رفتن به مطلب

داستان سکسی حامله کردن جنده


chochol

ارسال‌های توصیه شده


جنده ای از من حامله شد
 

سلام به کاربران عزیز وبلاگ کونباز
باز عمو نادر اومده(مستعار) با یه داستان دیگر، البته این داستان مال دو سه سال قبله.
با یک مقدمه کوتاه، عرض کنم خدمت کاربران عزیز کونباز که، بنده به این نتیجه رسیدم که در عالم زناشویی هر مردی یا هر خانمی که گرایش به غیر پیدا میکنه مقصر همسر خودشه، حالا یا همسر زن، یا همسر مرد. چرا که این فریضه ثابت شده است که:اگر کسی تو خونه خودش از نون خالی یا نون پنیر سیر شده باشه، بیرون حتی بریان پلو هم بزارن جلوش مزه نداره.
که من خودم قربانی همین مسئله هستم که بعلت سرد مزاجی و بی توجهی همسرم مجبور شدم برم دنبال سایتهای همسریابی یا کونباز که در این مسیر دچار بعض جریانات غیر عرفی و شرعی هم شدم، البته جانماز آب نمیکشم، ولی تا وقتی همسرم جوابگوی خواسته جنسیم بود خدا را شاهد میگیرم که زیپ شلوارم جلوی هیچ زنی، حالا حلال و حرام فرقی نمیکنه، باز نشده بود.
اما عرض کنم خدمت عزیزان حدود ۵ ساله که خانمم در اثر مصرف داروهای عصبی که حدود ۱۴ ساله داره داروی افسردگی مصرف می کنه، دیگر کلا سرد و بی میل شده اوایل حداقل در ماه یا دوماه یکبار میتونست ولی الان سه ساله که کلا دیگه تعطیله. لذا بنده در اثر فشار جنسی که واقعا نسبت به سن خودم مقایسه میکنم خیلی بالاست یعنی به جرات میتونم بگم در حد یک جوان ۳۰ ساله، که الان بنده ۶۰ ساله هستم. بله حدود ۵ ساله مجبور شدم تو یکی از سایتهای همسریابی عضو بشم اوایل فکر میکردم که یک مجموعه قانونی و حساب شده میباشد که تمام مشخصات اصلی خودم را دقیق و کامل نوشته بودم که شاید از طریق این سایت یک خانمی به صورت شرعی و حلال پیدا کنم.
متأسفانه بعد یکی دو ماه که حتی عضویت ویژه خریده بودم و خیلی راحت میتونستم با هر کسی که دلم بخواد رابطه بگیرم. و ناگفته نماند باز خدا را شاهد میگیرم که اوایل فقط به کاربران در سطح سن خودم پیام میدادم یعنی خجالت میکشیدم از اینکه مثلا به یک خانم کمتر از ده سال از خودم کوچکتر پیام بدم و درخواست رابطه بدم.
در طی یکی دو ماه اولین چیزی که فهمیدم این بود که اینجا هیشکی خودش نیست تمام اسامی و اطلاعات غیر واقعی میباشد.
بعد اینکه فهمیدم تو این سایت اکثر خانم های بالای ۴۵ سال شوهر دارن و بیشتر خانمای جوان سنین ۲۵ تا ۳۵ خاله هستن واسه خودشون کانال دلالی دارن، که البته تو این راستا چند باری هم از بنده کلاهبرداری کردن اونم نتیجه سادگی و زودباوری خودم بود.
قبلا هم تو یکی از داستانهای ارسالی به سایت گفتم که اولین خانمی که من تو سایت باهاش آشنا شدیم تو تهران و در حضور خاله واقعی خودش یک ساله صیغش کردم بعد ۴ ماه رابطه همش تو خونه خالش که هر وقت میرفتم حداقل دو بار سکس داشتیم. حتی خاله ملعون یکبار تذکر داد که یکم رعایت کنید سرو صداتون زیاده من آبرو دارم شاید همسایه‌ها بشنون، گفتم خدایا این دیگه کیه چقدر واقعا خانمه. متاسفانه بعد ۴ ماه فهمیدم که خانمه شوهر داره فقط شوهرش رفته زن دیگه گرفته چند وقتی پیش این خانم نمیومده، خاله مهربونش هم اونو آورده تو خونه خودش انداخته زیر یک مرد غریبه، حالا کاری ندارم.
