gayboys ارسال شده در 1 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت لذت واقعی مثله شانس بی خبر میاد سراغت عروسی داداش کوچیکم مصطفی کل فامیل بابام اومده بودن آرش پسر عموم هم اومده بود انقدر بهش نخ دادم که حواسم بهش هست وقتی همه مست کرده بودن و اون وسط می رقصیدن نگاه کردم دیدم شوهرم حمید هم مست اون وسطه خیالم راحت شد گشتم دیدم آرش نیست رفتم توی خونه دیدم اونجا هم نیست که یهو از دستشویی اومد بیرون بهش گفتم کجایی تو دنبالتم؟گفت جانم ندا جان ؟گفتم من میرم طبقه بالا تو چند دقیقه بعد بیا بالا وقتـی اومد بالـا زیپ شلوارش باز کردم کیرش کشیدم بیرون گذاشتم توی دهنم گفت ندا کسی نیاد؟آبرومون میره ها؟گفتم نترس من باید بترسم تو میترسی ؟ لباس مجلسیم دادم بالا گفتم بکن توی کوسم وای که چه حالی میداد دادن به عشق سابقم پدر بی پولی بسوزه که بخاطرش مجبور شدم زن حمید بشم وگرنه لازم نبود الان اینجا باشم و در حال چنین کاری اما دوست داشتم اینکارو هیجان و لذت با هم تجربه می کردم چون قبلش خیلی کوسمو مالیده بودم و آرش هم تندتند تلمبه میزد که زودتر تموم بشه و بریم ارضا شدم و آرش کیرشو لای کوسم گذاشت و عقب جلو می کرد تا آبش اومد که خواهر بزرگم فرناز اومد داخل و گفت خاک تو سرتون چیکار می کنید؟ لباسم دادم پایین گفتم هیچی و از اتاق رفتم بیرون و آرش و فرناز تنها گذاشتم رفتم پایین مامانم ازم پرسید کسی بالا نیست گفتم نه یکم توی راه پله ها نشستم اما نه آرش اومد نه فرناز رفتم بالا آروم داخل اتاق نگاه کردم دیدم آرش داره توی کوس فرناز تلمبه میزنه رفتم توی راه پله مراقب بودم کسی نیاد بالا که رفتم دوباره ببینم چیکار می کنن که آرش آبش اومد و کیرشو گذاشت توی شلوارش و زیپش کشید بالا اومد بیرون منو دید شوکه شد گفتم خسته نباشی آقا رفتم داخل گیس فرناز گرفتم گفتم آرش ماله منه گفت ماله تو بود ولش نمی کردی بری خانم الانم ولم میکنی یا جیغ بزنم ؟ولش کردم گفت از الان ماله منم هست گفتم مسته یه چیزی گفته اما از اون روز آرش با فرناز می پرید و دیگه سراغی ازم نمی گرفت فهمیدم چقدر احمق بودم که فکر می کردم اون دوستم داره خلاصه بی خیالش شدم و گفتم بذار با همون فرناز باشه تازه به منم میگفت فرناز قدش بلنده دقیقا همونیه که دنبالش بودم گفتم باشه حالا من قد کوتاه شدم یه چند مدت گذشت که توی اینستا پسر داییم احمد خیلی پیام می داد و حرف میزد کم کم پیام صبح بخیر شب بخیر میفرستاد کم کم صمیمی تر شدیم بهم می گفت ملکه من گفتم حالا پسره تازه از سربازی اومده دخترا بهش پا نمیدن بذار با من خوش باشه کم کم ازم سوالای سکسی می پرسید می گفت هر شب جمعه به شوهرت میدی ؟گفتم اکثرشو آره گفت یعنی میکنه توی کوست؟گفتم آره گفت کونم بهش میدی ؟گفتم آره اما کمتر گفت کیرش کلفته ؟گفتم آره گفت میکنه توی کونت درد میاد ؟گفتم آره گفت خوش به حالت من توی کفم یه دختری بده براش بخورم گفتم یعنی نیست ؟گفت نه دخترا میترسن گفتم حق ندارن بترسن ؟گفت نه اتفاقا حال هم میکنن چون توی خوردن یه حرفه ای ام گفتم نه بابا ؟گفت تجربش مجانیه گفتم توله سگ بچه پررو یعنی من به تو بدم ؟گفت فقط بذار برات بخورم حال نداد بهت دیگه جواب پیامم نده گفتم نه انقدر گفت و گفت و گفت که بهش گفتم من یه زن متاهلم با خوردن حال نمی کنم خوردن همون به درد دخترای جوان می خوره نه من نمیدونم چی شد بعد از یه مکث طولانی براش نوشتم منو کیر ارضا میکنه سین کرد بعدش یه عکس کیر برام فرستاد گفت این چطوره؟ گفتم از کجا دانلود کردی ؟گفت ماله خودمه گفتم آره جون خودت گفت باور نداری بیا ببینش چند روزی بهش پیام ندادم دلم می خواست تصور کنم اون کیر کلفت با اون کلاهک قرمزش ماله خودشه بهش پیام دادم باشه کجا بیام ؟یه آدرس فرستاد منم رفتم بدجور شهوتم بالا زده بود بی تابه اون کیر کلفت کله قرمز بودم هر چیم به حمید کوس میدادم حال نمیداد دوست داشتم اون کیر کلفته کله قرمزشو بماله به کوسم و فرو کنه توی کوسم و پارش کنه گفتم احمد جاش مطمئنه ؟گفت آره نترس بیا رفتم اونجا دیدم علاوه بر احمد داداش کوچیکش بنیامین هم هست قبول نکردم دوتایی که احمد گفت تو قبول کردی بدی حالا چه یه نفر چه دو نفر به زور لختم کردن و بردنم روی تخت بنیامین کوسمو می خورد و احمد اون کیر کلفت کله قرمزشو داد براش بخورم منم که عاشق کیرش بودم با ولع زیاد براش خوردم بنیامینم عالی کوسمو می خورد احمد داگیم کرد کیرش کرد توی کوسم یه جیغ زدم گفت گفتم کیرم کوستو پاره میکنه شروع کرد تلمبه زدن که بنیامین کیرشو کرد توی دهنم انقدر کیر بنیامین تند تند می خوردم که از دهنم درش آورد و تخماشو لیس میزدم و احمد توی کوسم با اون کیر کلفتش تلمبه میزد انقدر بهم حال میداد که چشامو بسته بودم و دیگه کیر بنیامین نمی خوردم و فقط از تلمبه زدنای احمد لذت میبردم که هم آب احمد اومد هم من ارضا شدم احمد خوابید کنارم روی تخت و بنیامین کیرشو کرد توی کوسم و تلمبه میزد احمد هم کیرشو داد دستم تا براش بمالم چه لذتی میبردم از لمس اون کلاهک قرمز و تلمبه های بنیامین که باورم نمیشد اون چنین تلمبه هایی بزنه وقتی آبش اومد احمد رفت کیرشو کرد توی کوسم و تلمبه زد تا دوباره دوتایی ارضا شدیم . بعدش دوتایی لباس هامو تنم کردن و ازم لب گرفتن و فرستادنم خونه از اون روز هفته ای یه بار میرم پیش احمد و بنیامین تا طعم واقعی سکس بچشم . نوشته: دختر شیطون لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده