن و بغل کردن توی رقص شروع شد و لیلی با همه ی پسرها و دخترها لب میگرفت و منم مثل اون با همه‌ی دخترا لب میگرفتم و توی بغلم فشارشون میدادم. جو شهوت و هوس موج میزد و همه لخت بودیم. ما با شورت بودیم و دخترا با شورت و سوتین. رفتیم استخر و اونجا همشون سوتین هاشون رو باز کردن و دیگه همه فقط با شورت بودیم.‌ هفت جفت سینه با سایزهای مختلف جلوی چشمام بود و همه رو وسط بازی و شوخی میمالیدم و میخوردم. همه توی همین وضعیت بودیم و همه در حال شوخی و بازی و دستمالی همدیگه بودن. بازم مثل دیشب حسابی خوش گذشت. مخصوصا که امشب آزاد بودم و همه از هم لب میگرفتیم و سینه و کُس و کون بود که میمالیدم و بغل میکردم. لیلی هم آزاد و راحت توی بغل پسرها بود و مثل من خوش میگذروند. دیگه شورتها هم از پامون در اومد و کیر شقم لای پا و لای کون دخترها میرفت و کیرمو میگرفتن. لیلی و مهناز اول از همه شروع کردن و واسه دوتا از پسرها که لب استخر نشسته بودن ساک میزدن. منم با سوگل و نازیلا رفتیم یه طرف استخر و دوتاشون رو بغل کرده بودم و لب میگرفتیم. بعد منم نشستم لب استخر و اومدن دوتایی برام ساک میزدن. با انگشتهای پام کُسشون رو میمالیدم و با سینهاشون بازی میکردم. بقیه هم مشغول بودن و توی حال خودشون. لیلی واسه همشون ساک زد و بعد مهرداد گفت بچه ها بریم بیرون، شورت و سوتین ها رو برداشتن و دوش گرفتیم رفتیم توی پذیرایی. نشستیم روی مبل و لیلی اومد توی بغل خودم. لب گرفتیم و گفت عشقم تا اینجا بهت خوش گذشت و راضی بودی؟
-آره عشقم، خوب بود و خیلی خوش گذشت.‌
-خوشحالم که بهت خوش گذشته.
بعد در گوشم گفت من با بچه ها حال میکنم، تو هم با هر کی دلت خواست حال کن. بعد با نازیلا سه تایی میریم بالا.
-یعنی امشب از کُس خبری نیست؟
-اگه کُس میخوای نازیلا رو الان بکن و خودمون دوتایی بریم اتاق. اتفاقا من بعد از کون دادن خیلی دلم میخواد کُسمو بکنی.‌
-باشه، همینکارو میکنیم.
بلند شد و رفت بغل یکی از پسرها و نازیلا رو صدا کردم اومد بغل من. نشست رو به من و شروع کردیم لب گرفتن. گفتم میخوام همینجا بکنمت و شب با لیلی برم بخوابم.
یعنی نمیخوای امشب بغلت باشم؟
-دوست دارم باشی ولی میخوام با لیلی تنها باشم، فعلا تازه به هم رسیدیم و میخوام گاهی تنها باشیم. تو هم با بچه ها حالتو بکن، بعد صدات میکنم بیا. ولی یه نیم ساعتی رو میخوام تنها باشیم.
-آها فقط نیم ساعت؟
-آره.
-باشه اشکال نداره. بعد میام پیشت سه تایی بخوابیم.
-دمت گرم.
ادامه دارد…
دوستان لایکها و کامنتهای شما باعث دلگرمی نویسنده ها و ایجاد انگیزه برای ادامه دادنه. رهنمایی ها و نظرات شما باعث بهتر شدن داستانهاست. پس با یه لایک کردن که زحمتی هم نداره، یا چند کلمه نظر دادن، به این همه وقت گذاشتن و زحمت‌ تایپ کردن نویسنده احترام بذارید. دم همتون گرم.

نوشته: سهیل

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18