بالاخره من کم کم تو این سایت روم باز شد تا حدودی بعد از باخت هم مالی و هم عفتی با کله افتادم تو لجنزار شهوت و دیگه برام مهم نبود حتی به خانمای ۱۸ ساله هم درخواست میدادم تنها چیزی که اوایل یکی دو سال بیشتر روش تکیه میکردم این بود که خط قرمزم زن شوهرداره اولش می پرسیدم اگر شوهر داشت دور و برش خط میکشیدم.
ولی متأسّفانه تو این اواخر حتی به زن شوهردار هم رحم نکردم تا جایی که با خواهر زن شوهردارم الان حدود یک ساله ریختیم به هم و هنوز هم رابطمون ادامه داره که چند تا از سکسامون را تحت عناوین مختلف تو سایت ارسال کردم و بزودی داستان جالبی از این خواهر زنم رو براتون میفرستم.
اما اصل داستان، اینکه حدود سه سال پیش تو همین سایت همسریابی پروفایل یک خانم ۲۸ ساله نظرمو جلب کرد بر اساس اطلاعاتی که خودش داده بود، من درخواست رابطه کوتاه مدت کردم خودش جواب داد که اگر جلسه ای خواستی در خدمتم که منم اوکی دادمو شرایط خواستم. ایشون هم جواب دادن جلسه ای ۵۰۰ با پوشش لب و ساک به مدت یک ساعت که اگر من تونستم تا دوبار ارضا اوکی هستن فقط هر چی گفتم سکس آنال قبول نکردن خونشون هم تبریز بود از خودش مکان هم داشت.
البته تمام پیامها بعد اینکه اوکی شدیم، تو واتساپ انجام شد، به همدیگر عکس دادیم و همدیگرو پسند کردیم، البته اینم بگم ۲۸ سال اختلاف سن داشتیم، از حق نگذریم ایشون علاوه بر اختلاف سنی از نظر تیپ و قیافه و خوشگلی خیلی از من سرتر بود ولی خب هر چی بود گفت سن بالا دوست دارم و اینم شانس من بود. البته باز بگم تنها این نبود حداقل با بیش از ده تا زیر ۳۰ سال تو همین سایت سکس داشتیم.
طبق پروفایلشون ایشون یک خانم ۲۸ ساله با قد ۱۷۰ و وزن ۶۵ کیلو یک خانم واقعا زیبا و خوشتیپ بود که بگو و ببین.
از شهر ما تا تبریز ۱ونیم ساعت با سواری راهه حرکت کردم رفتم داخل تبریز بهش زنگ زدم لوکیشن فرستاد رفتم خونشو پیدا کردم. دیدم بله تو یک مجتمع بزرگ یه خونه داره با ماشین رفتم داخل مجتمع جلوی در بلوکشان پارک کردم.با گوشی داشت راهنمایی میکرد که بیا جلو در بلوک…که رفتم گفت درو باز میکنم بدون توجه به هیچی ریلکس آرام بیا طبقه…
که رفتم دیدم بله یه خانم واقعا زیبا و سفید با موهای بور چشم زاغی دماغ قلمی طبیعی بدون عمل باور کنید انگار نقاشی شده بود، اصلا تا دیدمش خودم موندم که چرا این با این شکل و شمایل به من پا داده.
البته اینم بگم ها تنها نقطه تفاوت ما همین اختلاف سن بود والا تعریف از خود نباشه بنده هم از نظر تیپ و قیافه تقریبا قابل قبول هستم میشه گفت تو دل برو هستم خخخخ.
بالاخره از جلو در رفت تو و تعارف کرد بیا تو و کفشات هم بیار تو.
و اما در مورد پوششش بگم کلا یک بلوز آستین حلقه رکابی تا جایی که فقط کوسش معلوم نباشه پوشیده بود باسنش واقعا انگار تراشیده شده بود سینه هاش همچنین، کمر باریک واقعا دیدم اونی که تو عکس دیده بودم این نبود به خودش هم گفتم که اصلا با عکست خیلی فرق میکنی، گفت واقعا یعنی بدم،.
