رفتن به مطلب

داستان سکسی پارسا و مامان میلفش


arshad

ارسال‌های توصیه شده


پارسایی - 1
 

سلام من پارسا هستم و 29 سالمه و لازم دیدم یه چیزی رو براتون تعریف کنم
اول از خودم بگم قدم متوسطه 174 و موهام مشکی و چشمام رنگشون میشه و تقریبا میشه گفت ظاهر خوبی دارم و همیشه هم دخترای فامیل اطرافم بودن و هیچ وقت دچار مشکل ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف نبودم
تا 18 سالگی سرم تو کتاب و درسم بود و هدفم قبول شدن تو یه دانشگاه خوب بود که موفق هم شدم(اسم دانشگاه رو نمیگم چون ممکنه لو بره کی هستم)تازه اون موقع تصمیم گرفتم دیگه احساسات جنسیم رو سرکوب نکنم و دنبال رابطه برم
تا ترم دو خبری نبود تا اینکه ترم سوم با یه دختری از یه رشته دیگه آشنا شدم و با هم وارد رابطه شدیم ولی بعد یک سال بازم نمیذاشت باهاش سکس کنم و فقط در حد بوسیدن و مالیدن قبول میکرد ولی می خواستم لباسشو در بیارم مقاومت میکرد و منم نمی خواستم بهش زور بگم
ترم آخر که رسیدیم با چندتا از رفقای دانشگاهم رفته بودیم بیرون و بحثمون به سکس رسید و همه داشتن از تجربیاتشون میگفتن تا اینکه نوبت من شد و من گفتم رعنا(اسامی غیر واقعی هستن)نمی‌ذاره سکس کنم باهاش بعد چشماشون گرد شد و گفتن بعد یه سال و نیم هنوز نکردیش و شروع کردن مسخره کردن من
گذشت تا اینکه یکی از رفقام اومد بهم گفت پارسا تو دانشجویی و ماشین زیر پاته و باباتم بهت پول تو جیبی خوب میده(اونجور پولدار نیستیم ولی وضع مالی پدرم نسبتا خوبه)
حیفه وقتتو با این دختره حروم میکنی که نمی‌ذاره بکنیش بیا یه دختر اهل دل برات جور کنم و منم مخالفت کردم و گفتم رعنا رو دوست دارم(هنوزم دوستش دارم)
یه هفته بعد همون رفیقم بهم زنگ زد گفت حالا که نمی خوای دوست دختر تو عوض کنی می خوای فردا شب باهم بریم سوئیچ پارتی. دوتا خاله هم با خودمون میبریم.
(واسه اونا که نمی‌دونن چیه بگم که سوئیچ پارتی یه مهمونی مخصوص بی غیرتا و دیوونه سکس هاست که هر کی با خودش یه نفر رو می‌بره می‌ذاره تو ماشین و کلید ماشین ها می‌ذارن روی یک میزی و رندوم میان کلید برمیدارن تا اون شب با زنی که تو اون ماشینه حال کنن)
بعد کلی اصرار قبول کردم و رفتیم اونجا رسیدیم دیدم خاله با خودش نیاورده و تعجب کردم گفتم پس چجوری بریم تو اونم گفت انگار یه جور دیگس و اسمش روم پارتیه(داخل یه ویلای بزرگ بودیم و یه عده خانم متاهل یا مجرد که رابطه جنسی ندارن یا شوهراشون سردن داخل اتاقا با ماسک منتظر میمونن تا یکی کلید اون اتاق رو برداره و بره داخل
همه اونجا ماسک داشتن و رفیقم گفت رفتی اتاق فقط سکس کن بیا بیرون و ماسک هم در نیار چون نباید کسی اون بیرون کس دیگه رو بشناسه
خلاصه منم دیگه تسلیم شده بودم و میخواستم هر چی زودتر سکس کنم ماسک بزرگ که همه صورت رو پوشش میداد گذاشتم و رفتم داخل یه کلید که روش شماره اتاق هم نوشته بود برداشتم و رفتم سمت اتاقه
در رو باز کردم دیدم یه زن با پوست شفاف سفید(مشخص بود به پوستش میرسه)با موهای مشکی و سینه های متوسط و کس شیو شده جلومه
اینا دقیقا فانتزی من از شریک سکسم بود .بدون حرف زدن خوابوندمش و تا خواستم شروع کنم اشاره به کاندوم کرد و منم اومدم کاندوم بکشم که بلد نبودم و یه پوزخندی زد(واقعا ناراحت شدم اون لحظه)و خودش اومد برام درستش کرد و بی معطلی کردم تو کصش یجورایی فهمیده بودم از اینکه یه آماتور مثل من خورده به پستش زیاد راضی نیست و باهام همراهی نمی‌کرد و منم بخاطر ماسک نمی‌تونستم ازش لب بگیرم یا سینه هاشو رو بخورم ولی هر چی تلمبه میزدم حشری تر میشدم تا اینکه بعد چند دقیقه آبم اومد و افتادم
اونم با یه لحنی گفت همین ؟!!
منم گفتم بخاطر ماسکه وگرنه خیلی بهتر کار میکردم و از بدنت خیلی خوشم اومده دوست دارم رابطه طولانی تری برقرار کنیم که یهو قبول کرد و گفت باشه
اینبار بهم قرص داد و خودش هم یکی خورد و گفت اینا باعث میشن داغ کنیم و حسابی حال کنیم و بعدش رفت روغن بماله به بدنش و از منم خواست به خودم بزنم تا یه رابطه داغ داغ داشته باشیم
منم قرص رو خوردم ولی چیزی حس نکردم تا اینکه وقتی
برگشت حس کردم کیرم داره منفجر میشه و مثل یه حیوون گرسنه که گوشت دیده پریدم رو بدنش که روغن زده بود و باعث میشد بیشتر حشری شم و اون لحظه که روش بودم گفتم الان دیگه ماسکمون رو در بیاریم اونم با سر تایید کرد و ماسک رو در آوردیم و من با دیدن صورتش جا خوردم انگار که آب یخی ریخته بودن روم
بله مامانم بود که اونم داشت تو چشمام نگاه میکرد با ترس و تعجب ولی دیگه خیلی دیر بود هم یه بار سکس کرده بودیم هم اون لحظه بدنای داغمون رو همدیگه بود و لبامون خیلی نزدیک به هم
دیگه نمیشد تحمل کنم با اینکه نمی خواستم ولی نمیشد اتاق رو ترک کنم و چشمام رو بستم لبم رو بردم جلو که دیدم زبون مامان رو لبمه و می خواد که داخل دهنم بره
بله بی اختیار شروع کردیم به لب گرفتن و زبون بازی و …
تا همینجا هم طولانی شد بقیش رو می‌ذارم برای بعد

نوشته: پارسا

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18