poria ارسال شده در 20 بهمن اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن آمپول زدن به فمبوی سلام اسم من علیه یه فمبوی امروز میخوام داستان اولین رابطه مو براتون بنویسم اگه خوشتون اومد ادامه داستان هام رو هم مینویسم💋 خب همونطور که گفتم من یه فمبویم و داستان از اونجایی شروع شد که یه روز تو تیر ماه که رفته بودم حموم و حسابی شیو کردم و به خودم رسیدم وقتی از حموم اومدم بیرون جلوی کولر همونجوری لخت خوابم برد خلاصه وقتی بیدار شدم حسابی سرما خورده بودم یکی دو روزی خیلی سعی کردم که با ویتامین و اینجور چیزا حالم رو بهتر کنم اما فایده نداشت تا اینکه تصمیم گرفتم برم دکتر خب دکترم طبق معمول سه تا آمپول برام نوشت و گفت دوتاشو امروز تزریق کن و یکیشو فردا منم دارو ها و آمپول هارو گرفتم و رفتم بخش تزریقات همونجا بود که با احسان آشنا شدم احسان یه پرستار بود که 27 ساله بود و چهره دلنشینی داشت وقتی آمپول هارو بهش دادم یه لحظه باهاش چشم تو چشم شدم که انگار یه چیزی تو دلم ریخت فهمیدم که باید یکبار هم که شده کیر این پسرو تو خودم حس کنم حالا دیگه سوراخمم داشت نبض میزد و حسابی شهوتی شده بودم احسان بهم گفت برو تو و بخواب تا بیام منم که حسابی شیو کرده بودم و از خودم مطمئن بودم رفتم تو و پرده ها رو کشیدم و اول کفشها مو در آوردم که جوراب مچی های سکسیم خود نمایی کنند بعدش شلوارمو تا نزدیکی زانو کشیدم پایین(شرت نپوشیده بودم) تا کون و رونهای سفیدم حسابی خودنمایی کنن رو تخت دوتا بالشت بود یکیشو گذاشتم زیر شکمم که کونم حسابی به چشم بیاد بعدشم تیشرتمو دادم بالا تا قوس کمرم تیر آخرو بزنه چهار پنج ثانیه ای منتظر موندم و خیلی استرس داشتم که واکنش احسان چیه بالاخره احسان اومد وقتی پرده رو زد کنار حس کردم یه چند ثانیه ای مکث کرد بعد سریع پرده رو کشید و اومد نزدیک حالا کنارم ایستاده بود و صورت من تو نزدیک ترین فاصله با کیرش بود وقتی داشت پد های الکلی رو از بسته در میآورد دیدم که زیر چشمی به کون خوش فرمم نگاه میکنه و نگاهش بین رونها و کونم در حرکت بود اونجا بود که فهمیدم نخو دادم و اونم گرفته همینجوری برای اینکه از اون سکوت در بیاییم پرسیدم این الکل ها برای پوست ضرر نداره یهو باعث نشه باسنم جوش بزنه؟ احسانم گفت نه مشکلی نداره در همین حین پنبه رو به قمبل چپم مالید و چند ثانیه ای که بنظرم یه مقدار غیر عادی بود داشت این کارو ادامه میداد شاید میخواست نرمی کونمو تست کنه خلاصه آمپولم آماده کرد و در حالی که کونمو تو دست داشت بهم آمپول زد منم از سر درد و شهوت یه عاححححح کشیدم که خودم کیف کردم چه برسه به اون. آمپل دومم به قمبل راستم زد و با پد الکلی جاشو ماساژ داد که این این دیگه واقعا طول کشید در حالی که داشت ماساژ میداد سعی میکرد قمبلام رو هم باز کنه که بتونه سوراخ صورتیمو هم ببینه یهو گفت باسن خوش فرمی داریا منم گفتم مرسی و هم زمان با گفتن این جمله آروم دستمو رو شلوارش کشیدم و از چیزی که حس کردم شهوتم چند برابر شد دیگه مطمئن شدم این پسر جذاب یه کیر جذاب تر هم داره تو همین حین گفتم شما هم کیر رو فرمی داری که یه لبخند زد و گفت قابلیت رو ندارم منم دیگه خوشحال که تیرم به هدف خورده خلاصه دیگه یخ جفتمون باز شده بود و احسان داشت سوراخ کونمو می مالید حدود بیست سی ثانیه ای این کارو کرد و گفت اگه سختته آمپول فردا رو بیام خونه برات بزنم منم با کمال میل پذیرفتم و بلند