رفتن به مطلب

داستان سکس ضربدری منو پسرعموم با جفت زنامون


mame85

ارسال‌های توصیه شده


سکس ضربدری من و پسرعموم و زن هامون
 

سلام من خیلی هیجان دارم که این داستان رو واسه شما مینویسم من مثل بقیه داستان ها خیلی زیاد با تیپو قیافه زنها رو نمیدم بریم اصل ماجرای ضربدری رو تعریف کنم من حدود ده ساله ازدواج کردم اسمم محسن و اسم زنم مریم تو این ده سال با هم خیلی سکس خوبی داشتیم با انواع پوزیشن ها که توسط فیلم‌های سکسی انجام دادیم من که دیگه این پوزیشن ها واسم تکراری شده بود خیلی تو سرم فک میکردم که اگه به جز کیر من کیر دیگه ای تو کس مریم باشه خیلی حشری میشدم وقتی با مریم سکس می کردم همیشه فکر سکس ضربدری بودم ترسی تو دلم بود نمیتونستم به مریم بگم یک نفر دیگه رو مخام باهاش سکس کنی خلاصه یروز با علی پسر عموم که اونم تازه ۵سال بود ازدواج کرده بود خونه ما دعوت بود دیدم خیلی با چشماش مریم قورت میده هی چش تو چش می‌شدیم دیدم الکی میخواد زنمو ازم بگیره منم از خدا خواسته زنشو دید میزدم خلاصه همین جوری داشتم توخیالم سکس ضربدری می‌کردم که علی ناگهان منو صدا زد محسن امشبو اینجا میخوابیم فردا باهم میریم ویلامون منم ناخواسته قبول کردم شاممونو خوردیم بعد شام قلیون چاق کردیم دیدم علی فیلم سکسی نگاه میکنه گوشیشو گرفتم دیدم سکس ضربدری هس اولش خجالت کشید گف داداش محسن خیلی حوس سکس سه نفری کردم منم گفتم خب چکار کنم زود یداستان سکسی ضربدری واسم باز کرد منم که ازقبل خونده بودم خودمو کوچه علی چپ میزدم داستانو خوندم کیرم زیر شلوارم راست شده بود علی هم همین طور به علی گفتم خب حالا چکار کنیم دیدم چش علی باز دنبال زنمه سرمو بردم در گوش علی بهش گفتم یواش زنمو قورت دادی اونم گف خب تو هم زن منو قورت بده خلاصه سر حرفو باز کردیم گفتم خب چطور زنا مونو راضی کنیم گفت اون بامن .کسکش نگو زنش خبر داره اونطرف زنمو راضی کرده من خبر ندارم دیر وقت بود داشتیم مخابیدیم منو زنم تو اتاق خودمون علی و زنش هم تو اتاق بغلی بودن چراغ ها خاموش بودن چراغ شب خاب روشن بود همه چی واضح دیده می‌شد من مریم تو بغلم کوفته بودم کیرم انقد شق کرده بود داش می‌میترکید دیدم مریم بهم گف مخای کیرتو بکنی تو کس مهتاب ی لحضه هنگ کردم گفتم مگه تو میزاری گف آره باید کیر علی هم تو کس من باشه قلبم داشت می‌لرزید گفتم باشه از اتاق بیرون رفتم دیدم علی با زنش داره سکس میکنه در اتاقو باز کردم گفتم خسته نباشی کمک نمخای گف چرا نمخام رفتم تو اتاق مریم هم پشت سرم اومد علی ازجاش پرید مریم رو بغل کردو لباشو مخوره منم افتادم بجون زنش مهتاب وای چه کس سفیدی داشت لباشو خوردمو رفتم سراغ کسش انقد خوردم آبش اومد علی هم داشت کس زنمو مخورد زنم خیلی آه وناله می‌کرد اونم آبش اومد تا حالا باخوردن من آبش نیومده بود کیرمو تا دسته کردم تو کس مهتاب خیلی تنگ بود یکم تلمبه زدم علی هم داشت تو کس زنم تلمبه میزد به علی گفتم مخای دو نفری بکنیم قبول کرد دراز کشیدم زنم اومد روم دراز کشید کیرم تا ته رفت تو کسش علی هم از عقب تا ته کرد تو کسش حالا تو کس زنم دو تا کیر بود زن علی هم خیلی دلش مخاس میگف نوبت من کی میرسه باهام لب میرفت مریم هم داشت وسطمون کیف می‌کرد خیلی حال خوبی بود بعد رفتیم سراغ مهتاب زن علی اونم که خیلی تنگ بود دوتایی کردیم تو کسش تلمبه میزدیم که ابمون اومد باهم رفتیم حموم دوش گرفتیم منم که خیلی حشری بودم بعد حموم گفتم علی میخوام با زنت بخوابم تو هم بامریم بخواب تا صبح مهتاب رو کردم دیگه ندیدم علی با مریم چکار کرد صبح که شد صبحانه رو خوردیم رفتیم ویلا دیگه پیش هم سکسی حرف میزدیمو می‌نشستیم تو ویلا هم باز ادامه داشت الان نزدیک چند ماهی میشه علی از زنش طلاق گرفته اومده با خواهر زنم لیلا ازدواج کرده یبار هم با خواهرزنم لیلا با علی سکس کردیم هر پنج شبه هم برنامه داریم …امید وارم لذت برده باشید این واقعیت بود مثل بقیه داستان ها دروغ نبود این داستان رو چهار نفری با هم نوشتیم

نوشته: محسن

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.