گفتم نه بابا خیلی هم از عکست خوشگل و زیبا هستی دیدم یکم بادی تو غب غب انداخت و یه لبخندی زد و گفت خواهش میکنم چشاتون زیبا میبنه اینجا اولین لب و ازش گرفتم و گفت بذار یه لیوان آبی یا شربتی برات بیارم.
منم نشستم رو مبل سه نفره رفت سر یخچال گفت شربت میل داری، گفتم نه همون آب کافیه یک لیوان آب گذاشت تو یک پیش دستی آورد منم با تشکر ازش گرفتم خوردم اومد نشست پیشم با یکمی فاصله.
بهش گفتم خب چرا فاصله میگیری بیا نزدیکتر. لبخندی زد و گفت باشه میام لطفا مهریه رو اول پرداخت کنید. منم گفتم با کمال میل و ۵ تا اسکناس ۱۰۰ تومنی دادم بهش شمارش کرد گفت من کمتر از ۷۰۰ قبول نمیکنم. گفتم خانم محترم شما به من گفتی ۵۰۰. حاشا کرد که نه اصلا من حدود یک ساله به کمتر از ۷۰۰ تومن با کسی برنامه نداشتم.
مجبور شدم پیامهاشو بهش نشون بدم، تا پیام خودشو دید دیدم کوتاه اومد. ولی گفت حالا من شاید اشتباه کردم ولی با این حساب دیگه از لب و ساک خبری نیست.
منم راستشو بخوایین از ساک زدن خیلی خوشم نمیاد بخاطر اینکه شهوتم خیلی بالاست دو دقیقه برام ساک بزنن تا میکنم داخل کوس کمرم خالی میشه از سکس لذتی نمیبرم لذا دوست ندارم ساک بزننن فقط دوست دارم از دخول بیشتر لذت ببرم.
ولی لب گرفتن برام با سکس برابری میکنه خیلی دوست دارم لب بخورم و تلمبه بزنم.
تا گفت لب نمیدم من واقعا حالم گرفته شد یعنی تا این حد که اگر پولمو میداد پا میشدم میرفتم. حتی بهش گفتم که اگر اینطوریه زدی زیر حرفت پولمو بده من نمیخوام برم.
با تشر گفت آقای محترم از پول خبری نیست یا بیا همینجوری بدون لب بکن یا پاشو برو.
دیدم بله جنده خانم پول افتاده دستش پول بده نیست مجبور شدم بدون لب و اینا قبول کردم پا شد یه کاندوم اورد خودش کشید رو کیرم هر دوتامون لخت شدیم رفتیم رو تخت پاهاش رو داد بالا ببخشید چون کیر من یکم کلفته گفت صبر کن یکم ژل بزنم کیرت کلفته دردم میگیره. یکم ژل به کوس خودش زد و کمی هم از روی کاندوم مالید رو کیر من گفت فقط آروم چون مال من خیلی تنگه. آقا قسمت همتون بشه رفتم لای پاش یکم سر کیرم رو مالیدم به کوسش دیدم لب پایینشو گاز گرفت یواش گفت آاااااااااخ، با این لفظ که حاج آقا یواش یواش بکن توش. کیر منم واقعا خیلی بلند نیست ۱۷ سانته ولی کلفته خیلی آروم میلی متری با جلو عقب کردن کردم توش اولش دهانش باز موند گفت واییییییییییی حاجی جر خوردم نگهدار منم افتادم روش خواستم لبشو بخورم اجازه نداد واقعا حالم گرفته شد ولی ممه هاشو خوردم یکی رو میخوردم یکی رو میمالیدم واقعا داشت حال میکرد. یواش یواش شروع کردم به عقب جلو کردن واقعا کوسش خیلی تنگ بود برا کیر من.
یعنی اگر حالمو نمیگرفت ساک میزد و لب میداد حتما تا میکردم توش آبم میومد.
اما این به نفع منم شد چون واقعا حسم پرید خیلی حالم گرفته شد البته از نوع کلاهبرداری اینا.
درسته داشتم میکردمش کوسش هم خیلی تنگ بود خودش هم واقعا بی نظیر بود ولی منم واقعا دمق و عصبی شده بودم. کم‌کم سرعت تلمبه هامو بیشتر کردم محکم فشار میدادم تا خایه هام می چسبید به کونش فقط میگفت آرام جر خوردم اما خیلی حال میکرد. یعنی واقعا داشت لذت میبرد ولی من آنچنان که باید لذت نمیبردم. بخاطر همین هم آبم نمیومد دوسه دقیقه که تلمبه زدم دیدم حالش عوض شد چشماشو بست لبشو گاز گرفت پاهاشو دور کمرم حلقه کرد منو به خودش فشار داد همچین ارضا شد که من کمتر خانمی رو دیدم اونطوری ارضا بشه به من گفت حاجی محکم فشار بده منم هرچی توان داشتم فشار دادم اینجا احساس کردم که کاندوم پاره شد، ولی چیزی نگفتم.
تا اینکه یکم آروم شد گفت بزن تموم کن منم شروع کردم تلمبه زدن ولی دیگه بهش رحم نمیکردم. کاندوم هم که پاره شده بود چون نگاه کردم دیدم بله کاندوم پاره شده جمع شده ته کیرم ولی من هم از لجم بهش نگفتم حدود ۱۰ دقیقه تلمبه زدم دیگه صداش رفته بود بالا فقط التماس میکرد که زود تمومش کن.
بهش گفتم دیگه لب و ساک رو انکار کردی اینو که نمیتونی انکار کنی گفتی مدت یک ساعت با دوبار ارضا، حالا دوبار رو نخواستم حداقل بذار یه بار آبمو بریزم.
گفت حاجی کیرت خیلی کلفته دارم اذیت میشم گفتم باشه یکم حال بده تا آبم بیاد. شروع کرد آاااااااااخ جووووووون واییییییییییی بکن زود باش آبتو بیار منم مثل گوشت کوب داشتم با کیر برهنه تو کوسش میزدم تا اینکه تقريبا سر ده دقیقه دیدم بله تمام قوای وجودم جمع شد تو این کیر ۱۷ سانتی با یه نعره با فشار کیرمو تا بیخ کردم تو کوسش و افتاد روش و بزور لباشو انداختم تو دهنم یه لب چند ثانیه ای هم ازش گرفتم که سرشو چرخوند لباشو پاک کرد گفت مواظب باش کاندوم در نیاد بدبخت میشم گفتم نه حواسم هست.
از بالا سرش یه چندتا دستمال کاغذی با یه دونه نایلون فریزر که قبلا آماده کرده بود که کاندومو بندازه توش، برداشت دستمالها رو داد دست من گفت مواظب باش خودش پاشد که مثلا کیسه فریزر رو باز کنه کاندوم و بندازم منم کیرمو کشیدم بیرون دیدم آب کیرم داره از کوسش میریزه زود دستمال رو گرفتم جلو الکی گفتم وای کاندوم پاره شده،.یهویی مثل برق پرید بالا گفت چی، گفتم ببخش کاندوم پاره شده من نفهمیدم هرچی آب داشتم ریخته تو کوست. گفت وای بدبخت شدم بدو بدو رفت دستشویی یه ۵،۶ دقیقه تو دستشویی بود منم با دستمال کاغذی خودمو تمیز کردم منتظر نشستم که بیاد بیرون تا من برم خودمو بشورم.
تا اومد بیرون شروع کرد به بد و بیراه گفتن که چرا اینکارو کردی، گفتم بابا کوست خیلی تنگه متوجه نشدم. بالاخره رفتم دستشویی اومدم بیرون دیدم فقط داره غر میزنه که چقدر بی شعوری و نمیدونم نفهمی چرا این کار رو با من کردی.
منم عصبانی شدم گفتم بابا هیچی نمیگم دری وری نگو امروز اعصابمو خراب کردی جنده، بخاطر پول یه حرفی میزنی بعد میزنی زیر حرفت.
