داستان سکس گروهی زن شوهردار

[arshad]

بین آرش و سیاوش و سهراب فقط سهراب
 

با این سایت توسط دوست شوهرم آشنا شدم ذوق داشت داستان سکس هامون اینجا بنویسه می گفت یادگاری میمونه حتی می خواهیم در آینده فیلم سکس هامونم توی این سایت بذاریم خب بریم سراغ خاطره ای که من می خوام براتون تعریف کنم .
17سالم بود که با شوهرم سیاوش ازدواج کردم از همون اولش رفیق باز بود و با رفیقش آرش همه جا با هم بودن بعد از عروسی فکر می کردم رابطش با آرش کم میکنه اما از بعد ماه عسل آخر هفته ها با آرش بساط عرق خوری شون به راه بود چندین بار دعوا کردیم اما میگفت نمی تونه رابطش با آرش قطع کنه دیدم بی فایدست منم ولشون کردم گفتم بذار عرقشون کوفت کنن کم کم در کنار عرق خوری میزدن کانالهای فیلم سکسی ماهواره و فیلم های سکسی می دیدن چند دفعه ای اومدم اوضاع دیدم از اتاق بیرون نمیومدم جز اینکه سیاوش صدام می کرد اگرم نمی رفتم فحش میداد یا کتکم میزد واسه همین مجبور بودم برم خونمون خونه پدری سیاوش بود خونه ویلایی قدیمی ازینایی که آشپزخونه و دستشویی توی حیاطه برای هر کاری باید میرفتم توی حیاط این خوب بود چون توی اتاق نبودم با اون وضعیت یه روز داشتم مزه ها می ریختم توی سینی مزه ها براشون ببرم که احساس کردم یه دستی روی کونمه برگشتم دیدم آرشه گفت هیس دستش به کونم لای پام به رونام می کشید می گفت جوووون چه نرمه خواستم جیغ بکشم اما انقدر حرفه ای اینکارو انجام داد نمی دونم چرا سکوت کردم و همینطور ایستادم تا هر کاری می خواد بکنه برم گردوند سمت خودش و از روی شلوار کوسمو میمالید چشامو بسته بودم لبو گاز می گرفتم آرش شلوار و شورتم پایین کشید گفت پیرهنت جمع کن بده بالا عجب کوس خوشکلیه حیف این کوس دادیش دست این سیاوش مادر قهوه شروع کرد خوردن کوسم اولین بار بود یه مرد کوسمو می خورد خیلی از اینکار خوشم اومد واسه همین گذاشتم بخوره که سیاوش اسممو داد میزد ندا کجایی؟ به آرش گفتم سیاوش صدام میکنه گفت به کیرم گفتم الان میاد گفت بیاد مگه چیه ؟نکردمت که دارم برات می خورم دیدم داره زر میزنه هولش دادم و شلوار شورتم کشیدم بالا رفتم توی خونه و سینی گذاشتم جلوش و رفتم توی اتاق از اون روز هر وقت سیاوش برای انجام کاری میفرستادم توی آشپزخونه بعدش آرشم میومد یا برام می خورد یا از پشت کیرش لای کونم فشار میداد یا می کشید پایین می گفت بخورش خوشم اومده بود ازش خیلی خوب تحریکم می کرد بعدش منم بردش میشدم و هر کار دیگه ای می خواست براش انجام میدادم بهم می گفت بذار این کوس خوشکلتو بکنم قول میدم یه جوری بهت حال بده دیگه دلت نخواد به سیاوش بدی می گفت کوس اول باید بخوری بعد بکنی من که برات صد بار خوردم بده بکنمش ندا انقدر گفت که گفتم باشه هر وقت بخوای بهت میدم گفت الان گفتم نه سیاوش هست گفت باشه به پشم کوست گفتم نه الان نه شنبه 11 صبح بیا تا 6 عصر که سیاوش میاد وقت داریم اصرار می کرد همین الان گفتم نه نه نه چسبوندم به دیوار با دستش کوسمو چنگ کرد گفت شنبه جرش میدم برات گفتم باشه شنبه ساعت 11و نیم اومد گفت بریم توی اتاق که قراره جر بدم اون کوس خوشکلتو در اتاقم بست کامل لخت شد ایستاد کنار تخت گفت بخورش به کیرش عطر زده بود بوی خوبی میداد گفتم چه خوشبوش کردی گفت دوست داری ؟سیر دل بخورش اولش یکم تلخ بود اما بوش خیلی خوب بود از بوش خوشم میومد واسه همین با ولع زیاد خوردمش لختم کرد پامو باز کرد و نگاهم می کرد می گفت چه تصویر قشنگی کوسمو خورد بعدش کیرش تا ته کرد توی کوسم گفتم آی گفت جان جر خورد؟ گفتم آره گفت هنوز جرش ندادم شروع کرد تند تند تلمبه زدن گفتم آرومتر آبت زود میاد گفت نگرانش نباش خیلی حال میداد بهم که یهو در اتاق باز شد سیاوش لخت اومد داخل ترسیدم اما بی هیچ حرفی کیرشو کرد توی دهنم هم ترسیده بودم هم داشتم حال می کردم که آرش آبش اومد گفت آقا سیاوش در اختیار شما سیاوش کیرشو از دهنم کشید بیرون کردش توی کوسم به آرش می گفت ندا تند تند دوست نداره معمولی بزنی بیشتر حال میکنه مگه نه ندا جنده ؟هیچی نگفتم اما تلمبه زدنهای معمولی سیاوش بیشتر دوست داشتم بهم می گفت میدونستم جنده ای دو تا کیر دوست داری ؟گفتم آره دوست دارم کیر دوست دارم تندتر تندتر بکن سیاوشم تندتر تلمبه زد هر دو ارضا شدیم بهم گفت از الان هم ماله منی هم ماله آرش فهمیدی ؟ سیاوش از اتاق رفت بیرون آرش اومد داخل دوتایی لخت توی بغل هم بودیم گریه کردم گفت گریه خواستم ترست بریزه از الان دیگه هر موقع بخوام میکنمت حتی جلوی سیاوش شنیدی چی گفت ؟از الان ماله منم هستی گفتم چیکار سیاوش کردی که زنشو جلوش بکنی هم چیزی بهت نمیگه ؟تازه میگه ماله تو هم هستم گفت قصش درازه اما از الان دوتایی می کنیمت بهت حال نداد دو تا کیر؟گفتم چرا گفت تو خالتو بکن به بقیش کار نداشته باش از اون روز عرق می خوردن فیلم سوپر سه نفره میذاشتن و مثله همون می کردنم اما آرش فرداش که سیاوش نبود میومد دوباره می کردم می گفت لذتش به این تنهایی کردنته بهم گفت تو خیلی خوش هیکل و سکسی هستی بیا نقاب بزن از سکس هامون فیلم بگیریم بذاریم مردم ببینن که چه کوس خوشکلی میکنم گفتم نه آبرومون میره گفت نقاب داریم اصلا کسی نمی فهمه ماییم گفتم نه گفت بیا یه بار ماسک میزنیم میکنمت فیلم می گیریم میدم خودت ببینی دوست داشتی می فرستیم گفتم باشه نقاب زدیم فیلم گرفتیم دیدم آره اصلا مشخص نیست قبول کردم بفرسته بعد چند وقت فیلم سکسم با آرش توی گوشی همه بود اما کسی نمیدونست ما هستیم حتی شنیدم داداشم می گفت زنه عجب چیزیه کردن کوسش هر مردی 10 سال جوانتر میکنه دو تا فیلم دیگه هم گرفتیم که آرش گفت فردا یه سورپرایز دارم برات گفتم چی ؟ گفت فردا میگم فردا آرش با داداشش و زن داداشش اومدن خونمون آرش گفت داداشم خیلی اصرار کرد با اون زن نقابیه سکس کنه یعنی فهمید اون مرده منم چون روی کونمون یه لکه قرمز ارثی داریم گفتم این دلیل نمیشه انکار میکردی گفت نمی تونستم چون دوست دارم کیرمو بکنم توی کوس زنش گفتم آرش تو چه حرومزاده ای هستی به زن برادرتم رحم نمیکنی گفت برادرم به زنش رحم نمیکنه تا گفتم قبول کرد زنش بکنم در ازاش با تو سکس کنه گفتم زن داداشت قبول کرد ؟گفت ظاهرا قبول کرده گفت نگران نباش از سکسم با زنش فیلم می گیرم تا دهنش بسته بمونه زن داداشش اسمش فهیمه بود زن خوشکلی هم بود نمیدونم چرا داداشش بخاطر سکس با من زنشو داده بود دست آرش 4 تایی رفتیم توی اتاق آرش گفت آدم وار رفتار کنید هر کس نصف تخت برداره من و فهیمه خوابیدیم کنار هم آرش و داداشش سهراب داشتن کوس دوتایی مون می خوردن بعدش کیراشون به کوسمون مالیدن تا به التماس افتادیم که بکنن آرش گفت آماده ای سهراب ؟یهویی دوتاشون کیراشون کردن توی کوسامون و شروع کردن تلمبه زدن کیر سهراب توی کوس من بود کیر آرش توی کوس فهیمه صدای آه و ناله 4 تامون توی اتاق پیچیده بود نامردا نمیدونم چیکار کرده بودن که همینجوری تلمبه میزدن و می خندیدن که دارن کوس ما دوتا جر میدن بعدش کشیدن بیرون داگی مون کردن و بازم تلمبه میزدن من سرم توی بالشت فرو کردم و فقط حال می کردم که چه خوب میکنه این سهراب حتی بهتر از آرش وقتی آبشون اومد ما هم ارضا شده بودیم از اون روز سهراب فهیمه هم به ما اضافه شدن بارها اتفاق میفتاد که سهراب با من سکس می کرد آرش و سیاوش با فهیمه که تا الان هم ادامه داره البته فیلم های بیشتری ضبط کردیم که قراره آرش توی سایت بذاره منتظر باشید .

نوشته: ندا شیطونه