رفتن به مطلب

داستان تریسام با خواهر زن


gayboys

ارسال‌های توصیه شده


ضربدری نون زیر کباب
 

من و نامزدم حدود 2 سال بود که با هم دوست بودیم و به تازگی 9 ماهه که با هم ازدواج کردیم. خانواده هامون وقتی فهمیدن که ما دوتا همدیگر رو دوست داریم با ازدواج ما موافقت کردند. البته خواهر زنم نقش اصلی رو در این میان داشت. اون از اول دوستی ما رو می دونست و به ما کمک می کرد همدیگر رو بهتر ببینیم و با هم باشیم.
قبل از همه چی اینو میدونید که خواهر زن نون زیر کبابه و چه لذتی داره گاییدنش که بخونید داستان رو که من تک خوری نکردم
خونه یکی از دوستاشو بعضی از وقتا برامون خلوت می کرد تا ما دوتا با هم باشیم. البته وقتی فهمید ما دو تا کار رو تموم کردیم دیگه این کارو نکرد. اخه خیلی ترسیده بود خواهرش (زنم ) حامله بشه. البته اون شب رو هیچ وقت از یادم نمیره. یک سکس واقعی داشتیم خلاصه ما دو تا با هم ازدواج کردیم.
روزها داشت می گذشت و ما دوتا بیشتر روز ها به خونه باجناقم می رفتیم و با اونا بودیم. کمی در مورد خانواده زنم بگم. خواهر و خودش و مادرش از خانواده های با فرهنگ بودن.
هیچ احساس رودرواسی از هم ندارن. خواهر زنم همیشه پیشم با دامن کوتاه و سینه باز هستش. البته شوهرش از اون فهمیده هاس ادم روشنیه. زیاد اهل بسته بودن و اینا نیست. منم به زنم گفتم قبلا هر جوری تو خونه بودی اونجوری باش و اونم مثل خواهرش سروسینه و پاهاش جلوی باجناقم باز هستش بعضی وقتها دیدم که باجناقم داره از روی شهوت نگاه میکنه.
یه شب تا دیروقت خونه باجناقم بودیم داشتیم فیلم میدیدیم فیلمه کمی باز بود تقریبا نیمه بود هر چهارتامون بدجوری شهوتی شده بودیم.
نصف شب شده بود می خواستیم که بخوابیم یهو گفتم باید با هم اینجا بخوابیم. همین که اینو گفتم نگو همگی منتظر این برنامه بودن موافقت کردن. دوتا پتو انداختیم زمین و دوتا لحاف هم آوردیم و خواستیم بخوابیم.
شهوت داشت تو اتاق موج می زد. خواهر زنم طوری نشسته بود که دستش رو گذاشته بود روی کیر شوهرش و شوهرش هم با دستش کونش رو بازی می داد. زنم این موقعیت رو بهم نشون داد. من کیرم باد کرده بود رفتیم آشپزخونه و وحشیانه همدیگرو بغل کردیم و بوسیدیم. بهش گفتم کاش می شد امشب با هم سکس داشتیم گفتش چطوری ؟ گفتم میشه با اونا و پیش اونا این کار رو بکنیم. با تعجب گفت مگه میشه ؟ گفتم چرا نشه می دونم اونام این رو می خوان. باید یه جوری این موضوع را باز کنیم. گفتم که من نقشه اش رو کشیدم. خلاصه رفتیم پیش اونا.
من شبها عادت دارم فقط با یه شورت بخوابم بعضی از وقتها اونو هم در می اروم.
رفتم زیر لحاف و شروع کردم لباس هامو در آوردن. زنم هم متوجه این موضوع شد. خندید و گفت عزیزم تو خونه خودمون نیستیم ها
یواشکی گفتم زیر لحاف تو این تاریکی کی می فهمه. مطمئن بودم که اون دوتا متوجه این موضوع بودن. زنم هم پیرهنشو در اورد و با یه کرست منو بغل کرد. ما بی خیال نقشه شدیم شروع کردیم با هم حال کردن. یهو باجناقم گفت ببینم شما دارین چیکار میکنید لحاف رو بلند کردم و گفتم هیچ داریم بهم قصه میگیم. گفتش به ما هم بگین.
با خودم گفتم دیگه جای خجالت کشیدن نیست بهش گفتم بیایین با هم راحت باشیم می دونیم که هر چهارتاییمون چقدر دلمون میخواد با هم این کار رو بکنیم پس بیایید از هم خجالت نکشیم.
باجناقم گفت : من از خدا می خوام. خواهر زنم یه صدای شهوتناکی کرد و گفت عزیزم بیا بغلم.شوهرش رو بغل کرد. باجناقم گفت فقط یه شرط داره. گفتم چه شرطی؟
گفتم بیایین فقط با همسرهای خودمون فقط باشیم با دیگری کاری نداشته باشیم. با هم گفتیم باشه. خلاصه اروم کارها شروع شد. زنم شلوارش رو در آورد با شرت وکرست افتاد بغلم. من هم که با شرت بودم کرست زنم رو کمی دادم پایین نوک پستونش اومد بیرون. داشتم میخوردم یهو دیدم صدای اونا بلند شد برگشتیم دیدم خواهر زنم کیر شوهرش رو گرفته و داره براش ساک می زنه. باجناقم لخت شده بود از سرعت عمل اونا تعجب کردم. از این که با یه زوج دیگه داشتیم سکس میکردیم بدجوری تحریک شده بود برگشتم سراغ زنم کرست و شورتش رو درآوردم و اون هم شرت منو در اورد به حالت 69 قرار گرفتیم. مال همدیگر رو شروع کردیم خوردن.
وسط کار برگشتم دیدم خواهرزنم لخت شده. یه بدن سکسی کامل بدون هیچ گونه نقصی پستونهای گرد و برجسته و یه کس طلایی. گفتم که باید اونو هم بکنم. برگشتم و به زنم گفتم بیا کار اصلی رو بکنیم اون هم قبول کرد. خوابید و پاهاش رو باز کرد از کسش داشت آب شهوت می اومد کیرم رو دستم گرفتم خواستم برم روش که خواهرش یهو اومد گفت میخوام بببینم کیرت چطور کس خواهرم رو می خواهد تصاحب کنه. گفتم بیا و ببین باجناقم هم اومد خلاصه اروم سر کیرم رو گذاشتم جلوی کس زنم اون دوتا هم خم شده بودن وداشتن اونو می دیدن که اروم کیرم رو فشار دادم دیدم خیلی خیلی اروم لغزید رفت تو همین که تمامش رفت تو زنم لرزید فهمیدم که بخاطر دیدن اونا زود ارضا شده خلاصه داشتم با تمام وجود عقب و جلو میکردم اونا هم رفتم بغل هم. آبم داشت میومد گفتم حیفه یه لحظه دیدم اونا هم میخوان کار رو تموم کنن. به زنم گفتم ما هم بریم مال اونا رو نگاه کنیم. گفت باشه. بلند شدیم رفتیم کنار اونا دیدم کس خواهرزنم داره از شهوت میترکه. باجناقم کیرشو گرفته دستش میخواد بکنه اون تو. رفتم جلو کمی از اب دهنم رو زدم به کیرش. این کارم باعث شد خواهر زنم بلرزه. داد زد : زود باش کیر تو بذار تو دارم می میرم تا ته بکن. جلو خواهرم من بکن بعدش گفت خواهر سکسی من بیا ببین چطور کسم میخواد باز شه. خلاصه باجناقم هم نامردی نکرد و کیرشو تا ته گذاشت تو کسش. هر دوتاشون داشتن داد میزد. ما هم کنار اونا شروع کردیم به کار. هر دوتا جفت داشتیم یکنواخت کار می کردیم داشت آبم میومد داد زدم دارم میام زنم گفت همشو بریز تو خواهرش هم گفت تو هم بریز تو ما دوتا هرچی اب داشتیم ریختیم تو کس زنامون.
هرچهارتامون سست شده بودیم. گفتیم بریم حموم.رفتیم حموم. تصمیم گرفتیم همه با هم همدیگر رو بغل کنیم. وقتی بدن خواهرزنم رو گرفتم کیرم بلند شد. شوهرش گفت اوهوی چه خبره؟
گفتم مگه تو حالت بهتر از منه همه خندیم اخه کیرش تو دست زنم راست شده بود و داشت با اون بازی می کرد.
خواهرزنم گفت یه چیزی بگم من دوست دارم جفت ها عوض بشه. موندیم چه بگیم زنم گفت راست میگه من هم میخوام. من هم گفتم راستش رو بخواین من هم می خوام. باجناقم هم قبول کرد تو همون حموم شروع کردیم به کار. خواهرزنم چقدر شهوتی بود. زنم تو بغل باجناقم داشت از شهوت می مرد. سرو صدایی می کرد که تعجب کردم. پستونهای خواهرزنم رو شروع کردم به خوردن. زنم داشت کیر باجناقم رو می خورد.
گفتم بریم اتاق اومدیم بیرون و همدیگر رو خشک کردیم و کار رو ادامه دادیم. وسط کار دیدم زنم پاهاش رو دور کمر باجناقم قفل کرد و اون داره تلمبه میزنه. با دیدن این وضعیت ما دو تا بیشتر شهوتی شده چنان کیرم را ته کردم تو کس خواهرزنم که داشت بال بال میزد. گفتم می خوام ابم رو بریزم رو پستونات. گفت بیا بیا همین که کیرم رو در اوردم چنان اب منی رو پاشید رو صورتش که از خودم تعجب کردم. باجناقم هم خودش رو شکم زنم خالی کرده بود. خلاصه هر چهار تامون سست افتادیم کنار هم بوی عرق و شهوت می اومد.بعد از یه ساعت بلند شدم دیدم اونا خوابیدن. رفتم دستشویی و اومدم و خواهرزنم رو بیدار کردم و اون هم بعد از دستشویی اومد و ما باز هم شروع کردیم. با صدای تلمبه زدن ما اوناهم بیدار شدن. زنم داشت تعجب می کرد گفت خوبه افرین چشم رو دور دیدی گفتم برای بار آخر می خوام خواهرت رو بکنم. توهم بیا ببین خلاصه زنم کنارمون نشست و کردن خواهرش رو نگاه می کرد و پستونای خواهرش رو لیس می زد. و از پشت باجناقم داشت کسش رو می گایید.
بعداز نیم ساعت دیگه از هرچی کس وکیر بود خسته شدیم. خوابیدیم.
صبح دیدم خواهرزنم لخت داره تو اشپزخونه صبحانه درست میکنه. زنم هم لخت کنارم خوابیده بود. همه بلند شدیم. خواستیم لباس بپوشیم بهم نگاه کردیم و همگی با هم خندیدیم چون لباس پوشیدن دیگه معنی نداشت. تا عصر که اونجا بودیم چندین بار با هم سکس کردیم دیگه این مسئله بین ما حل شد ولی اینو هم بگم تا الان هم با هم هستیم ولی هیچ وقت تنهایی با زنای هم کاری نکردیم چون قول دادیم که فقط وقتی با هم جمع باشیم از این کار ها بکنیم.

نوشته: عاشق سکس

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • gayboys
      شخصیتی بنام فرزانه - 1   زن داداش بزرگم فرزانه بعد از فوت داداشم طبقه پایین خونشون یه آرایشگاه زد که دختر عموم مرضیه هم که بیوه بود و دختر خاله فرزانه میشد میرفت اونجا آرایشگاه خانواده عموم خیلی به این دختر سخت میگرفتن انگار گناه کرده که شوهرش مرده با اینکه 2 سال از فوت شوهرش می گذشت نمیذاشتن کسی بهش نزدیک بشه خب منم ازش خوشم اومده بود اما هیچ جوره فرصت آشنایی نداشتیم همه جا مامانش همراهش بود جز آرایشگاه که وقتی شلوغ میشد میرفت کمک فرزانه یه بار به فرزانه گفتم که داستان اینه و میخوام با مرضیه حرف بزنم گفت باشه به مرضیه میگم اگه خودش قبول کرد زنگت میزنم بیاید برید طبقه بالا با هم حرف بزنید اما قول بده فقطحرف بزنیدااااا باشه؟ گفتم چشم خیالت راحت منو که میشناسی گفت چون میشناسم گفتم خندیدم گفتم به خدا فقط صحبت می کنیم گفت باشه چند روز بعد زنگم زد گفت مرضیه قبول کرده فردا ساعت 4 عصر اینجا باش دیرتر نیا که مشتری میاد نمی خوام کسی بفهمه راس ساعت 4 رفتم خونشون مرضیه هم بود فرزانه برامون چای و شیرینی گذاشت و رفت پایین گفت مرضیه جان یه ساعت دیگه پایین منتظرتم و رفت پایین. مرضیه گفت کورش چرا من؟ این همه دختر؟ مامانت میاد یه دختر بیوه برات بگیره؟ گفتم بیوه کجا بود؟ کلا دو ماه زندگی کردید فکر نکنم اصلا فرصت نکرد کاری کنه که خندید با هم خیلی حرف نزدیم که یه ساعت شد و مرضیه گفت من این هفته کلا اینجام با فرزانه صحبت میکنم هر روز بیای یه ساعت حرف بزنیم از اون روز هر روز ساعت 4 تا 5 میرفتم و با مرضیه حرف میزدم که با اصرار من به فرزانه که یه ساعت چیه زود تمام میشه اجازه داد دو ساعت حرف بزنیم که دیگه حرفی برای گفتن نبود بوس و بغل بود بهش میگفتم بذار ببینم توی دو ماه چه دسته گلی به آب دادی به زور تونستم شلوار و شورتشو تا زانو بکشم پایین میگفت فرزانه بفهمه جرم میده گفتم نمی فهمه و براش کوسشو می خوردم گفت خیلی دوست دارم خوردنتو گفتم پس صدات در نیاد نشوندمش روی مبل و شلوار و شورتشو از پاش درآوردم و پاشو باز کردم و شروع کردم خوردن کوسش می گفت انگشتتو بکن توش بالای کوسشو مک میزدم و با انگشتم توی کوسش می کردم خدایش تنگ بود حتی واسه انگشتم گفتم چند بار کردت؟ گفت دو هفته هر شب بعدش پریود شدم و بعدش دوباره هرشب به جز پریودیام هر شب میکردم گفتم بازم خوب تنگ مونده گفت دو سال ازش میگذره گفتم واسه همین تو رو انتخاب کردم چون میدونستم تنگی از کون که نکردت؟ گفت نه اصلا وقت نکرد گفتم این ماله خودمه خودم افتتاحش میکنم مرضیه که ارضا میشد وقت تمام بود و میرفت که کم کم صدای فرزانه دراومد که بسه اگر می خوای برو بگیرش خونه من جای این کارها نیست و صد تا چرت و پرت دیگه منم رفتم به مامانم گفتم که مخالفت کرد گفت چرا مرضیه؟ مگر دختر خالت فهیمه چشه؟ گفتم من مرضیه رو می خوام فهمیه رو نمی خوام خلاصه دعوامون شد گفت من از خانواده بابات الدنگت دختر نمی گیرم اونم مرضیه با اون مامان خشکه مقدسش اون وقت توی عروسیت به جای شیرینی باید خرما بدی خدایشم راست می گفت اما من واقعا مرضیه دوست داشتم و اون اصلا خشکه مقدس نبود از فرزانه هم برای قانع کردن مامانم کمک گرفتم اما اونم نتونست کاری کنه فرزانه گفت فراموشش کن گفتم نمی تونم من فقط مرضیه می خوام گفت نه بابا؟ کورش عاشق شده اونم دختر عمو بیوه اش چند روزی گذشت و بحث و دعواها ادامه داشت که فرزانه گفت فردا 5 شنبه است ساعت 8 شب بیا با هم حرف بزنیم تا بهت بگم چیکار کنی. 8 شب رفتم فکر کردم مرضیه هم هست اما فقط فرزانه بود گفتم مرضیه کجاست؟ گفت خونشون گفتم پس با کی حرف بزنیم؟ گفت ما دو تا با هم. نشسته بودم روی مبل که دیدم از اتاق اومد بیرون یه تور سفید یه سره که مثله سارافان بود تنش بود که کل بدنش مشخص بود اومد نشست کنارم و گفت من فقط شبای جمعه می خوام که ماله من باشی اگه قبول کنی می تونی هر روز مرضیه رو بیاری اینجا با هم حرررررف بزنید دست زدم به سینه هاش گفت پس قبول کردی گفت اینو پوشیدم چون باید پارش کنی تا به زیرش دست پیدا کنی منم مثله وحشیا کلا پارش کردم و افتادم به جون کوسش گفت پس بلدی باید کجا رو بخوری مثله مرضیه هم براش مک میزدم هم انگشت می کردم توی کوسش کیرمو کردم توی کوسش و شروع کردم تلمبه زدن گفت آخ جون دقیقا مثله کامران میکنی دوست دارم کامران صدات کنم بکن کامران جونم بکن کوسمو منم توی کوسش تلمبه میزدم هیچ وقت فکر نمی کردم یه روز توی کوس بیوه داداشم تلمبه بزنم اما واقعیت بود و داشتم میزدم می گفت این دسته بیل توی کوس مرضیه هم کردی؟ گفتم نه گفت آخ جون پس من اولین نفرم دوست داشتم اینو گفت تندتر بزن تا با هم ارضا بشیم و توی بغل هم ارضا شدیم و ریختم توی کوسش گفت آخ جوووون آب یه مرررد بهم گفت مرضیه بکن آبتو بریز توش تا حامله بشه بعدش دیگران مجبورن باهاتون کنار بیان… ادامه داره… نوشته: کورش
    • gayboys
      شانس واقعا گاهی در خونمون میزنه اما ما....   داداش بزرگم ناصر و زنش ندا دو سالی بود ازدواج کرده بودن که ناصر یه پراید خرید و ندا اصرار زیاد کرد که برن شمال خلاصه رفتن اینطور که میگن گویا ندا پیاده میشه خرید کنه یه کامیون از روی پراید ناصر رد میشه و ماشین له میشه و ناصر فوت میکنه ندا هم که این صحنه میبینه شوکه میشه و نمیتونه صحبت کنه بعد از مراسم فوت ناصر ندا چون فقط یه داداش داشت که ساکن همدان بود و زنش هم با ندا رابطه خوبی نداشت به اصرار مامانم ندا موند خونه ما چون هنوز نمی تونست حرف بزنه. ندا هیکل خوبی داشت سفیدم بود لباس مشکی هم پوشیده بود خیلی خوشگل تر شده بود منم به بهانه کمک کردن خودمو بهش گهگاهی میمالیدم که اون چیزی نمی گفت کم کم بهم وابسته شده بودیم تنها میشدیم بغلش میکردم بهش میگفتم ناصر نیست من هستم خودم همه جوره هواتو دارم ندا جووونم کم کم تونست حرف بزنه و برای حرف زدنش جشن 3 نفره (من و ندا و مامانم) گرفتیم. تازه وقتی شروع کرد حرف زدن بیشتر عاشقش شدم میگفت تو معبود منی من بندتم محسن جانم تو بت منی میپرستمت محسن جانم ازش خیلی لب می گرفتم تا جایی تنها میشدیم توی بغل هم بودیم با کلی بوس لب مامانم که اوضاع دید گفت اینجور نمیشه محسن باید ندا رو عقدش کنی دیگه شورشو درآوردید گفتم نمیشه خودت صیغه بخونی چند روز دیگه بریم عقد کنیم؟ به ندا گفت ندا هم قبول کرد صیغه خوند و منو ندا رفتیم توی اتاق که امشب با هم بخوابیم گفتم امشب دیگه به آرزوت میرسی کیرم توی کوست میره گفت این که آرزوی تو بود گفتم آرزوی تو نبود؟ گفت واقعیتشو بخوای چرا بوده و هست و خواهد بود بچه پر رو انداختمش روی تخت و ازش لب می گرفتم و دستم لای پاش بود و کوسشو میمالیدم بهش می گفتم چه احساسی داری وقت کوس دادنت رسیده؟ گفت همون حسی که تو وقت کوس کردنت رسیده گفتم بهترین حس دنیاست کردن زنی که آخرش به خودم رسید گفت منم بهترین حس دنیاست به پسری رسیدم که همیشه دوست داشتم ماله اون باشم کیرمو گذاشتم توی دهنش خیلی وقت بود دوست داشتم این صحنه رو ببینم که زن داداش خوشگلم کیرم توی دهنشه واسه همین کیرمو تا ته کردم توی دهنش و به صورتش نگاه میکردم خیلی دوست داشتم این صحنه رو کیرمو درآوردم از دهنش و گذاشتم وسط پیشونیش صورتش زیر کیرم بود یه صورت خوشگل زیر یه کیر سیاه و کلفت خودش کیرمو گرفت سرشو لیس میزد میگفت کیرت مثله کیر ناصر کلفته من سر کیر گوشتی دوتاتون خیلی دوست دارم و مثله آبنبات لیسش میزد گفت محسن بهم رحم نکن بکنش توی کوسم باید جیغمو در بیاری منم کردمش تا ته توی کوسش که چقدر داغ بود اما خیلی تنگ نبود خیلی گشادم نبود داد میزد تلمبه بزن تلمبه بزن منم شروع کردم تند تند تلمبه زدن مثله مار به خودش می پیچید به سینه هاش چنگ میزد از من لب می گرفت منم مثله ندیده ها فقط تلمبه میزدم حتی نمی تونسنم حرف بزنم تا اینکه آبم اومد و ریختم توی کوسش گفت چرا گذاشتی آبت بیاد؟ هنوز زود بود میگفت هنوز باید کوسمو بگایی کیرتو بذار لای پسونام کیر کوچولو شدمو به پسوناش میمالید میگفت نرمه؟ دوست داری؟ کیرتو خیلی دوست دارم خیلی داشت حال میداد اما آبت زود اومد اشکال نداره بمالش به پسونام تا راست بشه کم کم کیرم لای پسونای ندا راست شد و التماس می کرد بکنم توی کوسش که دوباره شروع کردم توی کوسش تلمبه زدن که داد زد تندتر تندتر و بعدش ارضا شد و پاهاشو دورم سفت فشار داد که تلمبه نزنم منم نزدم گفت صبر کن فدات بشم صبر کن بعدش گفت بکن توی کونم محسن جان کردم توی کونش خیلی تنگ بود گفت فقط دو بار به ناصر کون داده الانم چون ارضام کردی دوست دارم بهت کون بدم راستم میگفت کیرمو چپوندم توی کونش دردش اومد و میگفت آروم آروم محسن جان کون گنده ای داشت و کردن داخلش خیلی تصویر زیبایی بود و اینکه سوراخ کونش قرمز بود و دور کیرمو یه جوری گرفته بود گفتم دیگه نمی تونم درش بیارم که یکم که عقب جلو کردم دیدم نه همه چیز اوکیه و شروع کردم تلمبه زدم گفتم کونت از کوست تنگ تره خیلی حال میده گفت کوسم حال نداد بهت؟ گفتم چرا اما کونت بیشتر حال میده و شروع کردم تند تند تلمبه زدن خیلی حال میداد اما ندا درد داشت و جیغ میزد واقعا لذت زیادی داشت وقتی کیرمو تا ته توی کونش فرو می کردم و سوراخ کونش دور کیرمو سفت گرفته بود و دوباره تند تند تلمبه زدم تا آبم اومد و ریختم توی کونش. اون شب توی بغل هم خوابیدیم و صبح با خوشحالی و انرژی زیادی رفتم سرکار شب که رفتم خونه ندا یه دامن و تاپ پوشیده بود که جلوش زانو زدم و سرمو بردم لای پاش و کوسشو براش می خوردم که مامانم گفت ندا اینو جمعش کن برید توی اتاق از اون روز 3 شب متوالی با ندا از کوس و کون سکس کردم مامانمم میگفت بیا بریم عقدش کن اما منو ندا سرگرم سکس و لذت هاش بودیم و اصلا برامون مهم نبود تا اینکه ندا حامله شد مامانم گفت دیگه برو عقدش کن که به بهانه ماموریت کاری شبها خونه نرفتم راستش نمی خواستم عقدش کنم من چه گناهی کرده بودم که باید بیوه داداشمو بگیرم؟ منم دوست داشتم یه دختر باکره بگیرم و خودم پردشو بزنم و صفر کیلومتر ماله خودم باشه نه ندا که همه چیزش ناصر استفاده کرده بود اینها رو به مامانمم گفتم گفت حالا یادت افتاده؟ حالا که زدی حاملش کردی؟ گفتم خب بگیم بچه ماله ناصره گفت من نمی تونم من یه مادرم نمی تونم بچه ای که ماله توعه بگم ماله ناصره ناصر اصلا بچه دار نمیشد می خواستن برن درمان کنن که اون اتفاق افتاد گفتم خب بره سقط کنه گفت ندا عاشق بچه است حالا بچه دار شده انقدر ذوق داره بعدشم محسن کدوم دختری توی فامیل به خوشگلی نداست؟ میدونم که با هم خوابیدنتون هم خیلی بهت حال داده دیگه چه مرگته پسر؟ مهم اینه که یه زن دوست داره اون یه تیکه پرده به چه دردت می خوره؟ محسن اگه ندا ول کنی خیلی پشیمون میشیااااا؟ دیگه مثلش نیستاااااا؟ تو بیا با ندا زندگی کن فقط یه سال اگه دوست نداشتی خودم برات زن می گیرم اما هیچکس مثله ندا نمیشه اصلا من خواستم بمونه که تو بگیریش مادر دختر به این خوبی قشنگی گفتم باشه امشب میام خونه. از اون شب که رفتم خونه وقتی به خودم اومدم دیدم 4 سال گذشته با ندا ازدواج کردم و پسرم پرهام به دنیا اومده و ندا بچه دوم حاملست که دختر شد و اسمشو گذاشتیم پریماه مامانم راست میگفت ندا واقعا یه زن محشره و منم خیلی دوست داره منم روز به روز بیشتر عاشقش شدم. خوشحالم که به حرف مامانم گوش دادم و واقعا خوشبختم. نوشته: محسن
    • migmig
      عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • migmig
      فیلم سکس داگی ایستاده زیر دوش با دوست دختر تتو دار (قسمت قبل) . تایم: 01:45 - حجم: 22 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • migmig
      فیلم ساک زدن حرفه ای خانمی . تایم: 0:26 - حجم: 5 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18