mohsen ارسال شده در 4 اسفند، 2024 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، 2024 کلاس های خصوصی خواهرم من ۴۵ سالمه یه خواهر دارم ۲،۳ سالی ازم کوچیکتره . یه میلف سکسی، متاهل ، بچه دار، سفید و کون گنده . چند روز پیش خونشون بودم . خواهرم با یکی از دوستاش کار خونگی میکنن و شاگرد های خصوصی دارن و بهشون نقاشی و زبان یاد میدن . من سر زده رفتم دیدم خواهرم درو باز کرد و آروم سلام احوالپرسی کرد فهمیدم شاگرد دارن که در اتاق هم باز بودم دیدم دوستش شاگرد داره . خواهرم رفت تو آشپزخونه و برام میوه اورد گفتم مرسی نمیخورم و بهش گفتم بیا بریم تو اون اتاق. گفت نه و اشاره کرد به اتاق گفت الان کلاسشون تمومه بعدش میخوایم بریم بیرون . اصرار کردم ، حالا یکم بیا و به هر ترتیبی بود بردمش تو اتاق دیگه . گوشیمو گذاشتم جلوی میز آرایش رو حالت فیلم و بهش گفتم بیا جلوی دوربین و شروع کردم به لب گرفتن ازش . دستمو بردم تو شلوارش رو باسنش که خودشو عقب کشید . گفتم نکش خودتو عقب میخوام طبیعی باشه و دوباره انجامش دادیم اینبار من جلو دوربین وایسادم خواهرم اومد جلو لب گرفتیم و دستمو کردم تو شلوارش و بعد شلوارشو کشیدم پایین زبونمو تو دهنش کردم و بعد از چند دقیقه رهاش کردم . رفت سمت دوربین و قطعش کرد و بهم گفتم همه سیستم رو بهم ریختی ، عصبیم کردی . داشت میرفت بیرون دوباره نگهش داشتم پشت در و شلوارشو دراوردم . گفت خره کلاسشو الان تموم میشه. گفتم یکم فقط . با گوشیم فیلم میگرفتم و با اون دستم کونشو میمالوندم . یکم ازش فاصله گرفتمکیرممدراوردم تا اومدم بزارم درش گفت واااای توروخدا نه و کشید بالا و رفت بیرون . پشت سرش رفتم و بهش گفتم تورو خدا یکم دیگه بیا بریم تو . گفت نه بابا میخوایم بریم بیرون جشن تولد دعوتیم . اصرار کردم من خودم با ماشین میرسونمت جون من بمون وقتی دوستت رفت . گفت نمیشه وعده کردم . دوباره اصرار کردم جون من، تورو خدا بمون خب یکم باهم باشیم . تورو خدا. اصرارمو که دید گفت اخه الان بهش چی بگم بگم خودت تنهایی برو؟! دیدم اصرارم جواب داد گفتم اره بگو من یه کاری باهات دارم و نمیتونی الان بری . آقا بالاخره قبول کرد و کلاس دوستش تموم شد و رفت . جوووون که چه خوب شد . من موندم و آبجیم و خونه ی خالی . زنگ زد شوهرش گفت ۹ میام . هیچی دیگه ۲ ساعت وقت داشتم که یه کس و کون سیری از آبجی خوشگلم بکنم . تلفنش با شوهرش که تموم شد بردمش تواتاق . دوباره دوربینو گذاشتم که گفت خره فیلم نگیر خطریه . گفتم نه بابا نمیزارم رو گوشی بمونه وتنظیمش کردم به سمت تخت خواب وبغلش کردم رفتیم رو تشک . اوه اوه جای همتون خالی . دودیقه نشد یه گوشت سفید با یه کون دنبه ایی گنده دراز به دراز رو تخت خوابیده بود و برا انجام عملیات آماده . عاشق این اماده شدن هایی خواهر خوبم بودم . شروع کردم لیسیدن سوراخ کونش ، مستش کردم . زبونمو تو سوراخش میکردم ولی نمیکردمش ، انقدر این کارو ادامه دادم تا برگشت گفت بسه دیگه، منظور آبجیم این بود که لامصب کیرتو بکنش تو . همونطور که به شکم خوابیده بود رفتم روش و تنظیم کردم دم سوراخش و آروم آروم فرو کردم تو کونش و با دستم چوچولشو مالیدم . هر از گاهی نگاه میکردم و دوربینو چک میکردم چون اولین فیلم سوپر خودم و خواهرمو داشتم میگرفتم . ۱ دقیقه بعد کامل جا کرده بودم تو کونش. خواهرم جفت دستاشو گذاشته بود و پیشونیشو تکیه داده بود و هیچی نمیگفت . کاملا معلوم بود داره از کیر من لذت میبره چون همیشه میگه بهم که کیرت گنده است .کونشم سفید و دنبه اییه و تلمبه که میزدم عین ژله زیرم تکون میخورد . فقط وقتی تا ته میکردم یا محکم میزدم سرشو بر می داشت و با دعوا می گفت آروم باش خب. و بعد دوباره سرشو میذاشت تا داداشش لذتشو از کونش ببره. چند دقیقه ایی گذشت و من اروم اروم عقب جلو میکردم ، شکمم که میخورد رو باسن بزرگ و نرمش میلرزید ده دقیقه بعد ارضا شد و شروع کرد غر زدن که تمومش کن دیگه . یه تلمبه مشتی زدم و عمیق نگه داشتم و آب کیرمو خالی کردم ته کون خواهرم . خیلی حال داد. وقتی بلند شدیم و آبمو تو کونش میدیدم لذت میبردم . بلند شد و خیس عرق نگام کرد و گفت ببین چیکار میکنی!!! دوباره اعصابمو خرد کردی. گفتم ول کن بابا چشاتو ببند فکر کن شوهرت بوده و خندیدیم باهم . خواهرم لباساشو برداشت و رفت سمت دستشویی و نگام کرد و با رضایت گفت زود باش دیر شد منو باید برسونی. منم گفتم باشه فعلا برو خودتو بشور نریزه بیرون و خندیدیم . بعدش سریع لباسشو عوض کرد و منم رسوندمش پیش دوستاش و یه لب تو کوچه ازش گرفتم و خدافظی کردیم. نوشته: الکس حامدی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده