arshad ارسال شده در 2 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت لذت با مهسا - 1 من مهسا هستم ۳۰ سالمه و شش ساله ازدواج کردم از هجده سالگی سکس کردم و خوب باید اعتراف کنم سکس رو خیلی دوست دارم ۱۷۰ قدمه . سایزم ۳۸ و سینه هام ۷۵ باسنم خیلی گرد و زیباس . بزرگ نیست ولی جذابه برای مردا رونهای پری دارم و خودم پاهام رو خیلی دوست دارم قبل ازدواج چند باری سکس کرده بودم و همیشه ناراحت بودم که وقتی ازدواج کنم دیگه نمیتونم تو این قضیه ازاد باشم بالاخره قسمت شد و شایان ازدواج کردم شایان ده سال از خودم بزرگتر بود و خیلی دوسش دارم از اینجا شروع شد که خب هنگام سکس همیشه از فانتزی صحبت میکردیم و عموما این فانتزیا تریسام بود و حسابی لذت میبردیم تا اینکه یواش یواش حس کردم شایان داره به این قضیه علاقمند میشه راستش خودمم بدم نمیومد یه شیطنت هایی بکنم نمیخوام زیاد طولش بدم اذیت شید و میرم سر اصل مطلب من سرکار میرفتم . ی جای خصوصی بود . همه همکارام تو کف من بودن و همه خانم های شرکت از اونجایی که توجه مردهاروجلب میکردم از من بدشون میومد اگرم میخواین فحش بدید اصلا برام مهم نیست چرا که هم به واقعیت داستانم مطمئنم هم به خوب بودن و سکسی بودنم اره وقتی میومدم شرکت همه سرشون می چرخید رو من خلاصه بگم که چند تا پیشنهادهای مختلف تقریبا از همه داشتم کارمند تا مدیر ما کارمون ساخت و ساز شهرکی بود و ویلاسازی تا یک روز مدیرمون ازم خواست که با هم بریم سر یه پروژه شهرکی سمت هشتگرد کرج این قضیه یک قضیه عادی بود ولی معمولا دوتایی نمیرفتیم و حداقل سه الی چهار نفر بودیم رفتیم وارد یه شهرک شدیم . شهرک رو بهم نشون داد و گفت قراره اینجارو بخریم ویلاهارو بازسازی کنیم و بفروشیم بعضی از ویلاها مسکونی بود و بعضی هم خالی وارد یکی از ویلاها شدیم که بازدید کنیم و من برآورد حدود هزینه دوست ندارم کش بیخودی بدم . سریع براتون تعریف میکنم چون خیلی خاطرات دارم که براتون تعریف کنم خلاصه وقتی وارد ویلا شدیم دیدم واقعا یه ویلای لوکسیه که اصلا نیاز به تعمیر نداره در تعجب بودم و برگشتم به مدیرمون گفتم که ولی اینجا که … حرفمو قطع کرد . گفت درسته اینجا نیاز به بازسازی نداره گفتم خب اینجا چیکار میکنیم گفت بشین بهت میگم یه شکهایی کردم ولی نشستم رو مبل . رفت از یخچال آب میوه اورد و نشست روبروم گفت ببین مهسا بزار راحت باهات حرف بزنم گفتم بفرمایید راستی مدیرم آقای فراهانی که من از این به بعد مهران صداش میکنم یه آقای خیلی محترم خوش تیپ و جا افتاده هست . حدود پنجاه سال سنش و خیلی قوی هیکل و ورزشکاره گفت مهسا جان سه ساله پیش من کار میکنی و هر روز به خیلی چیزا فکر میکردم میخوام باهات راحت باشم گفتم خواهش میکنم بفرمایید گفت بخاطر تفاوت سنیمون دو به شک بودم بهت پیشنهاد ازدواج بدم هر روز به این قضیه فکر میکردم تا اینکه ازدواج کردی میدونستم تو کارمه و گاها یه ریزایی اومده بود ولی دیگه حس کردم زده به سیم آخر گفتم خب . گفت خلاصه اش اینه که از فکرت نمیتونم بیام بیرون . میبینمت دیوونه میشم . بخاطر تو نمیتونم با هیچ زنی ارتباط خوب داشته باشم و خلاصه اینکه میخوام با هم باشیم اقا مهران ولی من شوهر دارم اره میدونم خب چه انتظاری از من دارید بلند شد اومد کنارم نشست و دستش رو گذاشت رو شونم تو فکر میکنی چه انتظاری میتونم ازت داشته باشم خودم رو یکم جمع کردم که بدتر چسبید بهم ببین مهسا من اینقدر از تو خوشم میاد و باید به دستت بیارم که حاضرم براش هر کاری بکنم اقا مهران بیخیال من شوهر دارم مهسا هیچ چیزی تو این دنیا نمیزارم باعث شه بهت نرسم یعنی چی ؟ چی ازم میخواین میخوام بعضی وقتها با هم باشیم شوهرت رو فراموش کنی و تو بغلم باشی و هی بهم نزدیک تر میشد ولی آقا مهران که یهو دیدم بغلم کرده و کاملا تو بغلشم مهسا یا بزور به دستت میارم یا اینکه خودت قبول میکنی اومدم اینجا ببینی که چه ویلایی رو میخوام بابت قبول کردنت به نامت بزنم سرم داشت گیج میرفت . هنگ کرده بودم این داره چیکار میکنه تو همین فکرها بودم که شروع ;رد با سینه هام بازی کردن از من مقاومت چ از اون اصرار بوم میکرد و میگفت تو رو امروز صاحب میشم چه بخوای چه نخوای سی سال ازم بزرگتر بود نمیدونستم باید چیکار کنم دکمه های مانتوم باز شده بود و داشت سینه هام رو میمالوند مطمئن بودم کاری نمیتونم کنمو بالاخره کارشو میکنه مضطرب و نگران به شایان فکر کردم که جواب شایان رو چی بدم که یاد صحبتهامون افتادم وقتی از فانتزیامون حرف میزدیم که شایان میگفت دوست دارم یبار یکی خفتت کنه و بزور بکنتت و برام تعریف میکرد که چطوری دوست داره خفت بشم . همینطور که داشتم مقاومت میکردم و خواهش که بیخیال شه وقتی یاد فانتزیمون افتادم دلم یجوری شد , یهو کسم خیس شد از قدرت مردونش خوشم اومده بود . بدم نیومد این فانتزی به واقعیت بپیونده . همینطور که مقاومت میکردم داشتم خودم رو راضی میکردم که این اتفاق بیفته تا اومدم شل کنم مهران از روم بلند شد نمیدونم چی فکر کرد ولی بهم گفت معذرت میخوام . دوست دارم . نمیتونم ازت بگذرم ولی نمیخوام اذیتت کنم اینو گفت و رفت سمت در خروج گفت من میرم تو ماشین تو خودت رو مرتب کن بیا که برگردیم و رفت چرا اینجوری کرد؟ حالا که خودم رو راضی کردم؟ کسم خیس خیس بود و فقط میخواستم بدم اصلا برام مهم نبود که به کی و چه اتفاقی می افتد از پشت پنجره دیدم مهران نشسته تو ماشین و برای اولین بار دیدم سیگار میکشه لباسهام رو شروع کردم درآوردن نیم دقیقه نشده بود که کاملا لباسام رو در اورده بودم ما توی شرکت باید پاشنه بلند بپوشیم لخت لخت و فقط با کفشهای پاشنه بلند بودم که خیلی سکسی هم بودن گوشیمو برداشتم زنگ زدم شایان جانم عزیزم شایان جانم واقعا دوست داری با کسی به جز تو سکس کنم؟ مهسا چی داری میگی چی شده جواب منو بده مهسا کجایی بیا خونه حرف میزنیم نه یا الان میگی آره یا هیچ وقت تو هیچ شرایط در موردش حرف نمیزنی خب باشه دوست دارم ولی با کی چه خبره گفتم دیگه با اونش کاری نداشته باش برات کاملا تعریف میکنم و قطع کردم تا قطع کردم مهران زنگ زد و گفت مهسا جان نمیای؟ گفتم گوشواره ام از گوشم افتاده دنبال اون میگردم میشه کمکم کنید گفت بله عزیزم الان میام شایان هی میومد پشت خطم و زنگ میزد گوشی رو روی حالت پرواز گذاشتم بردم گذاشتم لبه شومینه که تمام تصاویر رو برای شایانم ضبط کنم ببینه زنش چطوری میخواد جندگی کنه برگشتم سریع با شالم چشمام رو بستم که وقتی میاد و بدن لختم رو میبینه خجالت نکشم و نشستم لبه مبل گفتم شاید این اولین بار و آخرین بارم باشه و این به شایان ربط داشت . پس بذار بهترین سکسم رو کنم و هر چی دارم رو کنم صدای باز شدن در اومد و سکوت چند لحظه سکوت شد و بعد چند لحظه صدای مهران رو شنیدم که گفت مهسا چیکار داری باهام میکنی لعنتی تو یه چشم بهم زدن دیدم افتاده روم و داره سر و لب و صورتم رو میخوره و عین دیوونه ها سینم رو چنگ میزنه و میمکه یه جوری که شک نداشتم جاهاش میمونه و شایان میبینه خودم رو کامل ول کرده بودم مثل وحشیا ازش لب میگرفتم و بدنم رو میرقصوندم سه چهار دقیقه همه بدنم رو خورد و لخت میشد آب بود که از کسم میریخت و … . اگه دوست داشتید بگید ادامه بدم نوشته: مهسا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