دید منم یکم صدام رفت بالا گفت آقا صداتو نبر بالا من اینجا آبرو دارم درو همسایه میشنون گفتم خب کوستو دادی دری وری نگو.
دیدم فوری یه کشو بود باز کرد دوتا قرص برداشت خورد یه لیوان آب هم روش منم تو این فاصله لباسامو پوشیدم بدون خداحافظی رفتم.
بعد دیدم دوباره پیام داده خیلی نفهمی اگر الان من حامله بشم چه خاکی بر سرم بریزم.
گفتم اولا نفهم خودتی که فکر می کنی خیلی زرنگی مردمو میکشی تو خونت میدونی که نمیتونن تو خونت صداشونو ببرن بالا زیر حرفت میزنی پولشونو میگیری بعد میگی از پول خبری نیست یا این یا پاشو برو.
بعدش هم خوب کاری کردم خودم عمدا زدم پارش کردم که حسابی باهم تو پیام دعوا کردیم دیدم بلاکم کرد.
منم رفتم بعد حدود ۴۵ روز یا دو ماه بعد اون ماجرا دیدم یه شماره ناشناس بهم پیام داده، سلام.
جواب دادم گفتم سلام، ببخشید شما؟
دیدم نوشت منم مادر بچت گفتم ببخش مادر بچه من تو خونمه، دیدم نوشت حاج آقا من همون خانمی هستم که کاندمو توش پاره کردی، الان حدود یک ماهه از وقت عادت ماهانه گذشته رفتم آزمایش دادم جواب مثبته.
گفتم به کیرم تو هر روز با دو سه نفر میخوابی از کجا معلوم مال منه گفت نه اولا من هیچ وقت اجازه نمیدم کسی آبشو بریزه توش بعدش هم از اون روز که با تو سکس کردم تا موقع عادتم با هیشکی سکس نکردم و تقریبا بعد سکس با تو نزدیک ایام حیضم بود که نشدم یه مدت صبر کردم ولی فهمیدم که بدبخت شدم تا اینکه چند روز پیش رفتم آزمایش دادم جواب مثبت اومده.
خودم هم اینجا دانشجو هستم فردا خانوادم بفهمن من چکار کنم (ناگفته نماند ایشون یه دختر فارسی زبان بودن)
گفتم خب هر کاری دوست داری بکن، میگی من چکار کنم.
دیگه شروع کرد به التماس و زبان ریختن که منو بدبخت کردی و از این حرفا. گفتم خب بگو ازمن چی میخوای. گفت هیچی فقط من پول ندارم به خانوادم هم نمیتونم بگم فقط هزینشو بدی من اینو ردش کنم.
گفتم اصلا من قبول نمیکنم، خواستم بفهمم مزه دهنش چیه، گفتم اصلا بذار بچه بدنیا بیاد ببریم آزمایش بدیم اگر مال من بود بچه رو برمیدارم خودم.
دیدم تماس گرفت زد زیر گریه که تو چی میگی من بذارم بچه بدنیا بیاد میدونی چه بلایی خانوادم به سر من میارن، منو میکشن. فقط یک ریز داشت گریه میکرد. دیدم واقعا بازی نیست من اول فکر میکردم میخواد بازی در میاره ولی دیدم نه مسئله جدیه، گفتم خب هزینش چقدره گفت ۲تومن گفتم بابا اینکه چیزی نیست. فقط یه شرط داره، گفت چی.
گفتم حالا که حامله شدی خیالت راحته اجازه بدی بیام خونت یکبار با لب بهم کوس بدی تا منم دو تو منو بهت بدم.
با هزار من و من و غرغر زدن فحش دادن مجبور شد قبول کنه. منم احساس کردم واقعا از طرف خانواده خیلی ترس داره رو شرطم محکم وایستادم. تا قرار گذاشتیم دوباره رفتم خونش ولی دیگه این سکس نبود، البته برا اون ولی برا من خیلی دلچسب تر و شیرین تر از اولی شد.
دیگه با وجود نفرتش از من قشنگ لباشو میخوردم سینه هاشو میمالیدم تقریبا ۱۵ دقیقه قبل سکس باهاش معاشقه کردم که یکی از بهترین سکسهام بود تا اینکه گفت نامرد پاشو کارتو بکن و برو. هردو لخت بودیم باز رفتیم رو تخت گفت کاندوم بزنم گفتم برا چی تو که حامله هستی از چی میترسی بذار زود تموم کنم راحت بشی. با یک نفرت خاصی گفت زود باش هر کاری میکنی زود تموم کن برو گورتو گم کن.
گفتم دیگه قرار نبود بدخلقی بکنیم ها باز من هيچی نمیگم. فقط چون اولش هر کاری کرد پول ندادم بهش کوتاه میومد. منم نه اینکه سواستفاده بکنم میدونستم اگر اول پولو بدم این حتی نمیذاره من دست بهش بزنم فقط خواستم تلافی اون روز رو که گفت از پول خبری نیست یا همینطوری بکن یا پاشو برو، رو دربیارم.
بالاخره مجبور شد لالمونی بگیره رفتم وسط پاهاش بدون کاندوم باز با یکم ژل مالی کردم تو کوسش لبامو گذاشتم رو لباش خیلی خوردنی بود لباش شروع کردم آرام تلمبه زدن درست برعکس دفعه اول که من عصبی و دمق بودم این سری ایشون همین حس رو داشتن ولی من کاملا داشتم لذا میبردم چون گفتم واقعا از هر حيث بینظیر بود حدود ۵،۶ دقیقه تلمبه زدم احساس کردم که اونم ارضا شد ولی طوری رفتار کرد که من متوجه نشم ولی کاملا معلوم شد موقع ارضا شدنش منم سر همون ۵،۶ دقیقه آبم اومد بدون هیچ مخالفتی همه رو تا قطره آخر خالی کردم تو کوسش و اینجا دیگه صددرصد فهمیدم که بله خانم حامله است .
با چند تا دستمال کاغذی جلوی آبمو گرفتم که رو تخت نریزه پا شدم رفتم دستشویی خودمو تمیز کردم اومدم بیرون دیدم اونم رفته حموم خودشو بشوره. اومد بیرون لباس پوشیدم اونم فقط یه لباس خواب تا بالای زانوش پوشید با اخم گفت خب حالا پولو میدی.
گفتم خانم خوشگله اولا اخماتو باز کن بیا بشین پیشم. بعدش هم یاد بگیر دیگه برای کسی زرنگی نکنی، با کسی قرار گذاشتی، درسته زن هستی ولی قرار مردونه بذار.
سوما دش یه لب بده تا پولو برات بزنم من نامرد نیستم که بعد عمل بزنم زیرش. باز با اکراه اومد جلو بغلش کردم یه لب ازش گرفتم گفتم یه لبخند بزن، بالاخره یه لبخندی زد باز یه لب گرفتم باهم نشستیم رو مبل سه نفره. موبایلمو در آوردم رفتم تو سامانه گزینه کارت به کارتو زدم گفتم حالا شماره کارتتو بگو گفت چقدر میخوای بزنی. گفتم تو شماره کارتتو بگو کارت نباشه.
شماره کارتشو برام خوند منم ۳تومن زدم به حسابش تا دید واقعا چشماش ۴ تا شد برق از چشماش پرید، اینجا فهمیدم که واقعا نیاز داره والا ۳تومن چیزی نبود.
اینجا دیگه خودش دستاشو انداخت دور گردنم و یک لب مشترک گرفتیم. بلند شدم ازش بخاطر اذیت شدنش معذرت خواهی کردم و باز گفتم تو که اینقدر مقید به خانواده هستی اولا از کارا نکن بعدش هم باز زرنگی نکن بازم اگر خواستی من در خدمتم.
فقط گفت مشکلی ندارم بعد این اگر خواستی بیایی جلسه ای یه تومن.
گفتم باشه حالا برو این کوچولو رو ردش کن تا ببینیم چی میشه. خداحافظی کردیم با یه روبوسی اومدم بیرون.
اینم یه داستان از داستانهای من که جالب توجه بود. ببخشید که طولانی شد

نوشته: نادر:از یکی از شهرهای تبریز

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18