رفتن به مطلب

داستان تریسام با دوست دختر جنده که زم شد


mame85

ارسال‌های توصیه شده


دوست دختر هات که زنم شد - 1
 

سلام اسم من آرمینه و داستان دوس دخترمو میخوام بگم که زنم شد.
اتفاقی بین اکیپ دوستا دیدمش و ازش خوشم اومد قد بلند و بدن تو پر و تیپ باز و سکسی اسمشم عسل بود اوایل همه چی عادی بود تا اینکه تلگرام گوشیشو دیدم و فهمیدم با کلی پسر صحبت میکنه گفت اگه نخوای صحبت نمیکنم ولی چون رابطه جدی نبود گفتم عیب نداره تا رسید به سکسمون و دیدم خیلی همه چیو بلده و مشخص بود بار اولش نیست و تلگرامشم دیده بودم که پر پسره.ازش پرسیدم گفت اگه جنبشو داری بهت همه چیو بگم و منم خواستم بگه. ازش پرسیدم چند تا دوس پسر داشته یا چقدر سکس داشته و همه چی حتی شیطونیا. از اینجا از زبون خودش می نویسم: خیلی دوس پسر داشتم چون خیلی هاتم و نمیتونستم جلو خودمو بگیرم و حداقل کاری که داشتم با هر کدوم ساک زدن بوده و الانم در حد چت رابطه دارم با چندتا شون مثلا با سامان قرار سکس داشتم که کات کردیم قبلش ولی تو ماشین براش ساک زده بودم با امیر علی سکس داشتم چند بار ولی کیرش کوچیک بود کات کردم . آرین دوست معمولیم بود با خودش و دوستش رفتم بیرون اونجا مخمو زدن برای تریسام منم قبول کردم به جفتشون دادم چنباری . امیر خیلی پولدار بود و با کلاس با اونم سکس داشتم. بعدش با عرفان آشنا شدم و توی دیت از روی شلوار متوجه شدم کیرش خیلی بزرگه منم اکثر کات کردنام واسه سایز کوچیک بود حرف سکس شد عکس کیرشو فرستاد خیلی بزرگ بود سکس کردیم پارم کرد منم همه جوره بهش میدادم ولی خودش کات کرد باهام الان فقط حرف میزنیم هر وقت دورش خالی میشه میاد دنبالم تو ماشین واسش ساک زدم و … چون فازشو داشتم گفتم اگه من سکس داشتم توام میتونستی داشته باشی و رسمی رابطمون شروع شد. تیپ های بیرونش خیلی سکسی بود مثلا مانتو جلو باز توری میپوشید با پاشنه بلند قرمز با شلوار جذب که تا ساق پاش بود با نیم تنه اگه اگه جلوشو نمیگرفت فقط وسط سینشو می پوشاند چون سینه هاشم ۹۰ بود خیلی جلب توجه میکرد و تو خیابون میخوردنش با چشم. توی مهمونیا لباس های خیلی باز و کوتاه میپوشید و با همه گرم میگرفت و می رقصید حتی پسرای غریبه. گوشیش بعضی وقتا زنگ میخورد از طرف پسرای قبلی و میزاشت گوش کنم منم مثلا میگفتن پنجشنبه برنامس میای یا دلم سکس میخواد پایه ی و اونم بخاطر من ردشون میکرد. دورش که کامل خالی شد ازدواج کردیم چون عاشقش شده بودم با اینکه میدونستم گذشته بدی داره. بعد ازدواجم همون تیپارو داشت و هر وقت تنها میرفت بیرون برام تعریف میکرد همه چیو بعضی وقتام مجبور میشه شماره بگیره چون با اون تیپ ولش نمیکردن ولی همه چیو بهم میگفت. تا اینکه یه روز که داشت تعریف میکرد گفت یه پسره میخواست شماره بده خیلی جذاب بود خیس شدم همونجا شمارشو گرفتم.منم که خوشم میومد گفتم اگه بخوای میتونی هم شوهر داشته باشی هم دوست پسر نمیخوام محدودیت کنم اونم گفت مطمئنی و این حرفت گفتم اره ولی باید در جریان همه چی باشم گفت عاشقتم چشم و خیلی تحریک شد یه سکس توپ داشتیم اون شب.ازون به بعد اگه پسرایی که از من جذاب تر بودن میدید بهشون شماره میداد چت میکرد و یه روز گفت با یکی دارم میرم دیت عیب نداره؟ گفتم نه بهت گفته بودم که. رفت حاضر شد یه پاشنه بلند پاش کرد با شلوار پاره خیلی کوتاه با مانتو جلو باز تور و یه تاپ خیلی باز که راحت از زیر مانتو همه بدنش دیده میشد به شوخی گفتم چه خبره مگه میخوای بری بدی یه خنده شیطونی کرد گفت شاید یه اسپنک بهش زدم گفتم برگشتی همه چیو باید تعریف کنی. رفت ۳ ۴ ساعت بعد برگشت دیدم رژش رفته گفتم شیطون معلومه خوش گذشته ها گفت اره تیپمو که دید همونجا معلوم بود سیخ کرده. یکم صحبت کردیم رفت به سمت حرفای سکسی منم دست گذاشتم رو کیرش داشت دیوونه میشد اذیتش کردم کلی بعد دیدم حالش بده دلم سوخت کم کم رفتم پایین شروع کردم شلوارشو باز کردم دیدم یه کیر تقریبا ۲۰ سانتی کلفت داره ذوق مرگ شدم اخه قبلا به این سایزی دادم میدونم چه الماسیه گفتم ینی مال من کوچیکه گفت در مقابل اون خیلی با اینکه ۱۶ سانت دارم و خندید. گفت شروع کردم ساک زدن مگه ابش میومد نیم ساعت خوردم تا اومد.خیلی جذابه کثافت سیکس پکم داره (عاشق سیکس پک بود همیشه بهم میگفت برو باشگاه) قرار شد دیت بعدی برم خونش گفتم رفتی اگه شد فیلم بگیر گفت نمیشه که ضایس شاید بترسه.گفتم پس یه ویلا میگیریم دوربین میکارم بگو بیاد اونجا. دوربین کار گذاشتم یه بوسش کردم گفتم خوش بگذره جنده کوچولو من.یکم بعدش پسره اومد نشستن یکم مشروب خوردن شروع کردن به میک لاو از شدت سیخ کردن داشتم میترکیدم. شروع کرد لباسای عسلو دراوردن اونم هی عشوه میومد شروع کرد به خوردن لباش کم کم رفت رو کصش انقد خودد تا عسل دیوونه شد التماسش میکرد بکنتش. شلوارشو درآورد دیدم چقدر بزرگه کیرش. سر عسلو میگرفت فشار میداد رو کیرش اونم پر تف ساک میزد بعدش عسلو داگی کرد شروع کرد به فرو کردن عسلم هی اخ و اوخ میکرد میگفت اروم پسره شروع کرد به تلمبه زدن به چند مدل کردش یه نیم ساعتی شد عسلو نشونو جلو زانوش همه ابشو خالی کرد تو دهن عسل اونم همشو قورت داد یکم لخت تو بغل هم خوابیدن پسره رفت. رفتم پیشش گفت مرسی عشقم که میزاری تنوع داشته باشم. یه چند وقتی گذشت اومد بهم گفت آربن پیام داده گفتم آرین کدومه گفت همون دوست معمولیم که تری سام زدم باهاشون گفته دلم تنگ شده باغ گرفتیم بیا پیشمون اکیپیم نقش رلمو بازی کن ولی شب با محمد میمونیم ۳ تایی با تو مثل قدیم تریسام بزنیم. گفتم میخوای بری گفت بدم نمیاد خیلی وقته به دو نفر ندادم. تو به عنوان دوست معمولیم بیا اونم به عنوان رلمه اونجا سوتی نده آرینم نمیدونه ازدواج کردم. گفتم باشه چی میخوای بپوشی گفت آرین دیوس گفته اگه میشه لباستو من انتخاب کنم.با خنده گفتم رلته دیگه حق داره اونم خندید. شبی که میخواستیم بریم تو اتاق بود گفتم چی پوشیدی بالاخره گفت الان میام.اومد همونجا کیرم راست شد تا دیدمش.یه لباس عروسکی بود از نصف سینه به بالا کامل باز بود روی کمرش کامل باز بود از پایینم تا ۱۰ سانت پایین کصشو میپوشوند طوری که اگه دولا میشد یا مینشست شورتش کاملا معلوم میشد. گفتم آرینم خوب کثافتیه خندید به شوخی گفت امشب مال اونم حسودی نکن. آرین اومد دنبالش گفت تو خودت بیا که شک نکنن.رفتن منم پشتشون رفتم اونجا همش بغل آرین بود هی همو عشقم صدا میکردن قربون صدقه هم میرفتن منم هی سیخ میکردم. دوستای آرینم بهش آروم میگفتن عوضی چه کصی تور کردی اونم چسی میومد هی که پیگیرمه عاشقم شده فلان عسلم میخواست بهش حال بده هی بلند صداش میکرد عشقم به منم نگاه میکرد شهوتی میخندید. بعد شامو مشروب و اینا همه رفتن فقط موندیم من و آرین و دوستش با عسل.