رفتن به مطلب

تالارهای گفتگو

  1. تالار قوانین، اطلاعیه ها، اخبار، پیشنهاد و نظرات

  2. تالار فیلم سکسی

  3. تالار عکس سکسی

  4. تالار داستان سکسی

    در این قسمت داستان تصویری منتشر می شود.

    تا کنون مطلبی ارسال نشده است

  5. تالار متفرقه و دوستیابی

    در مورد هر موضوعی که خلاف قوانین نباشید میتوانید بحث کنید.

    تا کنون مطلبی ارسال نشده است

    در این قسمت میتوانید دنبال افراد مثل خودتان بگردید.

    تا کنون مطلبی ارسال نشده است

  • پست ها

    • دانلود سکس با خانوم سکسی و حشری اول رو کیرش سواری میکنه و بعد تو پوزیشن داگی تا خایه تو کصش تلمبه میزنه و آه و ناله میکنه . تایم: 04:00 - حجم: 25 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های سکسی ایرانی روی کلیک بزنید.
    • دانلود سکس با خانوم سکسی و حشری اول رو کیرش سواری میکنه و بعد تو پوزیشن داگی تا خایه تو کصش تلمبه میزنه و آه و ناله میکنه . تایم: 10:45 - حجم: 40 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های سکسی ایرانی روی کلیک بزنید.
    • دانلود سکس با خانوم سکسی و حشری اول رو کیرش سواری میکنه و بعد تو پوزیشن داگی تا خایه تو کصش تلمبه میزنه و آه و ناله میکنه . تایم: 02:35 - حجم: 17 تماشای آنلاین فیلم لینک دانلود فیلم جهت مشاهده تمامی فیلم های سکسی ایرانی روی کلیک بزنید.
    • زن شوهردار × خیانت × پدرشوهر × داستان سکسی × داستان زن شوهردار × سکس زن شوهردار × داستان خیانت × سکس خیانت × داستان پدرشوهر × سکس پدرشوهر × پدرشوهر و نازگل - 1 مادر شوهر ۶ سالی میشد که فوت کرده بود من و همسرم طبقه بالای خونه پدر شوهرم زندگی میکنیم پدر شوهرم ناهار و شام میاد بالا پیش ما که تنها نباشه شوهرم همیشه به خاطر شغلش ماموریت میره و اکثرا من و پدر شوهرم تنهاییم تا قبل از به دنیا اومدن پسرم حس کرده بودم پدر شوهرم هیزی میکنه و دید میزنه و گاهی هم میماله منو البته منم بدم نمیومد چون خیلی با شوهرم کم سکس میکنیم من اکثرا ارضا نمیشم مثلا چندباری پدر شوهرم از پشت منو بغل کرده و دستشو رو سینم گذاشته و فشار داده اولا که بغل میکرد من کیرشو حس نمیکردم بعدها همزمان با فشار دادن سینم کیرشم فشار میداد به کونم منم لذت میبردم از عمد سعی میکردم خودمو بهش بچسبونم و همیشه تاپ و دامن کوتاه میپوشیدم تو خونه و اصلا عادت سوتین و شورتم ندارم دختر پُری هستم با سینه و باسن بزرگ وقتی تاپ میپوشم هی باید یقمو بکشم بالا تا سینه هامو بپوشونم پدر شوهرمم چندباری دیدم هین نگاه کردن به من کیرشو جا به جا میکنه از داستان اصلی دور نشیم پسرم سه ماه بود که دنیا اومده بود و شوهر ۱ هفته بود که ماموریت بود بعد ناهار پدر شوهرم نشسته بود رو مبل چایی میخورد منم از عمد رو به روش نشسته بودم و دوتا سینمو از بالای لباس در اورده بودم و پسرمو خوابونده بودم رو پام که شیر بخوره پسرم داشت شیر میخورد و من نوک اون یکی سینمو با دست گرفته بودم دیدم کیر پدر شوهرم بلند شده یهو با صدایی پر از عشوه گفتم +اااااااااخ _چی شد عروس قشنگم؟ +هیچی بابا جون نوت نوک سینمه فشار میده بلند شد اومد روبه روم چسبیده بهم نشست رو به پسرم گفت ای توله سگ دلت میاد این هلوهارو گاز بگیری خندیدم بعد چند ثانیه پسرمو که خوابش برده بود گذاشتم بالای مبل پشت سرم برگشتم سمت پدر شوهرم هیچ حرکتی نمی کردم که حتی سینه هامو بکنم تو لباس یهو پدر شوهرم دستمو گرفت گفت عروس جان من یه درخواستی ازت دارم گفتم جانم گفت من همیشه ارزوم بود که نوه دار بشم و دهنمو بزارم جای دهن نوم گفتم یعنی چی گفت اگه اجازه میدی میخوام جای دهن نوم رو سینتو لیس بزنم با این حرفش شرتم خیس خیس شد گفتم نمیشه که گفت خواهش میکنم روی این پیرمرد و زمین نندازه منم که شل شده بودم گفتم باشه فقط در حد چند ثانیه با گفتن قربون عروس گلم برم اومد کنارم نشست و دراز کشید رو پام سینمو تو دست گرفتم و نوکشو گرفتم سمتش زبونشو در اورد شروع کرد لیس زدنه سینم همزمان تو چشمامم نگاه میکرد من خیس خیس بودم پاهامو بهم فشار میدادم که دستش اومد بالا و اون یکی سینمو تو دست گرفت و فشار داد یهو گفتم بسه کل سینمو کرد تو دهنش و شروع کرد مک زدن و با دندون نوکشو گاز زدن یه ااااخ گفتم و سینمو بیشتر هل دادم سمت دهنش یه لحظه سرشو دور کرد گفت جوووون چی میخوره پدر سوخته خندیدم و سینمو گرفتم سمتش یهو گفت عزیزم من کمرم درد میکنه اینجوری میشه من دراز بکشم تو چهار دست و پا بیای روم من از پایین اینا رو بخورم با یکم اره و نه گفتم باشه فقط در همین حدا گفت حتما عروس قشنگم من به خاطر خودم دوست دارم اینا رو بخورم چهار دست و پا خوابیدم روش سینه هام اویزون جلو دهنش بود تکون میخوردم نمیذاشتم بخورتشون یهو یکیشو گرفت یه گاز محکم زد منم جیغ زدم تو کسم نبض حس میکردم دلم میخواست جر بخورم رو کیرش نشستم شورت پام نبود کل کسمو حس میکرد اون نوک سینمو گاز میزد منم رو کیرش تکون میخوردم یه ۵ دقیقه ای تو همین حالت بودیم که با زنگ خوردن گوشیم از روش بلند شدم مامانم بود در حین حرف زدن سینه هامو درست کردم پام از شدت شهوت میلرزید کییییییر میخواستم کیییییییر هیچ وقت به این حد از شهوت نرسیده بودم نگاه شلوار پدر شوهرم کردم دیدم از اب کسم خیسه خیسه پدر شوهرم بلند شد اومد مثل همیشه بغلم کرد سینمو فشار داد کیرشو دوباره محکم کوبوند به کونم لپمو بوسید تشکر کرد و رفت ولی شب اتفاق های جالب تری افتاد اگه خوشتون اومد ادامشم میذارم نوشته: نازگل
    • امید پسر همسایه - پایانی دیگه رسما شده بودم زن امید ، شبها زن مرتضی بودم صبحها زن امید ، امید هم که بیکار شده بود و همش پیشم بود صبح ها صبحونه کله پاچه میگرفت یا حلیم یا تخم مرغ و برای ناهار یا سفارش می داد یا پنهانی میرفتیم بیرون وقتی تو ماشینش میشستم یه ماسک سیاه و عینک دودی میزدم که یه وقت کسی منو نشناسه وقت پریودیم برام دل و جگر و کباب و شکلات برام میگرفت همیشه بعد کردنم تو حمام قشنگ منو میشست موهای زائد زیر بغل ، کصم و کونمو اصلاح میکرد همیشه مرتضی رو لعنت می کردم که هیچ یک از کارهای امید رو انجام نمی داد و باعث شده بود که جنده بشم چند روز بعد امید گفت برای کاری میخواد بره تبریز و یه دو هفته ای نیست اون روز امید حسابی کس و کونمو گایید چون دیگه فردا نبود ظهر هم برای ناهار منو برد درکه وقتی برگشتیم یه بار دیگه سکس کردیم امید همونجور که روم تلمبه میزد گفت دوست نداره منو ول کنه و بره شیراز و حتی میگفت اگر شرایط جور دیگه بود منو با خودش به شیراز میبرد بهرحال بعد حمام امید رفت فرداش وقتی از خواب بیدار شدم انتظار داشتم امید پیشم باشه ( چون یه کلید بهش داده بودم ) ولی نبود بعد یک ماه که همش تو بغل امید بودم اون روز تصمیم گرفتم برم مسجد -به به خانم ناهید ، معلومه کجایی تو ؟ -سرم خیلی شلوغ بود حاج خانم خانم توحیدی بود ، یکی از زنای فعال مسجد ، اومد سمتم دستشو به شکمم کشید : -خبریه ؟ -ن بابا حاج خانم ، فقط یه کم کارای خونم زیاد شده اصلآ حوصله این جماعتو نداشتم ، ای کاش امید بود و الان تو بغلش بودم تا ظهر کارای مسجد رو انجام دادم اما همش فکرم پیش امید بود ، یعنی الان چیکار داره میکنه ؟ زنی پیششه ؟ دلم بدجور براش تنگ شده بود نمازو خوندیم ، بعد نماز خانم توحیدی بهم گفت که برای چند وقت دیگه یه اردو برای مشهد دارن ، با این حرف یاد امید افتادم که میگفت دوست داره شبها کنار هم باشیم -شاید من نتونم بیام -چرا من خیلی رو تو حساب کرده بودم -حالا بهتون میگم -باشه هر جور که خودت مایلی اومدم خونه ، حالم زیاد خوب نبود سریع لخت شدم و از تو یخچال یه هویج در آوردم و باهاش شروع کردم به یاد امید تو کصم تلمبه زدن هویجه بد نبود ولی دلم کیر امید رو میخواست تو اون دوهفته که امید نبود بدجوری دلم براش تنگ شده بود ، مرتضی چندباری منو کرد اما سکس با امید کجا و سکس مرتضی کجا برای منی که تا قبل ازدواج تار موهامو یه نامحرم ندیده بود حالا شده بود جنده یه مرد اجنبی و برای کس دادن بهش لحظه شماری میکردم بالاخره ۱۰ روز تموم شد ، صبح مرتضی رفت ، سریع رفتم حمام و شروع کردم به تمیز کاری ، بعد حمام و خشک کردن یه لباس خواب توری بلند بدون شورت و کرست پوشیدم و رفتم جلو آینه و شروع کردم به آرایش کردن کارم که تموم شد ، خودمو دیدم ، خوب شده بودم همش تو فکر امید بودم ، از کصم داشت ترشح میومد ساعت نزدیکهای ۹ شده بود صدای در زدن اومد ، از چشمی که نگاه کردم امید پشت در بود در رو براش باز کردم اومد تو و منو که تو اون وضعیت که دید سریع بغلم کرد و ازم لب گرفت اومد تو و بغلم کرد و بردتم تو اتاق خواب سریع لخت شد کیرشو که حسابی راست شده بود بدون معطلی کرد تو کصم آخخخخخخخ که چقدر دلم برای کیرش تنگ شده بود با ورود کیرش جیغی زدم انگار تو اون ۱۰ روزی که پیشم نبود کیرش کلفت تر و بزرگ تر شده بود ، امید لباشو چسبوند رو لباش ، با قدرت داشت تلمبه میزد ، لبشو برداشت و همونجور که تلمبه میزد شروع کرد به میک زدن پستونام آهم در اومده بود ، تو همین فاصله دوبار ارضا شدم چند دقیقه بعد امید کیرشو در آورد ، آبم روی کیرش بود اومد بالا و کیرشو که مملو از آبم بود رو کرد تو دهنم تا حالا اینجوری ساک نزده بودم ، کیرش بوی کصمو گرفته بود ، داشتم براش ساک میزدم که نعره ای کشید و یهو دهنم از تمام آبش تو پر شد با اینکه قورت میدادم آبشو ولی تمومی نداشت فکر کنم چند دقیقه ای ازش آب اومد تموم که شد بغلم کرد همونجور که کنار گردنمو لیس میزد گفتش که چقدر دلش برام تنگ شده همونجوری که لخت تو بغل هم بودیم خوابمون برد ساعت ۱ بود که بیدار شدم ، نمیدونم چی شده بود که اون همه خوابیده بودم ، امید کنارم بود و حسابی خوابیده بود دوباره هوس کیر کردم کیرش نیمه خواب بود ، تو همون حالت کیرشو کردم تو دهنم و شروع کردم براش ساک زدن میخواستم بدونم وقتی خوابه کیرش بلند میشه یا نه ؟ یواش یواش کیرش تو دهنم بلند شد ، امید با اینکه خواب بود ولی داشت ناله میکرد کیرشو از دهنم در آوردم و رفتم بالای کیرش و آروم آروم نشستم رو کیرش و شروع کردم به بالا پایین شدن ناله های امید تبدیل شد به آه کشیدن و یهو بیدار شد -جنده خانم مگه نمیبینی خوابم -۱۰ روز نبودی منو بکنی ، کیرررر میخوام داشتم بالا پایین میکردم که امید بلندم کرد و گفت داگی شو داگی شدم و امید شروع کرد به کردنم کارمون که تمام شد و بعد حمام طبق معمول امید ناهار سفارش داد وقتی ناهار میخوردیم ماجرای اردوی مشهد مسجد رو به امید گفتم و تهش گفتم خیلی دوست دارم باهاش مسافرت برم امید با خنده گفت یعنی بریم ماه عسل ؟ قرار شد تاریخ اردو مشهد رو پیدا کنم و به جای رفتن مشهد با امید برم مسافرت ( این پارت تموم شد و اگر شد تو روزهای دیگه الباقیشو مینویسم ) پایان نوشته: ناهید
×
×
  • اضافه کردن...

اطلاعات مهم

به زودی فعالیت در انجمن عمومی خواهد شد، حتما قوانین را مطالعه بفرمایید.