رفتن به مطلب

داستان خیانت زن شوهردار


mame85

ارسال‌های توصیه شده


انتخاب اشتباه و پر دردسر
 

سلام عزیزان من سیمین ۲۸سالمه ، قدم۱۶۸ و وزنم۶۲کیلوعه و ورزش میکنم و چهارساله ازدواج کردم

نامزدی دوست شوهرم دعوت شده بودیم ، از آنلاین شاپ یه لباس خوشم اومد سفارش دادم وقتی اومد دیدم چقدر کوتاهه ، مذهبی و سخت گیر نبودم اما در این حد راحتم نبودم خلاصش رو به شوهرم با کلافگی گفتم چیکار کنم؟! امیر خیلی بی توجه گفت چقدر سخت میگیری مهم نیست قراره یه گوشه بشینیم ؛ بی غیرت نبود فقط به من اطمینان داشت ! قرار شد من برم آرایشگاه و از اونجا بیاد دنبالم بریم ۔۔۔ یه گوشه سر میز با دوتا از دوستای دیگه (مهناز-سعید ، ندا-محمد) نشستیم همه چی عادی پیش میرفت و تا این شورت لعنتی اذیتم میکرد انگار بهش حساسیت داشتم پا شدم رفتم سرویس ، چاره‌ای نبود درش آوردم گذاشتم تو کیفم قبل اینکه کل بدنم پر از حساسیت شه به فروشنده لعنتی گفته بودم به پلاستیک حساسیت دارم بیرون سرویس رو به آیینه یه نگاه به صورتم انداختم رژم یکم بهم ریخته بود ترمیمش کردم وقتی برگشتم دیدم مردها نیستن که مهناز با خنده‌ای گفت رفتن۔۔۔پوفی کردم نشستم موقع رقصیدن نور کم شد به اصرار مهناز بلند شدم برم برقصم ، که نمیدونم مهناز کجا رفت و نفهمیدم چی شد دیدم با یه مرد چهارشونه در حال رقصیدنم و کامل حالا کنج سالنیم! شیطنت بود یا اشتباه خودم نمیدونم اما تو یه لحظه که پشتمو بهش چسبوندم انگار دیگه طاقتش تموم شد دستش دورم حائل کرد یه دست دیگش چونم گرفت لباش نزدیک گردن و گوشم کرد ، نمیتونستم فرار کنم با صدای خفه گفتم من شو‌۔۔۔که دستش رفت زیر لباسم شورت پام نبود سریع خیس شدم ، بهش گفتم بسه گفت بیا ۔۔۔دستمو گرفت برد تو یه اتاق خیلی تاریک بود فقط یه نور کمی بود لباسم تا کمرم بالا زد و نشست سرش لای پام کرد با یه خنده گفت آماده‌هم که بودی بعد یه دقیقه اوج لذت بودم بلند شد کمربندش باز کرد منو بغل کرد چسبوند به دیوار شروع به تلمبه‌های وحشتناک کرد مشخص بود کیرش از مال شوهرم کلفت تر بزرگتره بعد چند دقیقه به پشت چسبوند به دیوار شروع کرد به تلمبه زدن بعد۴/۵دقیقه ارضا شدم بهم گفت بخور ، اولین بار کیرش دستم گرفتم تو دوتا دستم جا نمیشد خیلی کلفت بود به زور خوردم آبشو تو حلقم ریخت و مجبور بودم قورت بدم ۔۔۔ حتی نمیدونستم دقیقا مال کیه ! چیه شاید تو ۲۰-۳۰دقیقه همه این اتفاقا افتاد طول کشید تا دوباره رفتم سرویس خودمو مرتب کردم میز پیدا کنم بشینم بعد سه چهار دقیقه هم نور روشن کردن ۔۔۔ سعی کردم عادی رفتار کنم اما نمیشد ! نمیدونم من مقصر بودم با انتخاب لباسم یا بخاطر خودم بود هرچی بود به شوهرم خیانت کردم

نوشته: سیمین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.