آرین هی میگفت دوستتو رد کن بره اونم میگفت بی آزاره بزار بمونه فقط نگاه میکنه گفت مطمئنی گفت آره اونم چون مست بود مقاومت نکرد. از پشت چسبوند بهش شروع کرد به مالیدتش محمدم از جلو بهش نزدیک شد لب گرفت ازش. همزمان داشتن دوتایی میمالیدنش منم پیش آبم همه جامو خیس کرده بود. کم کم لباساشونو در آوردن عسل زانو زد شروع کرد به ساک زدن اونجا بود که فهمیدم چرا انقد بلده. یه جوری میخورد که پورن استار نمیتونست. آرین رفت داگیش کرد شروع کرد به فرو کردن محمدم داده بود دهن عسل انقدر حشری شدم شروع کردم به جق زدن. جاشونو عوض میکردن تغییر پوزیشن میدادن حدود نیم ساعت همه جوره کردنش ولی کیراشون خیلی بزرگ نبود. تموم شد آرین به محمد گفت خب دیگه از الان دوس دختر منه روشم حساسم و خندید.عسل و آرین رفتن توی یه اتاق باهم خوابیدن من و محمدم یه گوشه خوابیدیم.صبح صدای آه آه میومد فهمیدم آرین داره میکنه عسلو باز.بعد باهم رفتن حموم و برگشتیم خونه. دیگه عسل شده بود یه دختر مجرد از هر کی خوشش میومد پا میداد. دیگه توی اینستاش عکسای لختی میزاشت و کلی دایرکت میگرفت باهم سر کارشون میزاشتیم. چنتا دوس پسرم داره و دوستای اجتماعیم همینطور ولی منو در جریان همه چی میزاره . ادامه داره …

نوشته: آرمین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • gayboys
      سکس با میلف کون تنگ پسره سوراخ کون زنه رو چرب کرده و کاندوم کشیده رو کیرش میکنه تو کون زنه دردش میاد . تایم: 01:45 - حجم: 11 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • gayboys
      سکس با خانوم سکسی و خوش هیکل . تایم: 12:15 - حجم: 45 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • gayboys
      سکس با میلف جاافتاده و حشری بات پلاگ کرده تو کونش و ساک میزنه و کصلیسی میکنه و بعد تو چند تا پوزیشن تا خایه تو کص و کونش تلمبه میزنه و ناله میکنه و آبش و خالی میکنه تو کونش . تایم: 09:40 - حجم: 36 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • gayboys
      سکس با خانوم سکسی و حشری اول از هم لب میگیرن و با کص و کون و ممه هاش ور میره و ساک میزنه و بعد تو پوزیشن داگی کصش و میگاد و ناله میکنه . تایم: 07:40 - حجم: 51 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • gayboys
      شخصیتی بنام فرزانه - 1   زن داداش بزرگم فرزانه بعد از فوت داداشم طبقه پایین خونشون یه آرایشگاه زد که دختر عموم مرضیه هم که بیوه بود و دختر خاله فرزانه میشد میرفت اونجا آرایشگاه خانواده عموم خیلی به این دختر سخت میگرفتن انگار گناه کرده که شوهرش مرده با اینکه 2 سال از فوت شوهرش می گذشت نمیذاشتن کسی بهش نزدیک بشه خب منم ازش خوشم اومده بود اما هیچ جوره فرصت آشنایی نداشتیم همه جا مامانش همراهش بود جز آرایشگاه که وقتی شلوغ میشد میرفت کمک فرزانه یه بار به فرزانه گفتم که داستان اینه و میخوام با مرضیه حرف بزنم گفت باشه به مرضیه میگم اگه خودش قبول کرد زنگت میزنم بیاید برید طبقه بالا با هم حرف بزنید اما قول بده فقطحرف بزنیدااااا باشه؟ گفتم چشم خیالت راحت منو که میشناسی گفت چون میشناسم گفتم خندیدم گفتم به خدا فقط صحبت می کنیم گفت باشه چند روز بعد زنگم زد گفت مرضیه قبول کرده فردا ساعت 4 عصر اینجا باش دیرتر نیا که مشتری میاد نمی خوام کسی بفهمه راس ساعت 4 رفتم خونشون مرضیه هم بود فرزانه برامون چای و شیرینی گذاشت و رفت پایین گفت مرضیه جان یه ساعت دیگه پایین منتظرتم و رفت پایین. مرضیه گفت کورش چرا من؟ این همه دختر؟ مامانت میاد یه دختر بیوه برات بگیره؟ گفتم بیوه کجا بود؟ کلا دو ماه زندگی کردید فکر نکنم اصلا فرصت نکرد کاری کنه که خندید با هم خیلی حرف نزدیم که یه ساعت شد و مرضیه گفت من این هفته کلا اینجام با فرزانه صحبت میکنم هر روز بیای یه ساعت حرف بزنیم از اون روز هر روز ساعت 4 تا 5 میرفتم و با مرضیه حرف میزدم که با اصرار من به فرزانه که یه ساعت چیه زود تمام میشه اجازه داد دو ساعت حرف بزنیم که دیگه حرفی برای گفتن نبود بوس و بغل بود بهش میگفتم بذار ببینم توی دو ماه چه دسته گلی به آب دادی به زور تونستم شلوار و شورتشو تا زانو بکشم پایین میگفت فرزانه بفهمه جرم میده گفتم نمی فهمه و براش کوسشو می خوردم گفت خیلی دوست دارم خوردنتو گفتم پس صدات در نیاد نشوندمش روی مبل و شلوار و شورتشو از پاش درآوردم و پاشو باز کردم و شروع کردم خوردن کوسش می گفت انگشتتو بکن توش بالای کوسشو مک میزدم و با انگشتم توی کوسش می کردم خدایش تنگ بود حتی واسه انگشتم گفتم چند بار کردت؟ گفت دو هفته هر شب بعدش پریود شدم و بعدش دوباره هرشب به جز پریودیام هر شب میکردم گفتم بازم خوب تنگ مونده گفت دو سال ازش میگذره گفتم واسه همین تو رو انتخاب کردم چون میدونستم تنگی از کون که نکردت؟ گفت نه اصلا وقت نکرد گفتم این ماله خودمه خودم افتتاحش میکنم مرضیه که ارضا میشد وقت تمام بود و میرفت که کم کم صدای فرزانه دراومد که بسه اگر می خوای برو بگیرش خونه من جای این کارها نیست و صد تا چرت و پرت دیگه منم رفتم به مامانم گفتم که مخالفت کرد گفت چرا مرضیه؟ مگر دختر خالت فهیمه چشه؟ گفتم من مرضیه رو می خوام فهمیه رو نمی خوام خلاصه دعوامون شد گفت من از خانواده بابات الدنگت دختر نمی گیرم اونم مرضیه با اون مامان خشکه مقدسش اون وقت توی عروسیت به جای شیرینی باید خرما بدی خدایشم راست می گفت اما من واقعا مرضیه دوست داشتم و اون اصلا خشکه مقدس نبود از فرزانه هم برای قانع کردن مامانم کمک گرفتم اما اونم نتونست کاری کنه فرزانه گفت فراموشش کن گفتم نمی تونم من فقط مرضیه می خوام گفت نه بابا؟ کورش عاشق شده اونم دختر عمو بیوه اش چند روزی گذشت و بحث و دعواها ادامه داشت که فرزانه گفت فردا 5 شنبه است ساعت 8 شب بیا با هم حرف بزنیم تا بهت بگم چیکار کنی. 8 شب رفتم فکر کردم مرضیه هم هست اما فقط فرزانه بود گفتم مرضیه کجاست؟ گفت خونشون گفتم پس با کی حرف بزنیم؟ گفت ما دو تا با هم. نشسته بودم روی مبل که دیدم از اتاق اومد بیرون یه تور سفید یه سره که مثله سارافان بود تنش بود که کل بدنش مشخص بود اومد نشست کنارم و گفت من فقط شبای جمعه می خوام که ماله من باشی اگه قبول کنی می تونی هر روز مرضیه رو بیاری اینجا با هم حرررررف بزنید دست زدم به سینه هاش گفت پس قبول کردی گفت اینو پوشیدم چون باید پارش کنی تا به زیرش دست پیدا کنی منم مثله وحشیا کلا پارش کردم و افتادم به جون کوسش گفت پس بلدی باید کجا رو بخوری مثله مرضیه هم براش مک میزدم هم انگشت می کردم توی کوسش کیرمو کردم توی کوسش و شروع کردم تلمبه زدن گفت آخ جون دقیقا مثله کامران میکنی دوست دارم کامران صدات کنم بکن کامران جونم بکن کوسمو منم توی کوسش تلمبه میزدم هیچ وقت فکر نمی کردم یه روز توی کوس بیوه داداشم تلمبه بزنم اما واقعیت بود و داشتم میزدم می گفت این دسته بیل توی کوس مرضیه هم کردی؟ گفتم نه گفت آخ جون پس من اولین نفرم دوست داشتم اینو گفت تندتر بزن تا با هم ارضا بشیم و توی بغل هم ارضا شدیم و ریختم توی کوسش گفت آخ جوووون آب یه مرررد بهم گفت مرضیه بکن آبتو بریز توش تا حامله بشه بعدش دیگران مجبورن باهاتون کنار بیان… ادامه داره… نوشته: کورش
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18