arshad ارسال شده در چهارشنبه در 19:51 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در چهارشنبه در 19:51 لذت با مهسا - 2 تو قسمت قبل براتون تعریف کردم که با مدیرم تا کجا پیش رفتیم چند تا ایراد گرفته شد که لازم دونستم یه توضیح بدم خاطراتی که براتون مینویسم در عین اینکه واقعیته خب یه تغییراتی بهشون میدم . فکر کنید همه رو بخوام مو به مو بنویسم یکی از همون همکارا اتفاقی این داستان رو بخونه قشنگ میفهمه خاطره منه حتی اگه اسمهارو عوض کنم . ولی خب کلیت قضیه همینجوریه که براتون تعریف مردم . ضمن اینهمه اشتباه تایپی هم داشتم . مثلا بیست سال تفاوت سنی اشتباه نوشته شد سی سال و … این سوتی های احتمالی رو هم پای این قضیه بزارید . خب طبیعتا اون شهرک هشتگرد نبوده و جای دیگه ای بوده و یسری تفاوتهای دیگه که کلیت داستان و خاطره سکسی رو تغییر نمیده . بازم ببخشید بریم سراغ ادامه خاطره ام مهران همینطوری منو شروع کرد به لیسیدن و خوردن . قربون صدقه ام میرفت و منم کاملا خودم رو ول کرده بودم چشمام رو باز کرد دیدم لخت شده و با یه شورت تو پاش . نشستم روی کیرش و شروع کردم به چرخوندن و قر دادن باسنم . مهرانم از پشت سینه هام رو گرفته بود و پشت گردنم رو میخورد . کیرش رو حس میکردم که داره ثانیه به ثانیه سفت تر و کلفت تر میشه یهو منو چرخوند تو بغلش و شروع کرد عین وحشیا لب گرفتن . بعد یکم خوردن لبهای هم جلوم ایستاد و من رو مبل نشسته بودم . شورتش رو درآوردم که براش بخورم یه کیر تقریبا هجده سانتی و لی بسیا بسیار کلفت و قوس دار . با سری کلفت تر که اصلا با قامت کیرش همخوانی نداشت . شاید باورتون نشه ولی سرش خیلی کلفت بود و تا حالا همچین چیزی ندیده بودم فکر اینکه این کیر چطوری میخواد بره تو کسم وحشی ترم میکرد با ولع براش میخوردم . تف میکردم رو کیرش و میخوردم البته که واقعا به سختی میرفت تو دهنم و بیشتر سعی میکردم لیس بزنم براش و زبون بزنم همون رو از دهنم درآورد و گذاشت لای سینه هام براش سینه هام رو جمع کردم با دو دست و لای سینه هام جلو عقب میکرد بعد یکی دو دقیقه گفت بخواب همون رو دراز کشیدم زانو زد نشست و انگشتهای پامو بعد اینکه کفشهام رو در اورد شروع کرد به خوردن و لیسیدن . دیگه هیچ خجالتی نداشتم و فقط میخواستم اون کیرش فقط بره تو کسم و شایان ببینه زنش چطوری براش داره هرزگی میکنه . هر از گاهی به گوشی نگاه میکردم و برای فیلمی که شایان میخواست ببینه لوندی میکردم . .مهران کم کم میومد بالاتر تا دیگه به لای پام و کسم رسید . عین وحشی ها میخورد برام و این همون چیزی بود که تو سکس خیلی دوست دارم . صدای اه کشیدنم کل ویلا رو برداشته بود و منم برای اینکه صدام قشنگ تو فیلم ضبط شه و شایان با لذت من لذتش بیشتر شه بلندتر آه میکشیدم . هر جور به آخر این کار فکر میکردم دیدم باید از جون و دل مایه بزارم برای این سکس به دلایلی که اینقدر مهران خوشش بیاد و بخواد تکرارش کنه که قولش در مورد ویلا عملی شه شایان اگر واقعا لذت قراره ببره از دیدن این صحنه ها بزار لوندترین و سکسی ترین باشم شایان اگه خوشش نیومد و دیگه این اجازه رو نداد این یکبار رو حداقل اوج لذت رو تجربه کنم و در نهایت اگر زندگیم بهم خورد حداقلش نگم برای یک سکس معمولی بهم خورد پس تصمیم گرفتم صدم رو بزارم و با تمام وجود هر چی دارم رو کنم دیگه ول ول شده بودم و فقط به بدنم تاب میدادم . .