شدم رو تخت نشستم احسانم داشت وسایلاشو جمع میکرد و زیر چشمی منو دید میزد منم برای دلبری آخر اول حسابی خم شدم و کفشامو پوشیدم تا راحت بتونه از کونم لذت ببره و آماده شه برای فردا شب بعدشم شلوارمو کشیدم بالا و شماره احسان و گرفتم و به سمت خونه حرکت کردم. کل روز بعد مشغول رسیدن به خودم و تخلیه و شیو و پرو کردن جوراب شلواری های مختلفم با انواع شورت های لامبادایی که داشتم شد آخه قرار بود احسان شب بیاد پیشم خلاصه شب شد و من یه فیش نت سکسی پوشیدم با یه شورت لامبادایی مشکی برای سکسی تر شدن استایلمم یه پابند و یه زنجیر کمر بستم و منظر احسان شدم. زنگ خونه زده شد و احسان اومد منم درو براش باز کردم و رفتم تو اتاق رو تخت دراز کشیدم احسان اومد داخل و گفت خونه ای منم گفتم آره درو ببند بیا تو اتاقم احسانم درو بست و اومد سمت اتاق اینبار جوری دراز کشیدم که از تو آینه روبرو بتونم چهرشو ببینم اونم. وقتی وارد اتاق شد خشکش زد و گفت اومده بودم آمپولت رو بزنم منم گفتم چه آمپولی بهتر از کیرت میخوای امشب بهم بزنی؟ با شنیدن این جمله احسان یهو وحشی شد و با دو سه قدم خودشو به تخت رسوند و افتاد روم و شروع کرد به خوردن گردن و لاله گوشم منم که دیگه رفته بودم تو حال خودم و هی آه و اوه میکردم براش کم کم رفت پایین و شروع کرد به بو کردن و لیسیدن کونم وای که چقدر حرفه ای زبونشو دور سوراخمم میکشید یه ده دقیقه ای از ورود احسان گذشته بود و من به رسم مهمان نوازی پاشدم و جلوش زانو زدم و کمر بندشو باز کردم و شرت و شلوارشو همزمان در آوردم و از چیزی که دیدم واقعا شوکه شدم و ترسیدم(آخه تا اون موقع نداده بودم و تنها با یه برات پلاگ خودمو سرگرم میکردم) خلاصه الان یه کیر سفید سر بالای هفده هجده سانتی جلوم بود و باورم نمیشد که همچین کیر خوشگلی رو دارم خلاصه منم براش کم نذاشتم و یه ساک حسابی و پر تف مهمونش کردم بعدش ازش خواستم یه مقدار پماد لیدوکائین به کونم بزنه و شروع کنه اونم پماد و زد و کاندومی که بهش دادم رو هم کشید سر کیر پر از رگش و منو داگی کرد و آروم آروم کیرشو وارد کرد وایییییی چه کیرییییییییی الآنم که بهش فکر میکنم کونم داره نبض میزنه خلاصه یکی دو دقیقه ای احسان تو کونم تلمبه زد و بعد پزیشنو عوض کرد و پاهمو به هم چسبوند و شروع کرد تلمبه های سنگین به من منم که فقط آه و ناله میکردم و داشتم لذت میبردم واقعا حس فوق العاده ای بود صدای عاححححح عاححححح من که مثل جنده هاشده بودم و صدای تلمبه زدن های احسان تو کونم یه فضای سکسی ایجاد کرده بود تو همین حین من حس کردم که داره آبم میاد گفتم احسان آبم… دو طرف کمر احسان و گرفتم و فشار دادم به سمت خودم و عااااااااحححححححح آبم از کس پسرونم زد بیرون و اولین سیسیگاسم زندگیمو تجربه کردم واقعا حس خوبی بود چند ثانیه انگار از زمین جدا شدم و تمام تنم داشت میلرزید وایییییی چه حس خوبیییییی احسان که این صحنه رو دید منو گرفت و با چهار پنج تا تلمبه حسابی اونم آبش اومد وقتی کاندومو از کیرش برداشتم تقریبا پر شده بود معلوم بود اونم لذت برده البته بعد ها بهم گفت تنگ ترین کون دنیا رو داری و خوشحالم که تونسته به عنوان اولین نفر کون یه فمبوی رو باز کنه اون شب دو راند دیگه هم سکس کردیم که هر کدوم از قبلی بهتر بود💦 فرداش نه من سوراخ کونمو حس میکردم نه احسان کیرشو😅 نوشته: Ali لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسالهای توصیه شده