رفتن به مطلب

داستان سکسی دختر جوان همسایه


chochol

ارسال‌های توصیه شده


حامد و دختر جوان همسایه
 

سلام خدمت دوستان سایت کون باز امیدوارم اگر غلط املایی بود در داستان به بزرگواری خودتون ببخشید
حامد هستم ۴۲ ساله از بندر از اونجای که بندر هوا گرمه الخصوص تابستان ها واقعا بیرون نمیشه بری یک روز ظهر از سرکار اومدم خونه هوا هم خیلی گرم بود کولرها روشن کردم کسی هم خونه نبود لخت شدم با یه شورت مایو روی مبل درازکشیدم یه همسایه هم داریم یه زن مرد با یه بچه ۹ ساله هر دو کم سن سال هستن زن و مرد دهه ۷۰ هستن ما هم خونه هامون دو طبقه هست که حیاط مشترک هستیم ساعت سه ظهر بود کم کم داشتم خوابم میبرد که دیدم آیفون خورد از تو آیفون دیدم خواهر همسایه بالایی هست خیلی خوشگل اسمش هم فاطمه هست زیاد میات میره همیشه دیده بودمش دانشگاه بود بندر خونه خواهرش زندگی میکرد جواب دادم گفت ببخشید آقا حامد هرچی آیفون بالا میزنم کسی جواب نمیده لطف میکنید درب باز کنید منم در براش باز کردم دوباره اومدم درازکشیدم یه لحظه بفکر اومد همسایه بالایی نیست این احتمالا پشت درب خونه مونده سری یه شلوارک پوشیدم با رکابی صداش زدم فاطمه خانم کسی نیستن خونه دیدم خیس عرق جواب داد نه زنگ هم زدم گفتن ساعت شش میرسیم تعارفش کردم بیات پایین گرمه اونم بنده خدا از خدا خواسته گفت مزاحم نیستم بهش گفتم بیا تا میان گرمه نمیتونی تو راه پله بشینی اونم فکر کرد خانواده هستن اومد داخل منم در قفل کردم اول جا خورد بهش گفتم من ظهر ها خواب میرم درب قفل میکنم تو رودرواسی موند که هم کسی خونه نیست هم اینکه درب قفل کردم خیس عرق بود گفت ببخش من خیس عرق هستم بهش گفتم برو یه دوش بگیر اول قبول نکرد گفت لباس زیرم در بیارم خشک میشه تعجب کردم توی کوله پوشتی لباس راحتی داشت گفت اگر اجازه هست برم توی یکی اتاق ها عوض کنم باز من اسرار کردم برو حموم خونه خودتونه بعد از کلی اسرار قبول کرد با کوله رفت توی حموم در رو هم بست تو دلم قند آب میشد صدای دوش آب میومد هرکار کردم دید بزنم چیزی نمیدیدم به بهانه حوله دل و زدم به دریا رفتم درب حموم زدم گفتم فاطمه خانم حوله پشت درب هست که باز گفت نه نیازی نیست منم گفتم گذاشتم پشت درب حموم بعد چند دقیقه صدای درب حموم شنیدم باز شد توی همین فاصله شرت مایو در آوردم و فقط شرتک پام بود کیرم راست شده بود حوله برداشت داشت خودشو خشک میکرد درب باز کردم اول یه جیغ کوچیک زد گفتم نترس اومدم ببینم چیزی لازم نداری دیدم خشکش زده منم فرصت استفاده کردم رفتم داخل حموم فقط حوله دور خودش گرفته بود
گفت آقا حامد میشه بری بیرون زشته کسی میبینه بهش گفتم این موقع هیچکس نیست که بخاط بیات منو تورو ببینه رفتم جلو متوجه شق شدنم شد بغلش کردم بدون هیچ مقاومتی لبهاش و گردنش هنوز خیس بود شروع به خوردن کردم از فاطی بگم اندام تو پور و بسیار سکسی با قدی تقریبا ۱۶۵ سینه هاش اندازه هلو کم کم حوله از جلوش برداشتم لخت لخت جلوم بود بغلش کردم آوردمش داخل اتاق فقط میگفت زشته کسی میبینه برام بد میشه یکم اشک می ریخت با چرم زبونی مجافش کردم که نگران نباش گذاشتمش روی تخت وای چه هلوی جلوم بود یکسره رفتم سراغ کصش شروع به خوردن کصش کردم دیدم ناله هاش بلند شد نا گفته نماند چندبار دیده بودم با دوست پسرش کلی کصش خوردم سینه هاش یخش آب شد شلوارک ام در آوردم کیرم که دید جا خورد گفت بزرگه میترسم آقا حامد نمیدونم از کجا به ذهنم رسید گفتم از مال دوست پسرت بزرگتر هست مگه سری خودشو جمع کرد گفتم نگران نباش من به کسی نمیگم کیرم دادم دستش اول یکم فشار داد آروم سرش کرد تو دهنش متوجه شدم که کار بلد هست چنان حرفه ای میخورد که حسابی حشری شده بودم بندرعباس هم چون هوا گرمه همه ماشین ها شیشه دودی هستن مشخص بود تو ماشین کیر دوست پسرش میخوره چنان ساک میزد تخم هام میخورد که بیهوش شدم با یه دختر ۱۸ ساله که کلی اختلاف سن داری حسابی جونت میکنه درازکشیدم روی تخت یکسره کیرم تخم هام میخورد بالاتر نوک سینه هام زبون میزد دستم رو کصش بود دیدم خیس خیس هست بهش گفتم فاطی بخواب طاقت ندارم میخوام بکنم سری برش گردوندم دستش گذاشت روی کصش که از جلو نکنمش آروم باسن هاش باز کردم سوراخ قرمز کونش دیونه ام میکرد زبونم کشیدم روی سوراخش دیدم آه بلندی کشید گفت بکن داخل آروم بهم گفت بکن ولی تورخدا دردم اومد بیارش بیرون سر کیرم به زحمت فرستادم دیدم جیغ بلندی زد گفت نمیتونم یکم آروم شد باز زبون زدم و با انگشت اینبار کم کم بازی کردم سوراخش یکم جا باز کرد بدون معطلی تف زدم آروم کردم داخل ولی بازم درد داشت ولی دیگه تحمل میکرد یه بالشت زیر شکمش گذاشتم دیگه کونش کامل قمبل شده بود جلوم آروم آروم با ناله های که میکرد کردم کامل تو کون نازش چند دقیقه گذشت جا باز کرد دیگه راحت تلمبه میزدم دستم بردم روی کصش همزمان کصش می مالیدم حشری کردمش حسابی خودم دراز کشیدم اومد نشست رو کیرم خودش بالا پایین میکرد حرف نمی زد و فقط ناله شهوتی میکرد کیرم بیرون آورد با دستش گرفت میکشید روی کصش که لزج شده بود باورم نمیشود دختری به این سن چنین شهوتی باشه اینقدر کیرم مالید به کصش چندبار ارضا شد اومد روی بالشت خوابید پاهاش حلقه کرد دور کمرم تا دست کردم تو کونش دیگه احساس درد نمی کرد یه ربعی تلمبه زدم گفتم فاطمه خانم داره ابم میاد گفت بریز تو کونم با تمام فشار خالی کردم تو کونش ولو شدم روی تخت از پشت ولی تو بغلم بود بی حال بودم دیدم سر کیرم کرد تو دهنش مک میزد متوجه شدم خانم حرفه ای هست و چنین کسی هست و ما بی خبریم سری رفت حموم منم رفتم دوتای دوش گرفتیم لباس هاش پوشید و قسمم داد بین خودمون بمونه و ماجرای دوست پسرش هم به گوش دامادشون نرسه ساعت پنج بود زنگ زد خواهرش گفت نزدیک هستیم رفت دوباره تو راه پله چند دقیقه بعدش خواهرش اینا اومدن ولی شماره اش داشتم شروع سکس ما بود که دوستان اگر خوششون اومد بازم از سکس هامون براتون می نویسم این داستان واسه فاطی هم فرستادم اونم با کون باز آشنا کردمش
دوستان غلط املایی بود به بزرگواری ببخشید شب و روزتان خوش کیرتون همیشه راست 😜

نوشته: حامد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18