مهران زود باش میخوام مهران کیرش رو چسبوند به کسم و شروع به نوازش میکرد اروم اروم کرد تو و همونطوری که فکر میکردم کلاهکش بزور رفت تو . یه اه بلندی کشیدم و گفتم واااااااااااای مهرااااااااان . که تا ته کرد توش . یه آهی اونم کشید و گفت مهساااااا بالاخره کردمت بی شرف و شروع کرد تلمبه زدن . از درد داشتم بخودم میپیچیدم و هر از گاهیی با نگاه به دوربین گوشی یه لوندی برای شایان در میاوردم . تو همین حالت بدنم لرزید و ارضا شدم و مهران ریتمش رو تند تر میکرد کلفتی کیرش داشت روانیم میکرد و بدجوری بهم حال میداد یکم بعد دراورد و گفت برگرد . داگ استایل شدم و باسنم رو تا میتونستم قمبل کردم و از پشت مجدد کرد تو کسم وای مهسای من زیبای من بینظیری خوش بحال اون شوهرت که تو رو میتونه همیشه بکنه دو طرف باسنم رو گرفته و بود و منم فقط میگفتم مهران محکم بزن . تا ته بزن و اونم وحشی تر میکرد میکرد و میگفت مهسا خواهش میکنم این اخرین بار نباشه بگو که بازم باهام سکس میکنی منم با تمام وجودم میدادم و میگفتم بازم میکنی هر موقع که بخوای از این به بعد دو تا شوهر دارم و مهرانم تحریک میشد و محکم تر میکرد یکم بعد نشست رو مبل و گفت بشین روم . نیم ساعت بود که داشت میکرد و هیچ وقت نشده بود تجربه سکس بیشتر از یک ربع داشته باشم . ولی اصلا دوست نداشتم تموم شه . بازم کیرش سخت میرفت تو کسم . نشستم رو کیرش و تا ته دوباره رفت تو و دقیقا پشتم به گوشی در حال ضبط بود . باسنم رو روی کیر مهران قر میدادم و بالا پایین میکردم . یه جوری که شایان تو فیلم ببینه چطوری کیر مهران داره کس زنشو جر میده . یه پنج شش دقیقه دیگه سکس کردیم که مجدد ارضا شدم . لرزیدم و مهران ازم لب میگرفت خوابوندتم رو مبل و پاهام رو داد بالا دیگه افتاده بودم به التماس که مهران تمومش کن حسابی دیگه داشتم درد میکشیدم و طولانی شده بود . تقریبا چهل دقیقه مهران محکم میکرد منو . شایان نهایت ده دقیقه میتونست بکنه و ارضا میشد خلاصه که مهران میکرد و قربون صدقه ام میرفت که گفت کجا بریزم گفتم هر جا دوست داری ولی تو نریز که کشید بیرون و گذاشت لای سینه هام سینه هام رو براش جمع کردم و جلو عقب کرد تا ارضا شد با دو سه پرتاب قوی ابش پاشید رو صورتم و گردنم یه غلظت و فشار عجیبی داشت میگفتم اره بپاش ارضا شو . خمینو میخوام و مهران ارضا میشد کارش که تموم شد بغلم کرد و کلی ازم تشکر کرد که بهترین سکسم بوده یلند شد رفت سمت دستشویی که منم سریع گوشیم رو برداشتم و رکورد رو قطع کردم . . نیم ساعت بعد نشستیم تو ماشین و در حال برگشتن بودیم که مهران گفت من برای انتقال سند این ویلا مشکلی ندارم به خودم قول داده بودم اگر یه روز باهام راه بیای این ویلا رو به نامت کنم یکم تعارف کردم و گفتم به شایان چی بگم گفت اون دیگه مشکل خودته . میخوای خودت بفروشش و پولش رو بزار تو حسابت و گفتم حالا ببینیم چی میشه مهران: مهسا یازم میتونیم باهم باشیم من:آره چرا که نه . منم لذت بردم ولی واقعا نگران شایان بودم و ببینم چه ریکتی نسبت به این اتفاق داره و همه چی به اون بستگی داشت و امیدوار بودم که همه چی با شایان خوب پیش بره . در ادامه براتون ریکت شایان رو تعریف خواهم کرد که چه اتفاقی افتاد مرسی که تا اینجا باهام بودید نوشته: مهسا واکنش ها : ehsannekoyan 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده