رفتن به مطلب

داستان خیانت به دوست پسرم


behrooz

ارسال‌های توصیه شده


رفیق دوست پسرم
 

سلام من مبینا هستم ۱۸ سالمه قدم ۱۶۲ وزنم ۶۰ ی دختره سفید تو پر گوشتی الان ۲ ساله که با مهدی تو رابطم مهدی ی پسر با قد ۱۷۲ لاغر و خب نصفش زیر زمینه ولی خب ما رابطه خیلی خوبی داشتیم چیزی که منو اذیت میکرد این بود که من درشت تر نسبت به مهدی بودم و همیشه پسر قد بلند گنده دوس داشتم ولی خب ما باز باهم بودیمو همه چی خوب بود مهدی ی رفیق داشت به اسم امیر ک قد ۱۹۳ بود بدن باشگاهی ما با امیر زیاد بیرون میرفتیم امیر خیلی پسر با نمک شوخی بود همیشه تو شخی هاش به مهدی میگف کیرم هم قدته و این داستانا من همیشه تو دلم میگفتم یعنی کیرش چقدره وقتی انقدر قدش بلنده ۶ ماه پیش ک تولد مهدی بود تو مستی برا اولین بار مهدی منو از کص کرد در واقع کادو من به مهدی بود ولی خب خیلی مست بودیم شبش تا صبح رو تخت حال کردیم کیر مهدی ۱۳ ۱۴ سانت بود زیادم کلفت بود همیشه حس اون قدرتی که مرد باید تو رابطه داشته باشه رو مهدی نداشت بگذریم تولد رفیق مشترک امیر و مهدی بود مهدی خارج از تهران کار داشت به امیر گف تو کارارو بکن من خودمو به تولد میرسونم من حسابی به خودم رسیده بودم جوراب شلواری و دامن با لباسی که خیلی دوسش داشتم پوشیدم قرار بود امیر بیاد دنبالم بریم اینم بگم من اغلب مامان بابام شهرستاننن به خاطر کار بابام امیر رسید زنگ درو زد گفت درو بزن شاش دارم اومد بالا کپ کرد از تیپ منو رفت درست شویی امیرم ی پیرهن سفید تند پوشیده بود ک اعضلاتش داشت میزد بیرون گف بریم ی بطری بگیریم اونجا بخوریم؟ چون اونجا نمیشه زیاد خورد یکم قبلش بخوریم گفتم نمیخواد بری بگیری دارم بیا گف خب بریم گفتم بشین همینجا بخوریم بعد بریم دیگ کجا میخوای ببری اینو بطری و با نوشابه و چیپس اوردم گفتم با همینا کارو جمع کن امیر ب سلامتی خوردیمو ۳ تا سنگین زدیم اومدم پاشم بریم سرم گیج رفت امیر پاشد منو گرفت گفت خوبی؟ منو بغل کرد برد سمت تخت وقتی اومد منو بزاره دستامو دور گردنش حلقه کردم ک تعادلش بهم خورد اونم افتاد روم باهم افتادیم رو تخت تو چشام زل زده بود ک لبامون رفت رو هم لبا همو وحشیانه میخوردیم بو ادکلنش داشت دیوونم میکرد حسابی لب گرفتیم رفت رو گردنم نفساش پوستمو مور مور میکرد میخورد گردنمو لباس مورد علاقمو تو تنم جر داد سینه هامو عین وحشی ها میخورد رفت پایین پامو داد بالا شرتمو دراود کص تپلمو شروع کرد به خورد من داشتم دیوونه میشدم خیلیی خوب میخورد موهاشو چنگ میزدم انقدر خورد ک ارضا شدم پیرهنشو باز کرد کنمر بندشو باز کردم وای چی میدیدم ی کیر ۲۰ سانتی کلفت رگ دار وای خیلی خوب بود ی تف انداختم روش با جون دل خوردمش تلمبه میزد تو حلقم خیلی کفت بود داشت خفم میکرد شصتو کرد تو دهنم دهنمو باز کردم تف کرد تو دهنم باز تلمبه زد تو حلقم موهامو گرفته بود سرم تو کنترل دستاش بود چه قدو هیکلی داشت اون کیر ۱۳ سانتی کجا این ۲۰ سانتی کجا کیرشو از تو دهنم دراورد افتاد روم گردنمو گرفته بود و لبامو میخورد پاهامو دور کمرش حلقه کردم کیرشو گذاشت رو کصم در گوشم گفت رفیقم بازت کرده؟ گفتم هوم سرشو فشار داد اخخ نمیرفت تو انقدر کلفت بود به زور جا کرد توم داشتم بلند ناله میکردم زیر بدنش لبامو گرفت تا تونست جا کرد محکم تلمبه میزدو منم فقط ناله میکردم تک تک عضله هاشو لمس میکردم از روم پاشد پاهامو داد بالا حسابی کصمو میکرد پاهای سفید گوشتیم ی تو جوراب شلواری توری میدرخشید و گرفت پاهامو شروع کرد ب خوردن تو اوج لذت بودم ک برا بار دوم ارضا شدم کیرشو دراورد دراز کشید ازم خواست بیام لا پاش منم خیز برداشتم سمت کیرش حسابی میخوردمش تو چشاش نگاه میکردم کیرش دهنو پر کرده بود داشت جر میداد سرمو محکم گرفت تموم ابشو تو دهنم خالی کرد همشو خوردم تخماشو میلیسیدم اومدم روش کیرشو با کصم ورز میدادم لباشو میخوردم سینه همو چنگ میزدو میخورد منو محکم گرفت تو بغلش در گوشم گف مبینا جرت میدم کیرشو دوباره تنظیم کرد رو کصم هل داد تو روش خوابیده بودمو منو محکم گرفته بودو تلمبه میزد منم در گوشش ناله میکردم گف توله سگ سواری کن ببینم دیگ خودم شروع کردم بالا پایین پریدن رو کیرش این پسر بو تستسترون میداد دوباره منو کشوند تو بغلش ولی چرخید حالا اون اومد باز روی من گلومو گرفت با حرص تلمبه میزد کص تپلم خوب کیرشو جا کرده بود انگشتاشو ساک میزدمو اونم حریص تر میشد بهم گف داگی شو از روم پاشد داگی شدم ی زبون کشید رو کصو کونم شروع کرد به خوردن موهامو گرفت تو دستش تف کرد رو سوراخ کونم با ناله گفتم امیر نه گف هیسس مگه میشد این پسر چیزی بگه تو بگی نه ؟ عین یه رئیس واقعی بود سرش گذاشت رو سوراخم هل داد تو داشتم بلند ناله میکردم ک سرمو کرد تو تخت ملافه رو گاز گرفتم تا ته کرده بود توم محکم تلمبه میزد موهام تو دستش بود کون تپلم فقط میلرزید با سفیدشو با اسپنک هاش سرخ کرده بود موهامو ول کرد دستشو انداخت دور دهنم محکم کونمو می گایید یه دستشو گذاشت رو کصم و تند تند کصمو میمالوند داشتم میلریزم ولی ادامه میداد هم تلمبه میزد هم کصمو میمالوند که با یه مکث تموم اب داغشو تو کونم خالی کرد ولو شد رو تخت گفتم امیر دیر شد یه لب از هم گرفتیم لباسامو عوض کردم ارایشمو درست کردم به مهدی زنگ زدیم گفتیم پنچر کردیم و رفتیم به تولد.

نوشته: مبینا

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • آخرین مطالب ارسال شده در انجمن

    • gayboys
      شخصیتی بنام فرزانه - 1   زن داداش بزرگم فرزانه بعد از فوت داداشم طبقه پایین خونشون یه آرایشگاه زد که دختر عموم مرضیه هم که بیوه بود و دختر خاله فرزانه میشد میرفت اونجا آرایشگاه خانواده عموم خیلی به این دختر سخت میگرفتن انگار گناه کرده که شوهرش مرده با اینکه 2 سال از فوت شوهرش می گذشت نمیذاشتن کسی بهش نزدیک بشه خب منم ازش خوشم اومده بود اما هیچ جوره فرصت آشنایی نداشتیم همه جا مامانش همراهش بود جز آرایشگاه که وقتی شلوغ میشد میرفت کمک فرزانه یه بار به فرزانه گفتم که داستان اینه و میخوام با مرضیه حرف بزنم گفت باشه به مرضیه میگم اگه خودش قبول کرد زنگت میزنم بیاید برید طبقه بالا با هم حرف بزنید اما قول بده فقطحرف بزنیدااااا باشه؟ گفتم چشم خیالت راحت منو که میشناسی گفت چون میشناسم گفتم خندیدم گفتم به خدا فقط صحبت می کنیم گفت باشه چند روز بعد زنگم زد گفت مرضیه قبول کرده فردا ساعت 4 عصر اینجا باش دیرتر نیا که مشتری میاد نمی خوام کسی بفهمه راس ساعت 4 رفتم خونشون مرضیه هم بود فرزانه برامون چای و شیرینی گذاشت و رفت پایین گفت مرضیه جان یه ساعت دیگه پایین منتظرتم و رفت پایین. مرضیه گفت کورش چرا من؟ این همه دختر؟ مامانت میاد یه دختر بیوه برات بگیره؟ گفتم بیوه کجا بود؟ کلا دو ماه زندگی کردید فکر نکنم اصلا فرصت نکرد کاری کنه که خندید با هم خیلی حرف نزدیم که یه ساعت شد و مرضیه گفت من این هفته کلا اینجام با فرزانه صحبت میکنم هر روز بیای یه ساعت حرف بزنیم از اون روز هر روز ساعت 4 تا 5 میرفتم و با مرضیه حرف میزدم که با اصرار من به فرزانه که یه ساعت چیه زود تمام میشه اجازه داد دو ساعت حرف بزنیم که دیگه حرفی برای گفتن نبود بوس و بغل بود بهش میگفتم بذار ببینم توی دو ماه چه دسته گلی به آب دادی به زور تونستم شلوار و شورتشو تا زانو بکشم پایین میگفت فرزانه بفهمه جرم میده گفتم نمی فهمه و براش کوسشو می خوردم گفت خیلی دوست دارم خوردنتو گفتم پس صدات در نیاد نشوندمش روی مبل و شلوار و شورتشو از پاش درآوردم و پاشو باز کردم و شروع کردم خوردن کوسش می گفت انگشتتو بکن توش بالای کوسشو مک میزدم و با انگشتم توی کوسش می کردم خدایش تنگ بود حتی واسه انگشتم گفتم چند بار کردت؟ گفت دو هفته هر شب بعدش پریود شدم و بعدش دوباره هرشب به جز پریودیام هر شب میکردم گفتم بازم خوب تنگ مونده گفت دو سال ازش میگذره گفتم واسه همین تو رو انتخاب کردم چون میدونستم تنگی از کون که نکردت؟ گفت نه اصلا وقت نکرد گفتم این ماله خودمه خودم افتتاحش میکنم مرضیه که ارضا میشد وقت تمام بود و میرفت که کم کم صدای فرزانه دراومد که بسه اگر می خوای برو بگیرش خونه من جای این کارها نیست و صد تا چرت و پرت دیگه منم رفتم به مامانم گفتم که مخالفت کرد گفت چرا مرضیه؟ مگر دختر خالت فهیمه چشه؟ گفتم من مرضیه رو می خوام فهمیه رو نمی خوام خلاصه دعوامون شد گفت من از خانواده بابات الدنگت دختر نمی گیرم اونم مرضیه با اون مامان خشکه مقدسش اون وقت توی عروسیت به جای شیرینی باید خرما بدی خدایشم راست می گفت اما من واقعا مرضیه دوست داشتم و اون اصلا خشکه مقدس نبود از فرزانه هم برای قانع کردن مامانم کمک گرفتم اما اونم نتونست کاری کنه فرزانه گفت فراموشش کن گفتم نمی تونم من فقط مرضیه می خوام گفت نه بابا؟ کورش عاشق شده اونم دختر عمو بیوه اش چند روزی گذشت و بحث و دعواها ادامه داشت که فرزانه گفت فردا 5 شنبه است ساعت 8 شب بیا با هم حرف بزنیم تا بهت بگم چیکار کنی. 8 شب رفتم فکر کردم مرضیه هم هست اما فقط فرزانه بود گفتم مرضیه کجاست؟ گفت خونشون گفتم پس با کی حرف بزنیم؟ گفت ما دو تا با هم. نشسته بودم روی مبل که دیدم از اتاق اومد بیرون یه تور سفید یه سره که مثله سارافان بود تنش بود که کل بدنش مشخص بود اومد نشست کنارم و گفت من فقط شبای جمعه می خوام که ماله من باشی اگه قبول کنی می تونی هر روز مرضیه رو بیاری اینجا با هم حرررررف بزنید دست زدم به سینه هاش گفت پس قبول کردی گفت اینو پوشیدم چون باید پارش کنی تا به زیرش دست پیدا کنی منم مثله وحشیا کلا پارش کردم و افتادم به جون کوسش گفت پس بلدی باید کجا رو بخوری مثله مرضیه هم براش مک میزدم هم انگشت می کردم توی کوسش کیرمو کردم توی کوسش و شروع کردم تلمبه زدن گفت آخ جون دقیقا مثله کامران میکنی دوست دارم کامران صدات کنم بکن کامران جونم بکن کوسمو منم توی کوسش تلمبه میزدم هیچ وقت فکر نمی کردم یه روز توی کوس بیوه داداشم تلمبه بزنم اما واقعیت بود و داشتم میزدم می گفت این دسته بیل توی کوس مرضیه هم کردی؟ گفتم نه گفت آخ جون پس من اولین نفرم دوست داشتم اینو گفت تندتر بزن تا با هم ارضا بشیم و توی بغل هم ارضا شدیم و ریختم توی کوسش گفت آخ جوووون آب یه مرررد بهم گفت مرضیه بکن آبتو بریز توش تا حامله بشه بعدش دیگران مجبورن باهاتون کنار بیان… ادامه داره… نوشته: کورش
    • gayboys
      شانس واقعا گاهی در خونمون میزنه اما ما....   داداش بزرگم ناصر و زنش ندا دو سالی بود ازدواج کرده بودن که ناصر یه پراید خرید و ندا اصرار زیاد کرد که برن شمال خلاصه رفتن اینطور که میگن گویا ندا پیاده میشه خرید کنه یه کامیون از روی پراید ناصر رد میشه و ماشین له میشه و ناصر فوت میکنه ندا هم که این صحنه میبینه شوکه میشه و نمیتونه صحبت کنه بعد از مراسم فوت ناصر ندا چون فقط یه داداش داشت که ساکن همدان بود و زنش هم با ندا رابطه خوبی نداشت به اصرار مامانم ندا موند خونه ما چون هنوز نمی تونست حرف بزنه. ندا هیکل خوبی داشت سفیدم بود لباس مشکی هم پوشیده بود خیلی خوشگل تر شده بود منم به بهانه کمک کردن خودمو بهش گهگاهی میمالیدم که اون چیزی نمی گفت کم کم بهم وابسته شده بودیم تنها میشدیم بغلش میکردم بهش میگفتم ناصر نیست من هستم خودم همه جوره هواتو دارم ندا جووونم کم کم تونست حرف بزنه و برای حرف زدنش جشن 3 نفره (من و ندا و مامانم) گرفتیم. تازه وقتی شروع کرد حرف زدن بیشتر عاشقش شدم میگفت تو معبود منی من بندتم محسن جانم تو بت منی میپرستمت محسن جانم ازش خیلی لب می گرفتم تا جایی تنها میشدیم توی بغل هم بودیم با کلی بوس لب مامانم که اوضاع دید گفت اینجور نمیشه محسن باید ندا رو عقدش کنی دیگه شورشو درآوردید گفتم نمیشه خودت صیغه بخونی چند روز دیگه بریم عقد کنیم؟ به ندا گفت ندا هم قبول کرد صیغه خوند و منو ندا رفتیم توی اتاق که امشب با هم بخوابیم گفتم امشب دیگه به آرزوت میرسی کیرم توی کوست میره گفت این که آرزوی تو بود گفتم آرزوی تو نبود؟ گفت واقعیتشو بخوای چرا بوده و هست و خواهد بود بچه پر رو انداختمش روی تخت و ازش لب می گرفتم و دستم لای پاش بود و کوسشو میمالیدم بهش می گفتم چه احساسی داری وقت کوس دادنت رسیده؟ گفت همون حسی که تو وقت کوس کردنت رسیده گفتم بهترین حس دنیاست کردن زنی که آخرش به خودم رسید گفت منم بهترین حس دنیاست به پسری رسیدم که همیشه دوست داشتم ماله اون باشم کیرمو گذاشتم توی دهنش خیلی وقت بود دوست داشتم این صحنه رو ببینم که زن داداش خوشگلم کیرم توی دهنشه واسه همین کیرمو تا ته کردم توی دهنش و به صورتش نگاه میکردم خیلی دوست داشتم این صحنه رو کیرمو درآوردم از دهنش و گذاشتم وسط پیشونیش صورتش زیر کیرم بود یه صورت خوشگل زیر یه کیر سیاه و کلفت خودش کیرمو گرفت سرشو لیس میزد میگفت کیرت مثله کیر ناصر کلفته من سر کیر گوشتی دوتاتون خیلی دوست دارم و مثله آبنبات لیسش میزد گفت محسن بهم رحم نکن بکنش توی کوسم باید جیغمو در بیاری منم کردمش تا ته توی کوسش که چقدر داغ بود اما خیلی تنگ نبود خیلی گشادم نبود داد میزد تلمبه بزن تلمبه بزن منم شروع کردم تند تند تلمبه زدن مثله مار به خودش می پیچید به سینه هاش چنگ میزد از من لب می گرفت منم مثله ندیده ها فقط تلمبه میزدم حتی نمی تونسنم حرف بزنم تا اینکه آبم اومد و ریختم توی کوسش گفت چرا گذاشتی آبت بیاد؟ هنوز زود بود میگفت هنوز باید کوسمو بگایی کیرتو بذار لای پسونام کیر کوچولو شدمو به پسوناش میمالید میگفت نرمه؟ دوست داری؟ کیرتو خیلی دوست دارم خیلی داشت حال میداد اما آبت زود اومد اشکال نداره بمالش به پسونام تا راست بشه کم کم کیرم لای پسونای ندا راست شد و التماس می کرد بکنم توی کوسش که دوباره شروع کردم توی کوسش تلمبه زدن که داد زد تندتر تندتر و بعدش ارضا شد و پاهاشو دورم سفت فشار داد که تلمبه نزنم منم نزدم گفت صبر کن فدات بشم صبر کن بعدش گفت بکن توی کونم محسن جان کردم توی کونش خیلی تنگ بود گفت فقط دو بار به ناصر کون داده الانم چون ارضام کردی دوست دارم بهت کون بدم راستم میگفت کیرمو چپوندم توی کونش دردش اومد و میگفت آروم آروم محسن جان کون گنده ای داشت و کردن داخلش خیلی تصویر زیبایی بود و اینکه سوراخ کونش قرمز بود و دور کیرمو یه جوری گرفته بود گفتم دیگه نمی تونم درش بیارم که یکم که عقب جلو کردم دیدم نه همه چیز اوکیه و شروع کردم تلمبه زدم گفتم کونت از کوست تنگ تره خیلی حال میده گفت کوسم حال نداد بهت؟ گفتم چرا اما کونت بیشتر حال میده و شروع کردم تند تند تلمبه زدن خیلی حال میداد اما ندا درد داشت و جیغ میزد واقعا لذت زیادی داشت وقتی کیرمو تا ته توی کونش فرو می کردم و سوراخ کونش دور کیرمو سفت گرفته بود و دوباره تند تند تلمبه زدم تا آبم اومد و ریختم توی کونش. اون شب توی بغل هم خوابیدیم و صبح با خوشحالی و انرژی زیادی رفتم سرکار شب که رفتم خونه ندا یه دامن و تاپ پوشیده بود که جلوش زانو زدم و سرمو بردم لای پاش و کوسشو براش می خوردم که مامانم گفت ندا اینو جمعش کن برید توی اتاق از اون روز 3 شب متوالی با ندا از کوس و کون سکس کردم مامانمم میگفت بیا بریم عقدش کن اما منو ندا سرگرم سکس و لذت هاش بودیم و اصلا برامون مهم نبود تا اینکه ندا حامله شد مامانم گفت دیگه برو عقدش کن که به بهانه ماموریت کاری شبها خونه نرفتم راستش نمی خواستم عقدش کنم من چه گناهی کرده بودم که باید بیوه داداشمو بگیرم؟ منم دوست داشتم یه دختر باکره بگیرم و خودم پردشو بزنم و صفر کیلومتر ماله خودم باشه نه ندا که همه چیزش ناصر استفاده کرده بود اینها رو به مامانمم گفتم گفت حالا یادت افتاده؟ حالا که زدی حاملش کردی؟ گفتم خب بگیم بچه ماله ناصره گفت من نمی تونم من یه مادرم نمی تونم بچه ای که ماله توعه بگم ماله ناصره ناصر اصلا بچه دار نمیشد می خواستن برن درمان کنن که اون اتفاق افتاد گفتم خب بره سقط کنه گفت ندا عاشق بچه است حالا بچه دار شده انقدر ذوق داره بعدشم محسن کدوم دختری توی فامیل به خوشگلی نداست؟ میدونم که با هم خوابیدنتون هم خیلی بهت حال داده دیگه چه مرگته پسر؟ مهم اینه که یه زن دوست داره اون یه تیکه پرده به چه دردت می خوره؟ محسن اگه ندا ول کنی خیلی پشیمون میشیااااا؟ دیگه مثلش نیستاااااا؟ تو بیا با ندا زندگی کن فقط یه سال اگه دوست نداشتی خودم برات زن می گیرم اما هیچکس مثله ندا نمیشه اصلا من خواستم بمونه که تو بگیریش مادر دختر به این خوبی قشنگی گفتم باشه امشب میام خونه. از اون شب که رفتم خونه وقتی به خودم اومدم دیدم 4 سال گذشته با ندا ازدواج کردم و پسرم پرهام به دنیا اومده و ندا بچه دوم حاملست که دختر شد و اسمشو گذاشتیم پریماه مامانم راست میگفت ندا واقعا یه زن محشره و منم خیلی دوست داره منم روز به روز بیشتر عاشقش شدم. خوشحالم که به حرف مامانم گوش دادم و واقعا خوشبختم. نوشته: محسن
    • migmig
      عکس سکسی ایرانی برای تماشای تصاویر در سایز اصلی روی هر عکس کلیک بکنید.
    • migmig
      فیلم سکس داگی ایستاده زیر دوش با دوست دختر تتو دار (قسمت قبل) . تایم: 01:45 - حجم: 22 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
    • migmig
      فیلم ساک زدن حرفه ای خانمی . تایم: 0:26 - حجم: 5 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

لطفاً اگر به سن قانونی نرسیده اید این سایت را ترک کنید Please Leave this site if you are under 18